منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه


 

مسئولان کشور برای مدیریت آب و نجات زمین، چه کرده‌اند؟

با آنکه افزون بر ١٥ سال است که از پیامدهای ناگوار هرگونه ساختمان‌سازی در دامنه کوه دراک شیراز گفته شده و خشکیدگی دریاچه مهارلو و انتقال ریزگردهای مسموم آن به شیراز و سروستان تکرار می‌شود؛ و نامناسب‌بودن سازند گچساران برای مکان بنای سد تنگ سرخ بارها در روزنامه‌ها عنوان شده است؛ هنوز هم سدخواهان از تلاش دست برنمی‌دارند.


پرسش: چه پیوندی بین نام پلشت بی‌شرمی مثل صدام که ایرانیان از او مانند اسکندر، چنگیز و تیمور یاد خواهند کرد؛ شاهکار آبی وزارت نیرو در خوزستان؛ و سدی که اگر خرد جمعی پیروز نشود در شیراز ساخته می‌شود، وجود دارد؟
پاسخ: سازند گچساران!


سد موصل که پیش‌تر صدام نام داشت و از نظر پایداری خطرناک‌ترین سد در جهان شناخته شده است، و در صورت ویرانی (که برخی کارشناسان آن را حتمی می‌دانند) نزدیک به ۱.۵ ‌میلیون نفر را در رحمت خدا غرق خواهد کرد، روی سازند فثا (گروه فارس زیرین= گچساران) ساخته شده است. جای شگفتی است؛ سازندی که به‌عنوان پوش‌سنگ برای نفت‌جویان اسباب رحمت به حساب می‌آید – یعنی از تبخیر نفت مایع و تبدیل آن به قیر جلوگیری می‌کند – برای آب‌جویان، عامل زحمت است.


«پیش از سیل: سد در حال تخریب جان ‌میلیون‌ها عراقی را تهدید می‌کند»، عنوان مقاله‌ای است که آقای سعید پزشک از گزارش دکستر فیلکینز، شماره دوم ژانویه ٢٠١٧ میلادی مجله نیویورکر، به فارسی برگردانده و در شماره ٩٢ «گزارش: فصلنامه گزارش سازمان نظام مهندسی ساختمان استان فارس» منتشر کرده‌اند. در این مقاله آمده است که ترس از به دار آویخته‌شدن به دستور صدام، وزیر آبیاری را بر آن داشت که سد را بسازد. از آنجا که شرکت‌های اروپایی از ساختن سد، به‌‌ دلیل جانمایی آن روی سازند ناپایدار گچساران امتناع ورزیده بودند، چینی‌ها آن را در مدت سه سال بر پا کردند. وجود فروچاله‌ها در آبگیر و ایجاد آنها پس از آبگیری در زیر و پایاب سد، سبب شده است که از سال ١٩٨٤ روزانه ١٠ تن گروت برای کاهش آب‌دزدی به حفره‌های زیر سد تزریق شود. «براساس گزارش گروه مهندسی ارتش آمریکا، حفره‌های متعددی زیر سد ایجاد شده بود، برخی به بزرگی ٢٣ هزار مترمکعب».


درباره سد گتوند سخن بسیار رفته است که بازگویی آنها ملال خوانندگان را درپی خواهد داشت. آنچه مورد تأکید در این سوگنامه است، قرارگرفتن بخشی از بدنه سد یادشده روی سازند گچساران، حل‌شدن نمک آن و شورشدن آب است که گویا قرار است آب شور به وسیله لوله به خلیج فارس منتقل شود. به یاد می‌آورم که برخی استادان دانشگاه جندی‌شاپور بارها به بنای سد گتوند اعتراض کرده بودند و کسی به دلایل آنها توجه نکرد. گفتند با پوششی از خاکی رسی از حل‌شدن نمک جلوگیری می‌کنیم. پرده دریده شد! با نخستین آبگیری پوشش کارایی خود را از دست داد. و حالا؟


با آنکه افزون بر ١٥ سال است که از پیامدهای ناگوار هرگونه ساختمان‌سازی در دامنه کوه دراک شیراز گفته شده و خشکیدگی دریاچه مهارلو و انتقال ریزگردهای مسموم آن به شیراز و سروستان تکرار می‌شود؛ و نامناسب‌بودن سازند گچساران برای مکان بنای سد تنگ سرخ بارها در روزنامه‌ها عنوان شده است؛ هنوز هم سدخواهان از تلاش دست برنمی‌دارند.


ناداری (فقر)، نادانی و زیاده‌خواهی (طمع) عوامل مهم بیابان‌زایی به‌شمار آمده‌اند. به روایت دکتر عیسی کلانتری در سال ١٣٦٢، رهبر معظم انقلاب که در آن سال ریاست‌جمهوری را برعهده داشتند، مطلبی را به این مضمون فرموده بودند: «عقب‌ماندگی ما از سه چیز است: حسد، بخل و کوته‌فکری» که این پیرمرد فراموشکار (نگارنده این یادداشت) از حروف نخست آنها واژه «حبک» (سوره الذاریات، آیه ٧) را ساخته است. به گمان این خدمتگزار کوچک آب و خاک، حسد و بخل نیز زاییده کوته‌فکری است. دکتر عیسی کلانتری در سخنرانی خود در کنفرانس بین‌المللی تغییر اقلیم با شعار مدیریت آب، نجات زمین، فرموده‌اند: «فقر ریشه محیط‌زیست را قطع می‌کند. تغییر اقلیم بیش از آنکه محیط‌زیستی باشد اقتصادی است. گرسنه‌نگه‌داشتن مردم کار درستی نیست». کاش ایشان به فقر فرهنگی (کوته‌فکری) نیز پرداخته بودند، چه، بسیاری که تیشه به ریشه این سرزمین می‌زنند، گرسنه نیستند. شهرستان‌هایی که با پیروزی انقلاب اسلامی به چپاول آب‌های زیرزمینی زادگاهشان که از اواخر دهه ١٣٤٠ ممنوعه اعلام شده بود، پرداختند، گرسنه نبودند. زورمدارانی که ‌میلیون‌ها هکتار از مراتع ما را که ‌هزاره‌ها چراگاه‌های کوچروان ما بودند، تصرف کردند، گرسنه نبودند. مالکان باغشهر‌ها که به روایت دکتر منصور اسفندیاری بیات، سالانه ١٥٠‌ میلیون مترمکعب از آب‌های آهکی تجدیدنشدنی ما را برای آبیاری تفرجگاه‌های خویش به مصرف رسانده و شیراز را در آینده‌ای نزدیک به بیابان تبدیل خواهند کرد، گرسنه نیستند.


پرسش من این است: مسئولان این کشور، از سال ١٣٦٢، برای رفع فقر فرهنگی (کوته‌فکری)، به‌ویژه مدیریت آب و نجات زمین، چه کرده‌اند؟ ازدست‌دادن ذخایر چند ١٠ ‌هزار ساله آب‌های زیرزمینی و بیابانی‌شدن ‌میلیون‌ها هکتار، از آن تاریخ به این‌سو را باید به چه حسابی گذاشت؟ صداوسیمای توانای ما که با انتشار فرامین رهبری ‌میلیون‌ها نفر را به خیابان‌ها کشانده و عزم ملی ما را به جهانیان نشان می‌دهد، بدون تردید می‌تواند در کاهش کوته‌فکری (فقر فرهنگی) مؤثر باشد. چه خوب است که آقای دکتر کلانتری که از پشتیبانی رهبر معظم انقلاب برخوردارند، از طریق صداوسیما و دیگر سازمان‌ها، به فقرزدایی فرهنگی نیز بپردازند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۶ ، ۰۸:۳۷
پیمان صاحبی


ارومیه در عطش آب

حال دریاچه ارومیه خوب نیست اما مسئولان می‌گویند حال دریاچه خوب است!» این را یکی از روستاییان روستای آغ زیارت از توابع شهرستان سلماس در حاشیه دریاچه ارومیه می‌گوید.

 مشاهدات از پیکره خشک و شوره زار‌های وسیع دریاچه و برخی مناطق پیرامونی آن نیز نشان می‌دهد که اوضاع دریاچه ارومیه رو به وخامت است. با گذشت چهار سال از تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه، اما حالا بر اساس اعلام این ستاد، تراز فعلی دریاچه با کمترین تراز ثبت شده برای آن در 50 سال گذشته، تنها 23 سانتیمتر فاصله دارد و در مقایسه با سال قبل در همین زمان حدود 10 سانتیمتر هم کاهش داشته است. اوضاع به قدری نگران کننده است که مساحت دریاچه حدود 270 کیلومتر نسبت به سال گذشته در همین زمان کمتر شده و میزان آب موجود در دریاچه نیز با کاهش حدود 400 میلیون متر مکعبی نسبت به سال قبل به کمتر از یک میلیارد مترمکعب در حال حاضر رسیده است. دریاچه در عطش آب می‌سوزد اما به رغم مصوبات دولت و ستاد احیا، برای ممنوعیت افزایش سطح زیر کشت، همچنان گزارش‌ها از افزایش سطح زیر کشت اراضی زراعی و باغی در استان آذربایجان غربی حکایت می‌کند.

از ارومیه تا مهاباد به سمت جنوب دریاچه و از ارومیه تا سلماس در شمال، باغات جدیدالاحداث سیب و زمین‌هایی به چشم می‌خورد که تاکیلومترها زیر کشت رفته است، زمین‌هایی که به گفته مدیرکل محیط زیست استان آذربایجان غربی پیشتر اراضی شیبدار یا مرتع بوده که حالا به باغ تبدیل شده یا کشت دیم که امروز به کشت آبی تبدیل شده است! اما در نقطه مقابل بسیاری از باغات و مزارع هم که متأثر از ریزگردهای نمکی خشک شده‌اند دو طرف جاده به چشم می‌خورد. اما از سوی دیگر همزمان با فصل برداشت سیب درختی، در گوشه و کنار شهر ارومیه به ویژه در حاشیه کمربندی شهر، دهها تن سیب در پیاده روها به فاصله هر چند صد متر روی هم انباشته شده تا به قیمت خشکیدگی دریاچه و نابودی منابع آب، حالا به نازل‌ترین قیمت ممکن به فروش برسد.دریاچه تا کیلومترها پسروی کرده و بیش از 30 هزار هکتار کانون‌های بحرانی بیابانی در حاشیه دریاچه که از چند سال قبل شروع به گسترش کرده‌اند همچنان موجی از نگرانی‌ها را در منطقه دامن زده است، در منطقه «جبل کندی» که زمانی جزو پیکره آبی دریاچه بود حالا شدت پیشروی ماسه‌های روان به قدری زیاد است که نیروهای منابع طبیعی امسال به جای کاشت نهال و بوته برای تثبیت شن‌های روان مجبور به ایجاد بادشکن برای جلوگیری از حرکت ماسه‌های روان شدند.
با وزش کوچکترین بادی، آسمان چنان رنگ سفید به خود می‌گیرد و ماسه و نمک به هوا بر می‌خیزد که بیابان‌های خوزستان و سیستان در اذهان تداعی می‌شود. در این میان مردان بی‌ادعای منابع طبیعی تا کیلومترها در حال ایجاد بادشکن هستند.
برای دیدن پیکره آبی دریاچه باید تا مرکز جاده شهید کلانتری برویم اما در آنجا هم چندان خبری از آب نیست و عمق متوسط آب به حدود 30 سانتیمتر در کناره‌های پل شهید کلانتری می‌رسد ولی در عوض استان آذربایجان غربی با تولید 37 درصد سیب کشور و 35 درصد چغندرقند ایران رتبه نخست کشور را در تولید این دو محصول به خود اختصاص داده است.


شگفت آور اینکه بر اساس اعلام مسئولان جهاد کشاورزی استان آذربایجان غربی در رسانه‌ها، میزان تولید سیب در این استان که محصولی با نیاز آبی نسبتاً بالا محسوب می‌شود از 688 هزار تن در فاصله یکی دوسال به بیش از یک میلیون و 200هزار تن در حال حاضر رسیده است.
در همین حال سخنگوی ستاد احیای دریاچه ارومیه می‌گوید: وزرا مصوبات ستاد را اجرا نمی‌کنند. مسعود تجریشی دو روز قبل عدم همکاری دستگاه‌ها و کمبود اعتبارات را عامل عدم موفقیت ستاد معرفی می‌کند و می‌گوید: «هم اکنون جمع‌بندی ما این است که آب مصرفی کشاورزی را با اقدامات مدیریتی می‌توان کاهش داد ولی بعد از آن تنش وارد می‌شود بنابراین وزارت جهاد کشاورزی باید با کشاورزان وارد مذاکره شود که چه الگوی کشتی انجام دهند اما متأسفانه این بخش هم اکنون به عنوان یک چالش مطرح است. همین نقطه ضعف باعث شده طی دو سال، کشت چغندر قند از 29 هزار هکتار به 36 هزار هکتار برسد. سؤال این است که اگر جمع‌بندی حاکمیت این است که افزایش سطح زیر کشت محصولات آب‌بر به ضرر مردم و اقتصاد منطقه و دریاچه است چرا این اتفاق می‌افتد؟ چه عاملی باعث می‌شود وزارت نیرو برود پایین دست حسن لو 200 هکتار کشت آبی چغندر قند افزایش دهد؟»


تجریشی با بیان اینکه تاکنون فقط حدود 26 درصد اعتبارات ستاد احیا پرداخت شده می‌گوید: اواخر سال گذشته در گزارش محرمانه‌ای به آقای رئیس جمهوری اعلام کردیم که وزرای شما و دستگاه‌های اجرایی به تعهدات خود در قالب مصوبات ستاد احیا عمل نکرده و از آن تخطی کردند به طور مثال وزارت نیرو بر اساس مکانیزم خود وزارتخانه متعهد شده مقداری آب برای دریاچه اختصاص ‌دهد اما از سال گذشته هنوز آب را در سدها ذخیره نگه داشته‌اند. آمارها نشان می‌دهد که وزارت نیرو نتوانسته حکمرانی خوبی داشته باشد، همچنین برخلاف مصوبه ستاد احیا، توسعه کشاورزی صورت گرفته که نشان می‌دهد مشکلی در وزارت جهاد کشاورزی داریم.» اما کیومرث دانشجو، مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای آذربایجان غربی در گفت‌و‌گو با «ایران» می‌گوید: ما حتی بیشتر از میزانی که وزارت نیرو ابلاغ کرده بود یعنی حدود دو میلیارد و 26 میلیون مترمکعب آب به عنوان حقابه دریاچه از دریچه مخزن و سرریز سدها در دو سه سال گذشته رهاسازی داشتیم و علت این افزایش هم این بود که خداوند آبی را داده بود که بیشتر از پیش‌بینی ما بود ولی افزایش 4 درجه‌ای دمای هوا در تابستان امسال باعث شد تا بیشتر آب دریاچه تبخیر شود.
او افزود: الان هم پشت سدهایمان حدود 750 میلیون مترمکعب آب ذخیره داریم اما زمان رهاسازی آب آخر سال است نه الان و میزان رهاسازی را هم باید وزارت نیرو به ما اعلام کند. او در پاسخ به اینکه چه تضمینی وجود دارد همه آب رهاسازی شده به دریاچه برسد و در میانه راه مجدداً توسط کشاورزان پمپاژ و برداشت نشود گفت: ایستگاه‌های آب سنجی در طول مسیر داریم و میزان آب خروجی از سد و ورودی به دریاچه را مشخص می‌کنیم و مطمئن هستیم که بیشتر آب وارد دریاچه شده است. اما پرویز آراسته، مدیرکل محیط زیست استان به «ایران» می‌گوید: امسال حدود 2 درجه سانتی گراد دمای هوا افزایش داشت که این امر موجب تبخیر آب دریاچه شد ضمن اینکه میزان مصرف در بخش کشاورزی همچنان بالاست چون بسیاری از اراضی دیمی که قبلاً با بارندگی آبیاری و کشت می‌شد حالا به کشت آبی تبدیل شده یا با انتقال آب از طریق لوله آبیاری می‌شوند یا با چاه یا با تانکر. او می‌افزاید: «امسال برای تالاب کانی برازان در جنوب دریاچه از آب منطقه‌ای درخواست دو میلیون مترمکعب آب کردیم تا اکوسیستم تالاب نابود نشود اما آبی که از پشت سد رهاسازی و در رودخانه «مهاباد چای» جاری شد به میزان بسیار کمی به دریاچه رسید چون کشاورزان آن را برداشت کردند و اجازه ندادند اصلاً به دریاچه برسد.»


از حرص اقتصادی مان کم کنیم


آراسته می‌گوید: باید از حرص اقتصادی‌مان کم کنیم تا دریاچه ارومیه احیا شود، مشکلی که امروز برای دریاچه ارومیه پیش آمده ناشی از فعالیت‌های انسانی بوده بنابراین لازم است رفتارمان را در میزان مصرف آب در بخش کشاورزی و نگرش‌مان را در بخش توسعه تغییر دهیم. او می‌افزاید: طبیعی است با این وضع افزایش دمای هوا، کاهش منابع آب و روند پراشکال تخصیص اعتبارات و مصرف بی‌رویه دیگر نمی‌توان دریاچه‌ای با وسعت 5 هزار کیلومتر مربع همچون 20 سال گذشته داشته باشیم اما می‌توانیم با همین شرایط دریاچه را به سطح تراز اکولوژیک که 4 متر بالاتر از سطح تراز کنونی است در مدت زمان برنامه‌ریزی شده برسانیم اگر همه ما عمق بحران را درک و اقدام کنیم. اما با این روندی که چاه‌های غیر مجاز را می‌زنند و میزان تولید چغندر افزایش می‌یابد کار واقعاً سخت می‌شود و عوارض این اقدامات در آینده خودش را نشان می‌دهد. بنابراین باید مردم و مسئولان و کشاورزان همه با هم دست به دست هم بدهند و مشکلات را حل کنند.
مدیرکل منابع طبیعی استان آذربایجان غربی نیز به «ایران» می‌گوید: اتفاقی که امروز در دریاچه ارومیه رقم خورده حاصل تغییر اقلیم، و عدم مدیریت و برنامه‌ریزی در مدیریت منابع آب و خاک در حوضه آبریز دریاچه ارومیه و عدم استفاده از ظرفیت جوامع محلی بوده که غفلت از اینها باعث شده تا امروز به اینجا برسیم. رحمان وهابزاده می‌افزاید: حرکت ماسه‌های روان یک تهدید جدی برای زیست بوم منطقه و حیات وحش است و محیط زیست باید خیلی پیشتر از اینها به این مسائل حساس می‌شد اما متأسفانه تداوم این روند امروز سلامت مردم منطقه و بخش کشاورزی را تهدید می‌کند. باید ببینیم چرا به فکر چاره نبودیم؟ چرا برنامه نداشتیم؟ آیا این تغییر اقلیم فقط مختص کشور ما بوده یا همه جا اتفاق افتاده؟ و اگر فقط مختص کشور ماست پس رجوع کنیم به اعمال‌مان. حالا خوشبختانه در دولت تدبیر و امید با وجود خشکسالی مالی به دلیل پیگیری آقای کلانتری برنامه‌های خوبی پیاده شده است.


با وجود تشدید نگرانی‌ها نسبت به وخامت اوضاع دریاچه ارومیه اما فرهاد سرخوش مدیر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه نیز به «ایران» می‌گوید: «میزان بارش در حوضه آبریز ارومیه در سال جاری فقط205 میلیمتر بوده که نسبت به سال گذشته کاهش 36 درصدی را نشان می‌دهد و بنابراین، این حد افت تراز چندان هم دور از انتظار نبود اما اگر عملیات انتقال آب سد سیلوه و حوضه زاب به ارومیه به اتمام برسد اوضاع بهتر می‌شود به شرطی که منابع مالی را بموقع تخصیص دهند.» او می‌گوید: باید این پروژه‌ها سریعاً به بهره‌برداری برسد و مصرف آب در بخش کشاورزی کاهش یابد چون هر روزی که از برنامه‌ها عقب می‌افتیم احیای دریاچه به تعویق می‌افتد و از نقشه راه بیشتر دور می‌شویم و بحران در حوضه آبریز دریاچه ارومیه تشدید می‌شود.
منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۶ ، ۰۸:۳۶
پیمان صاحبی

آیا نمایش بحران آب از سوی سازمان محیط زیست، برای توجیه کشت تراریخته ها در کشور است؟

 رییس سازمان حفاظت محیط زیست در حالی روی «بحران آب» و تدبیر برای این بحران تأکید دارد که بسیاری از کارشناسان محیط‌زیست از جمله محمد درویش، معتقدند ایران با بحران آب مواجه نیست! وقتی اظهارات این کارشناسان را در کنار بحران‌سازی رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست قرار می‌دهید به ماجرایی پی می‌برید که با باور عمیق کلانتری به کشت تراریخته‌ها بی‌ارتباط نیست؛ ‌گویی بحران آب دستمایه‌ای است برای آنکه کشت این محصولات را توجیه کند و دلسوزی واقعی برای بحران آب کشور دیده نمی‌شود. هر چند کارشناسان حوزه کشاورزی هم معتقدند کشت محصولات تراریخته به هیچ عنوان مصرف آب را کاهش نمی‌دهد.


 «‌بحران آب» از نخستین روزهای ورود عیسی کلانتری به سازمان حفاظت محیط‌زیست به عنوان یکی از اصلی‌ترین بحران‌های زیست‌محیطی کشور مورد توجه قرار گرفت.

«‌بحران آب» از نخستین روزهای ورود عیسی کلانتری به سازمان حفاظت محیط‌زیست به عنوان یکی از اصلی‌ترین بحران‌های زیست‌محیطی کشور مورد توجه قرار گرفت. پیش از این وزیر کشاورزی دولت سازندگی به عنوان یکی از اصلی‌ترین مدافعان محصولات تراریخته شناخته می‌شد و با قرار گرفتن در رأس سازمان حفاظت محیط‌زیست موضع‌گیری‌های صریحی در این‌باره داشت و مخالفان تراریخته را به سیاسی‌کاری محکوم کرد. حالا کلانتری روی «بحران آب» و تدبیر برای این بحران تأکید دارد، آن هم در شرایطی که بسیاری از کارشناسان محیط‌زیست از جمله محمد درویش، مدیر‌کل دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست معتقدند ایران با بحران آب مواجه نیست! وقتی اظهارات این کارشناسان را در کنار بحران‌سازی رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست قرار می‌دهید به ماجرایی پی می‌برید که با باور عمیق کلانتری به کشت تراریخته‌ها بی‌ارتباط نیست؛ ‌گویی بحران آب دستمایه‌ای است برای آنکه کشت این محصولات را توجیه کند و دلسوزی واقعی برای بحران آب کشور دیده نمی‌شود. هر چند کارشناسان حوزه کشاورزی هم معتقدند کشت محصولات تراریخته به هیچ عنوان مصرف آب را کاهش نمی‌دهد.

تصاویر رودخانه‌ها و تالاب‌های خشک شده هر‌ از ‌چند ‌گاه منتشر می‌شود تا بحرانی جدی در حوزه آبی را به نمایش بگذارد. واقعیت این بحران اما حکایت بحران مدیریتی است، نه بحران آبی و انگار پشت پرده نمایش بحران آب به افزایش واردات محصولات کشاورزی و کشت تراریخته‌ها بی‌ارتباط نیست.

بحران آب نداریم
محمد درویش، مدیر‌کل دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست هم معتقد است که ایران با بحران آب مواجه نیست، بلکه معضل اصلی ایران فرونشست زمین است.
این کارشناس با طرح بدترین سناریوی ممکن در مورد وضعیت آب ایران می‌افزاید: بدترین حالت این است که هم‌اکنون ۸۸ میلیارد مکعب آب قابل استحصال در یک سال داریم. این میزان در یک دهه پیش ۱۳۰ میلیارد متر مکعب بوده است.
میزان ‌آبی که 80 میلیون ایرانی نیاز دارد حدود ۸ میلیارد متر مکعب است؛ ‌یعنی کمتر از ۱۰ درصد از کل آب نیاز است تا ایرانیان دچار مشکل تشنگی نشوند.
در برابر این عربستان ۳۰ میلیون جمعیت دارد و برای تأمین آب شرب به ۳ میلیارد متر‌مکعب آب نیاز دارد، در حالی که کل آب قابل استحصال عربستان یک‌میلیارد متر مکعب است. یعنی ۳۰۰ درصد بیش از منابعی را که دارد باید تأمین کند. اگر ما دچار بحران آب هستیم پس عربستان چه وضعیتی دارد؟
بنا به تأکید وی مشابه این شرایط در مورد دیگر کشورهای خاورمیانه هم وجود دارد. بنابراین با در نظر گرفتن یک سناریوی بدبینانه باز هم وضعیت ما از کشورها منطقه بهتر است.

خشکسالی مدیریتی
درویش با اشاره به وضعیت تالاب‌های جازموریان، هامون، صابوری، آلما گل، آرا گل و آچی گل که هیچ چیز از آنها باقی نمانده و خشک شده است و تبدیل خلیج گرگان به چشمه گرد و خاک تصریح می‌کند: ما دو بار رکورد فرونشست زمین را شکستیم. اگر رودخانه‌ای خشک شود، زلزله‌ای شهری را نابود کند، می‌توان آنها را احیا کرد، ولی اگر سرزمینی دچار فرونشست زمین شود، کار آن سرزمین تمام است.
مدیر‌کل دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست معتقد است: ما نباید گناه ندانم‌کاری‌هایمان و چیزی که می‌شود از آن به عنوان خشکسالی مدیریتی نام برد را به گردن آسمان‌ها بیندازیم.

وی با اشاره به اینکه 26/7 میلیارد مترمکعب از آبی که در اختیار کشاورزی قرار می‌گیرد به ضایعات تبدیل می‌شود، می‌افزاید: میزان ضایعات آب کشاورزی ما شش برابر استاندارد است و این رقم بیش از سه برابر کل‌ آب شرب مورد نیاز ۸۰ میلیون ایرانی است. حق نداریم توپ را در زمین مردم بیندازیم. مردم در ایجاد این اتفاق‌ها چه محلی از اعراب دارند؟ ۸ تا ۹ هزار میلیارد تومان صرف ساخت ۶۵۰ تا هزار سد کرده‌ایم و برای انتقال آب خزر به سمنان ۹ هزار میلیارد تومان هزینه داده‌ایم.

وی با هشدار نسبت به اهمیت فرونشست زمین تأکید می‌کند: سه برابر متوسط آب کشور خاکمان را از دست می‌دهیم. در حالی که در طول هشت سال دفاع مقدس یک وجب از این خاک را به دشمن ندادیم.
فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر حوزه آب و توسعه پایدار هم با بیان اینکه برخی افراد هیاهوی سیاسی در مسئله آب راه انداخته‌اند، می‌گوید: برخی افراد، مسئله بحران آب را به کشاورزی گره زده‌اند و آن را در اذهان عمومی به هم ربط داده‌اند، در صورتی که این موضوع صد‌در‌صد غلط است.

وی با بیان اینکه مدیریت آب در کشور نامناسب است، تصریح می‌کند: به طور قطع مشکلات در حوزه آب وجود دارد، اما ناشی از مدیریتی ناسازگار و ناصحیح است.
این کارشناس معقد است: این مدیریت ناصحیح و ناسازگار با روش‌های مهندسی تهاجمی و با سد‌سازی و بی‌توجهی به توسعه پایدار باعث بروز معضلاتی همچون خاموشی رودها و خشک شدن دریاچه‌ها و تالاب‌ها شد.
از نگاه وی می‌توان با حذف رویکرد سازه‌ای و سدسازی از مدیریت آب، آن را به بستر اصلی‌اش یعنی جایی که خاک، جنگل، منابع طبیعی و کشاورزی مدیریت می‌شود، منتقل کرد تا به‌صورت یکپارچه و اکولوژیک در بیش از 30 حوضه آبی رودخانه‌ای، با مشارکت شوراهای کشاورزان، عشایر و همکاری خبرگان جامعه، مدیریت نرم و غیرتهاجمی را اعمال کنیم.
ظفر‌نژاد تصریح می‌کند: وقتی 40 درصد منابع آبی ما پشت سدها و برای انتقال به شهرها جمع‌آوری شده و به سمت کلانشهرهای مصرف‌زده سوق می‌یابد، طبیعی است که کشاورزی و روستاهای کشور دچار بحران می‌شود.

وی با انتقاد از برخی رفتارها و هیاهوهای سیاسی در مسئله آب معتقد است: برخی افراد به ‌دنبال این هستند تا با هیاهو در مسئله آب، کشاورزی کشور را به تعطیلی بکشانند و حتی آمار ناصحیحی از این موضوع ارائه می‌دهند؛ این افراد بیشترین هدر‌رفت آب را در بخش کشاورزی وانمود می‌کنند، در حالی که صحبت‌های آنان صحت ندارد.
به گفته ظفر‌نژاد کشاورزی در کشوری با اقلیم ایران باید نزدیک به 80 درصد آب را به خود اختصاص دهد تا بتواند پاسخگوی امنیت خوراک برای مردم باشد که مهم‌ترین اصل توسعه پایدار است و باید به این برنامه توجه شود.
این پژوهشگر حوزه آب و توسعه تصریح می‌کند: در سال‌های گذشته برخی مسئولان اذعان داشتند که 90 درصد آب را کشاورزان مصرف می‌کنند، در حالی که پس از آزاد شدن دسترسی عموم به آمار سدها، روشن شد که حدود 40درصد از آب‌ها در پشت سدها جمع می‌شود و عمدتاً به شهرها انتقال می‌یابد؛ در حقیقت کشاورزان نزدیک به 60 درصد آب را بهره‌گیری می‌کنند.
با آنچه به نقل از کارشناسان ذکر شد، نمایش بحران آب بی‌تردید پشت پرده‌های پنهانی دارد؛ ‌شاید توجیه واردات محصولات کشاورزی شاید هم توجیهی برای کشت محصولات تراریخته و ادعای مصرف آب کمتر این محصولات؛ ‌هر چه که باشد تنها حقیقت این بحران مدیرانی هستند که مدیر نیستند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۶ ، ۰۸:۲۷
پیمان صاحبی


 

 بی آبی یا کم آبی در شرایط آب و هوایی این روزها آن هم برای کشوری مثل ایران که نیمه بیابانی محسوب می‌شود چیز تازه‌ای نیست اما این که عده‌ای از مسئولین از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی می‌کنند و هدف خود را به «نمی‌شود، نمی‌توانیم و همه چیز تمام شده است» معطوف می‌کنند جای بسی تعجب دارد! جالب‌تر این که روز بعد از این سخنرانی‌های سراسر نا امیدانه، مسئول دیگری می‌گوید چنین نیست و دلیل و برهان می‌آورد که می‌توان اوضاع را بهبود بخشید! البته در این بین آدم نمی‌داند قسم‌ها را باور کند یادم خروس را، اما بد نیست که مسئولان محترم به یاد داشته باشند دلیل حضورشان در سازمان محیط زیست چه بوده است.

ایران به ورشکستگی آبی رسیده‌است
 چند روز پیش بود که خبرگزاری‌ها خبر اعلام ورشکستگی آبی را از سوی رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست عنوان کردند. در این خبر آمده بود که عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست در همایش بررسی ساختار تشکیلاتی مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست ایران گفته است: متاسفانه طی چند دهه گذشته انجمن‌های علمی در خصوص منابع طبیعی و محیط زیست به‌درستی عمل نکرده‌اند. انجمن‌های علمی از چند دهه قبل وضعیت امروز منابع طبیعی و محیط زیست کشور را پیش بینی می‌کردند ولی سکوت کردند و امروز دچار مشکلات عدیده در این حوزه هستیم. بدون شک از سه دهه قبل بسیاری می‌دانستند که سیاست‌های آبی کشور نادرست است ولی اعتراضی نکردند و سکوت پیشه کردند. سکوت صاحب نظران در خصوص اعمال سیاست‌های نادرست آبی باعث شده است امروز کشور به ورشکستگی در بخش آب برسد. بسیاری از این صاحب‌نظران به علت این که اعمال سیاست‌های نادرست آبی باعث افزایش درآمدشان می‌شد نه تنها جلوی اجرای آن‌ها را نگرفتند بلکه خودشان پیش قدم اجرای آن‌ها شدند. به گفته کلانتری، سالانه ۸۸ میلیارد متر مکعب در کشور آب تولید می‌شود ولی مصرف سالانه آن ۹۷ میلیارد متر مکعب است.


او با اشاره با وضعیت استحصال منابع آبی کشور گفت: امروز وضعیت استحصال از منابع آبی تجدید پذیر کشور به ۱۱۰ درصد رسیده و این وضعیت اسفبار است. انجمن‌های کشور طی دهه‌های گذشته با نیت خیر راه تخریب منابع طبیعی و محیط زیست را پیش گرفته‌اند. طی دهه‌های گذشته با هدف افزایش محصول، خودکفایی، کاهش وابستگی به خارج و واردات، ضربات محکمی به محیط زیست و منابع طبیعی کشور وارد شده است. متاسفانه مسئولان بهای خودکفایی به دست آمده در بخش کشاورزی را درست محاسبه نکردند وگرنه امروز وضعیت منابع طبیعی و محیط زیست کشور این‌قدرغم انگیز نبود. بهای بخشی از این خودکفایی این بوده که ایران امروز جزو کشورهای اول جهان در زمینه فرسایش خاک، استحصال منابع آبی، گسترش بیابان و... است.


کلانتری همچنین یوز ایرانی را محکوم به انقراض دانسته و گفته بود: باید بپذیریم یوزپلنگ ایرانی نیز مثل بسیاری از گونه‌های ایرانی از بین رفته محکوم به نابودی است. تعداد یوزپلنگ‌های ایران از ۱۱۲ قلاده به ۴۷ قلاده رسیده است چون این حیوانات گرسنه هستند و پوشش گیاهی مناسبی وجود ندارد تا امکان رشد حیواناتی که یوزپلنگ‌های موجود از آن‌ها تغذیه می‌کنند فراهم شود.


او که فاتحه تالاب‌های کشور را خوانده شده می‌دانست در رابطه با این موضوع گفته بود: امروز یک تالاب و دریاچه زنده در کشور نداریم و از این متعجب هستیم که چرا حجم ریزگردهای کشور افزایش یافته است. طی این سال‌ها اگر هر دشمنی در این سرزمین حاکم می‌شد این رفتار را با منابع طبیعی و محیط زیست انجام نمی‌داد. ما خودخواه‌ترین نسلی هستیم که در طول هفت هزار سال پیش در این سرزمین زیسته است چون هر بلایی بر سر حوزه محیط زیست آمده طی چهار دهه گذشته بوده است. پیش از این مدت، بسیاری از شاخص‌های محیط زیستی کشور مثل آب در جایگاه مناسبی قرار داشت. امروز دیگر زمان آن نیست که علت مشکلات و کم کاری‌های صورت گرفته را گردن دیگران بیندازیم بلکه باید تلاش کنیم وضعیت موجود را اگر بهتر نمی‌کنیم لااقل بدتر نکنیم. او که با جمله آخر «باید سعی کنیم وضعیت موجود را اگر بهتر نمی‌کنیم لا اقل بدتر نکنیم» آب پاکی را روی دستمان ریخته بود که نمی‌توانیم توقع بهترشدن اوضاع را از رئیس سازمان محیط زیست جدید داشته باشیم و همچنین با سخنرانی پر طمطراق خودهمه امید‌های محیط زیستیمان را نقش بر آب کرده و به نوعی به ما فهماند که دم را غنیمت شماریم که در سال‌های آینده خبری از آب و منابع طبیعی و تالاب و محیط زیست نیست و به سرعت کل خبر گزاری‌ها و فضای مجازی پر شد از این بیانات. اما روز بعد خبر‌ها حکایت دیگری داشتند.


ایران دچار بحران آب نیست
هنوز در شوک گفته‌های عیسی کلانتری بودیم که محمد درویش، مدیر کل دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در نشستی با عنوان مخاطرات طبیعی، چالش‌های زیست محیطی و بحران آب و خشکسالی در ایران که در دانشکده مهندسی معدن دانشگاه تهران برگزار شد، اعلام کرد: ایران با بحران آب مواجه نیست بلکه معضل اصلی ایران فرونشست زمین است. به گفته او بدترین سناریویی که می‌توانیم در مورد وضعیت آب ایران مطرح کنیم این است که هم اکنون ۸۸ میلیارد مکعب آب قابل استحصال در یک سال داریم. این میزان در یک دهه پیش ۱۳۰ میلیارد متر مکعب بوده است. میزان‌ آبی که ۸ میلیون ایرانی نیاز دارد حدود ۸ میلیارد متر مکعب است؛ ‌یعنی کمتر از ۱۰ درصد از کل آب نیاز است تا ایرانیان دچار مشکل تشنگی نشوند.


وی به مقایسه وضعیت ایران با کشور عربستان پرداخت و گفت: این کشور ۳۰ میلیون جمعیت دارد و برای تامین آب شرب به ۳ میلیارد متر مکعب آب نیاز دارد در حالی که کل آب قابل استحصال عربستان یک میلیارد متر مکعب است. یعنی ۳۰۰ درصد بیش از منابعی که دارد را باید تامین کند. اگر ما دچار بحران آب هستیم پس عربستان چه وضعیتی دارد؟ این شرایط با اندکی تخفیف در مورد دیگر کشورهای خاورمیانه هم وجود دارد. بعد از سدسازی‌های عجیب و غریب‌ترکیه، وضعیت در کشورهای عراق و سوریه بدتر از عربستان است بنابراین با در نظر گرفتن یک سناریوی بدبینانه باز هم وضعیت ما از کشورها منطقه بهتر است. پس چه اتفاقی افتاده که دیگر چیزی از جازموریان نمانده است؟ ‌از هامون، صابوری، آلما گل، آرا گل و آچی گل هیچ چیز نمانده است؟ چه شده که خلیج گرگان خشک و تبدیل به چشمه گرد وخاک شده است؟ یک جای کار را اشتباه رفته‌ایم که این‌طور شده است.


درویش با بیان این که کشوری مانند ایران با اقلیمی خارق‌العاده چگونه ممکن است چنین بحران‌هایی داشته باشد به وضعیت فرونشست زمین‌ها در ایران اشاره کرد و گفت: ما دو بار رکورد فرونشست زمین را شکستیم. اگر قرار باشد برای سرزمینی بگرییم چیزی سزاوارتر از نشست زمین نیست. اگر رودخانه‌ای خشک شود، زلزله‌ای شهری را نابود کند، می‌توان آن‌ها را احیا کرد ولی اگر سرزمینی دچار فرونشست زمین شود، کار آن سرزمین تمام است. چرا باید رکورد فرو نشست زمین در کشوری ثبت شود که اصلا دچار بحران آب نیست و یا نباید باشد؟ این پرسشی جدی است که باید مطرح کرد. ما نباید گناه ندانم کاری‌هایمان و چیزی که می‌شود از آن به عنوان خشکسالی مدیریتی نام برد را به گردن آسمان‌ها بیندازیم. ما باید با افتخار خداوند را شکر کنیم که در سرزمین ایران به دنیا آمده‌ایم که ۱۷۲۸ گونه اندمیک دارد و فقط در تالاب بوجاق در کیاشهر مجموعه‌ گونه‌های پرنده‌ای ما برابر با کل گونه‌های اروپا است.


او با اشاره به این‌که 26.7 میلیارد مترمکعب از آبی که در اختیار کشاورزی قرار می‌گیرد به ضایعات تبدیل می‌شود، گفت: میزان ضایعات آب کشاورزی ما ۶ برابر استاندارد است و این رقم بیش از سه برابر کل‌آب شرب مورد نیاز ۸۰ میلیون ایرانی است. آیا در این شرایط سزاوار است که مردم را از تشنگی و خشکسالی بترسانیم؟ ما حق نداریم توپ را در زمین مردم بیندازیم. مردم در ایجاد این اتفاق‌ها چه محلی از اعراب دارند؟ ما ۸ تا ۹ هزار میلیارد تومان صرف ساخت ۶۵۰ تا ۱۰۰۰ سد کرده‌ایم. برای انتقال آب خزر به سمنان ۹ هزار میلیارد تومان هزینه می‌دهیم. ما کشور فقیری نیستیم.


درویش با هشدار نسبت به اهمیت فرونشست زمین گفت: ما سه برابر متوسط آب کشور خاکمان را از دست می‌دهیم. در حالی که در طول هشت سال دفاع مقدس یک وجب از این خاک را به دشمن ندادیم. هر روز وضعیت آب و هوای تنب بزرگ و کوچک را در اخبار اعلام می‌کنیم تا مبادا همسایه ما هوس نگاه کردن به آن را در سر بپروراند اما به همان‌اندازه خاک را از دست می‌دهیم. کجای راه را اشتباه رفتیم؟ چرا کسی از فضای دانشگاهی این معادله ساده دو، دوتا چهار تا را حل نمی‌کند؟ هنوز نسبت به منتقدان در زمینه سدسازی مقاومت وجود دارد، این مقاومت‌ها را آدم‌های کوچه و بازار انجام نمی‌دهند. در دانشگاه شریف کسی می‌گوید که شما محیط زیستی‌ها احساسی هستید و غم نان نمی‌دانید چیست. اگر این طور است چرا مردم خوزستان این استان را‌ترک می‌کنند؟ انسان‌ها چه نیازی دارند در شهری زندگی کنند که دستگیره‌هایش از طلا باشد ولی هوا برای نفس کشیدن و آب برای نوشیدن نداشته باشند؟ آن‌هایی که می‌گویند اقتصاد مهم‌تر از محیط زیست است، ‌بیایند و به این سؤال‌ها پاسخ دهند.


پشت میز ریاست چه می‌کنید؟
این که صحبت هایی که از جانب عیسی کلانتری در باره بحران آب مطرح شده است تا چه حد درست است یا نقض این صحبت‌ها توسط محمد درویش تا چه‌اندازه معقول است به کنار، اما این که این مسئولان فعلی با چه هدفی بر منصب قدرت نشسته‌اند جای سوال دارد! باید از آقای کلانتری پرسیده شود اگر قرار است یوز ایرانی منقرض شود و تالاب‌ها خشک شوند و ایران در بحران خشکسالی غوطه ور شود، پس شما چرا به عنوان رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست پشت میز و صندلی نشسته اید؟ شما چرا حقوق می‌گیرید وقتی برای بحران‌های محیط زیستی کاری از دستتان بر نمی‌آید؟ چرا مسئولیت به عهده گرفتید؟ شما که در همان سخنرانی‌های اولیه گفتید شرطتان برای قبول این پست این بوده است که صراحت کلام خود را از دست ندهید می‌توانید صراحتا بگوئید با شرایط موجود و این‌که به قول خودتان کاری از دست شما ساخته نیست! پشت میز ریاست چه می‌کنید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۶ ، ۰۸:۲۶
پیمان صاحبی


 

رتبه دوم ایران در نابودی پرندگان

در سال‌های اخیر فریدونکنار دستخوش فجایع تلخ شکار و کشتار پرندگان مهاجر «کمیاب و نایاب» شده است. شکارچیان از این طریق به درآمدهای هنگفت دست می‌یابند. این وضعیت روزبه‌روز عرصه را برای محیط‌زیست کشور تنگ و تنگ‌تر می‌کند.

 این بازار مکاره برای افراد بی‌توجه به قانون، درآمدهای کلان به‌دنبال دارد، غافل از اینکه پرندگان مهاجر نایاب این خطه را باید مورد حمایت قرار داد، نه اینکه به قیمت‌های کلان فروخت یا در ماهی‌تابه سرخ کرد. در این میان یکی از متولیان مقابله با شکار غیرمجاز نهادهای قضائی هستند، گرچه متولی اصلی در این زمینه سازمان محیط‌زیست است و در این مسیر نیروی انتظامی، فرمانداری و بخشداری نیز باید اقدامات لازم را انجام دهند. در این شرایط افرادی که از اوضاع و بازار فریدونکنار آگاهی دارند، خواستار برخورد جدی از سوی محیط‌زیست، دستگاه قضا و سایر مسئولان مربوطه هستند.

محیط‌زیست متولی اصلی مقابله با شکار غیرقانونی پرندگان در فریدونکنار است. عضو مجمع نمایندگان استان مازندران گفت: «هیچ نهادی ازجمله سازمان حفاظت محیط‌زیست به‌تنهایی توان مقابله با شکارچیان در فریدونکنار را ندارد و دستگاه قضا باید از این سازمان حمایت کند.» عزت ا... یوسفیان‌ملا در واکنش به صید غیرقانونی پرندگان مهاجر در تالاب فریدونکنار تصریح کرد: «صید سالانه پرندگان مهاجر به فریدونکنار تنها در تالاب انجام نمی‌شود، بلکه شکار حتی در میان شاخ و برگ درختان نیز صورت گرفته و در نقاط مختلفی دیده می‌شود؛ بنابراین ماموران محیط‌زیست نمی‌توانند به‌طور صد‌درصد با شکارهای غیرقانونی مقابله کنند.» او با اشاره به اینکه حتی در حیاط خانه‌ها نیز شکار توسط مردم انجام می‌شود، افزود: «این‌گونه پرندگان مهاجر به‌طور کلی از سیبری به منطقه مازندران مهاجرت می‌کنند، در شب و در ارتفاع پایین پرواز می‌کنند و به‌راحتی در دسترس شکارچی و صیاد قرار می‌گیرند.» درضمن این پرندگان از سرعت پرواز اندک برخوردارند و به‌سهولت شکار می‌شوند. در این شرایط درنای سیبری، قوی فریادکش، قوی گنگ و قوی کوچک، عروس غاز، غاز پیشانی‌ سفید کوچک، غاز پازرد، اردک مرمری، ارک بلوطی، اردک سرسفید، بوتیمار بزرگ، آنقوت، طاووسک، پلیکان خاکستری، تنجه، اکراس، خودکای ابرو سفید، خروس کولی دم‌سفید و پاشلک بزرگ و انواع پرندگان شکاری و جغد‌ها ازجمله پرندگان مهاجر حمایت‌شده‌ای هستند که همگی شکار می‌شوند و به فروش می‌رسند. تاکنون اقدام بازدارنده‌ای که برای این قانون‌گریزی گسترده انجام شده، نصب پلاکاردی از طرف سازمان محیط‌زیست در بازار فروش پرندگان است که در آن نام و تصویر پرندگانی که شکار آنها غیرقانونی است، درج شده است.

زیاده‌خواهی شکارچیان

در فریدونکنار شکارچیان بدون ابا از هیچ‌دستگاه مسئول به فعالیتشان ادامه می‌دهند. در این شرایط برخی از نمایندگان مجلس و مسئولان بومی موضوع معیشت را مطرح می‌کنند. این درحالی است که مدیرکل دفتر تنوع زیستی و حیات‌وحش سازمان محیط‌زیست بر این باور است که افراد در قالب کلمه معیشت به‌دنبال برآورده کردن زیاده‌خواهی خود هستند؛ معیشت به‌معنی همان صید سنتی است، نه اینکه افراد متخلف پرنده را گرفته و از بین ببرند؛ این اقدام معیشت نیست، بلکه زیاده‌خواهی است. مجید خرازیان مقدم می‌گوید: به نظر شما صید ماهی به قیمت 20‌میلیون تومان برای امرار معاش است؟ بر اساس قوانین تخلف دامگاهداران فریدونکنار کاملا آشکار است و به نظر می‌رسد سازمان حفاظت محیط‌زیست باید در مقابل این قانون‌گریزی اقدامات بازدارنده انجام دهد. دامگاهداران فریدونکنار در هشت سال دولت‌های نهم و دهم رها شدند، اما رویکرد دولت‌های یازدهم و دوازدهم مقابله با این شکار بی‌رویه است. با بررسی وضعیت شکار پرندگان در این منطقه باید گفت که رعایت‌نکردن قوانین محیط‌زیستی، قدرتمندنبودن اهرم قانون از نظر تحکم در حکمی که صادر می‌کند و به اجرا درنمی‌آید، ضعف در تناسب جزا، جرم و میزان نامعقول و بسیار ناچیز جریمه درنظرگرفته‌شده برای شکار و کشتار هر گونه ارزشمند ازجمله مسائلی است که در رواج‌یافتن پدیده شکار نقش دارد. در اصل کاهش شکار و صید انواع پرندگان نیازمند برنامه جامع ساماندهی است. از سوی دیگر باید با سازماندهی بازار و دامگاه‌های صید در فریدونکنار از شکار بی‌رویه پرندگان مهاجر جلوگیری کرد.

ایران، رتبه دوم در نابودی پرندگان

طبق بند الف ماده ۱۳ قانون شکار و صید شکار جانوران وحشی کمیاب و در معرض خطر انقراض به‌‌ویژه در مناطق حفاظت‌شده‌ همچون تالاب بین‌المللی فریدون‌کنار، این کار مجازات حبس و جزای نقدی دارد، اما به‌دلیل فقدان ضمانت اجرایی دسترسی به جسد پرندگان مهاجر، کمیاب و حفاظت‌شده به‌‌سادگی در بازارهای غیرقانونی این منطقه امکانپذیر است و همواره شاهد کشف شمار قابل‌توجهی پرندگان صیدشده در این بازار هستیم. به‌گزارش تسنیم، محمدعلی ا...قلی، کارشناس حیات وحش، با اشاره به آمار یک موسسه مطالعاتی اروپایی درباره کاهش نسل پرندگان مهاجر در جهان گفت: «بر اساس آمارى که هنوز رسما منتشر نشده است، در آمار کلى انواع پرندگان وحشى کاهش 450میلیونى فقط در شمال و شمال غرب اروپا طی دو دهه اخیر ثبت شده است. در ادامه مطالعات در همین زمینه ایران در رتبه دوم جهانی کشتار و نابودى پرندگان در امتداد رویه به‌ظاهر معمول صید و شکار و آلودگى و تخریب زیستگاه طبیعى در کشور قرار دارد.» این رتبه‌‌بندی با توجه به شکار صورت‌گرفته در فریدونکنار، ازبازان و سرخ‌رود است و اگر آمار کشتار پرندگان مهاجر در خوزستان به آن افزوده شود، بی‌شک ایرانی رتبه نخست را در کشتار پرندگان جهان داراست. برآورد‌ها نشان می‌دهد بازار پرنده‌فروشان فریدونکنار در شش ماه گردش مالی شش‌میلیارد تومانی دارد. در ضمن همه روزه حدود 300 تا 400پرنده سربریده در بازار لنگرود عرضه می‌شد.

شکار پرندگان نایاب فریدونکنار

یک دامپزشک و فعال حقوق حیوانات درباره وضعیت شکار پرندگان در فریدونکنار می‌گوید: در گذشته روزهای شکار برای علاقه‌مندان روزهای پنجشنبه و جمعه بود، اما هم‌اکنون سازمان محیط‌زیست روزهای شکار را دوشنبه و جمعه تعیین کرده است. از سوی دیگر مساله شیوع آنفلوآنزا در میان پرندگان از شدت شکار در منطقه کاسته است. آرمین نهاوندی می‌افزاید:‌ هم اکنون به دلیل اقدامات انجام‌شده از سوی دامپزشکی و سازمان محیط‌زیست از شدت شکار در منطقه کاسته شده است، اما نمی‌توان جلو شکار در منطقه را به‌صورت کامل گرفت. به‌گفته او بخش قابل‌توجهی از افراد ساکن در مناطق شمالی کشور از طریق شکار به امرار معاش می‌پردازند و به این دلیل نمی‌توان جلو شکار را گرفت. برای‌مثال در گیلان میزان شکار اندک است، هر چند در مازندران شکار بیش از حد معمول انجام می‌شود. حتی چندی قبل هم شاهد شکار عقاب در منطقه فریدونکنار بودیم. این فعال حقوق حیوانات می‌افزاید:‌ اغلب شکارچیان این خطه قبل از مشاهده حیوان شکار می‌کنند و این مساله محیط‌زیست استان و کشور را با چالش‌های فراوان روبه‌رو می‌کند. نهادندی در پاسخ به این سوال که برای مقابله با شکار در این منطقه تاکنون چه اقداماتی انجام شده است، می‌گوید:‌ در واقع نمی‌توان اقدام مناسبی در این زمینه انجام داد.

برای‌مثال جنس ماده پرنده‌ای همچون قرقاول به زاد و ولد می‌پردازند و جنس نر آن وقتی تعدادشان بیش از حد طبیعی باشد، یکدیگر را از بین می‌برند؛ طبیعتا شکار در این شرایط مشکلی را ایجاد نمی‌کند، اما در میان برخی از پرندگان شاهد گونه‌های در حال انقراض هستیم. در این وضعیت افراد بدون کسب اطلاعات مناسب به شکار می‌پردازند. نهاوندی می‌افزاید: برای مثال اردک مازندرانی یکی از زیباترین و نایاب‌ترین اردک‌های دنیاست، اما چندی قبل شاهد شکار این پرنده بودیم. به گفته او برای ارتقای فرهنگ شکار در کشور باید رسانه‌ها به‌ویژه رسانه ملی با پخش تیزرهای محیط‌زیستی در زمینه فرهنگسازی اقدامات مناسب انجام دهند؛ هرچند در کشور ما مسائل بهداشتی و محیط‌زیستی در اولویت‌های نخست مسئولان قرار ندارد.

این دامپزشک با بیان اینکه در بازارهای شمال کشور روزانه سر تعداد قابل‌توجهی پرنده معامله می‌شود، تاکید می‌کند: زیاده‌خواهی در زمینه شکار هیچ‌وقت تمامی ندارد. در این شرایط هرکس به‌فکر منافع خود است. اغلب افراد در شهرهای شمالی کشور بیکار هستند و شکار برای آنها یک شغل پردرآمد محسوب می‌شود. به‌گفته او اغلب آنها برای گذران امور زندگی شکار می‌کنند. در استان‌های شمالی کشور با ایجاد اشتغال از میزان شکار نیز کاسته می‌شوند. این دامپزشک تاکید می‌کند: شکارچیان به سه‌دسته تقسیم می‌شوند، برخی از افراد برای تفریح شکار می‌کنند. دسته دیگر برای کسب معیشت، اما دسته دیگر از شکارچیان به‌دنبال شکارهای گران برای کسب منافع هستند. با این تفاسیر هر دسته از شکارچیان بر اساس هدف خود اقدام به شکار می‌کنند. در این میان شکار افراد در دسته سوم برای محیط‌زیست خسارت‌های فراوان به‌دنبال دارد. اغلب این افراد به‌شکل افسارگسیخته شکار می‌کنند تا بتوانند به منافع خود دست یابند. او درباره میزان زنده‌گیری این نوع شکار پرندگان و قاچاق آنها به خارج از کشور می‌گوید:‌ اطلاعات جامعی در این زمینه در اختیار نیست.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۶ ، ۰۸:۲۲
پیمان صاحبی


60 یوز تا حسرت ملی

چند هفته‌یی از شکل‌گیری یک کمپین برای حمایت از یوزپلنگ ایرانی می‌گذرد؛ کمپینی که با شعار «تا حسرت ملی 59 یوز باقیست» کار خود را شروع و در مدت کوتاهی فضای مجازی را فتح کرد. اما هنوز بطور دقیق مشخص نیست نقش سازمان حفاظت محیط زیست کشور به عنوان متولی حفاظت از حیات وحش در این کمپین که حالا مبلغ قابل توجهی هم برای کمک به یوز ایرانی جمع‌آوری کرده است، ‌کجاست.

 در مدت کوتاهی از مردم عادی تا چهره‌های شناخته شده مانند بازیگران سینما و تلویزیون همراه کمپینی شدند که پایه گذارش هدیه تهرانی بود. مردمی که در این سال‌ها با یوزپلنگ ایرانی آشنا شده و می‌دانند این گونه کمیاب در معرض خطر انقراض قرار دارد‌، گویی از حمایت‌های دولتی در این زمینه دل بریده‌اند و حالا هر کمپینی که با نام حفاظت از یوز شکل می‌گیرد، می‌تواند خانه امیدی شود تا چند یوز باقی مانده در کشور از خطر انقراض برهند و زمینه برای حفاظت از یوزهای پارک ملی توران در استان سمنان که یکی از حادثه خیز‌ترین زیستگاه‌های یوز ایرانی است، ‌فراهم شود. به همین دلیل هم بود که تلاش هدیه تهرانی برای فراگیر کردن این کمپین، خیلی زود نتیجه داد و در مدت کوتاهی مبلغ قابل توجهی برای کمک به یوز جمع شد اما نکته جالب در این کمپین نحوه جمع‌آوری کمک‌های مردمی است و جای خالی سازمان حفاظت محیط زیست کشور. فعالان این کمپین کدی را به دوستداران محیط‌زیست برای نجات یوزپلنگ اعلام کردند. ساز و کار این سامانه به گونه‌یی است که هر شماره همراه، فقط یک‌بار می‌تواند کد اعلام شده را وارد کند و پس از آن باید تا 24 ساعت یک تراکنش (خرید شارژ، پرداخت قبض و...) برای دریافت شارژ هدیه، با یک کد انجام شود. در سایت ارجاعی خدمات مختلفی ارائه می‌شود که یکی از این خدمات، انجام امور خیریه عنوان شده است. به نظر می‌رسد با همین شماره‌گیری ساده، مبلع قابل توجهی به حساب این شرکت واریز می‌شود که مشخص نیست قرار است چگونه در راه نجات یوزپلنگ هزینه شود. از طرف دیگر یکی از راه‌های اعلام شده شماره حساب شخصی هدیه تهرانی، بنیان گذار این کمپین، برای جمع‌آوری کمک‌های نقدی بود که خود سبب بروز اما و اگرهای فراوان میان فعالان و دوستداران محیط زیست شد.

فعالیت این کمپین برای جمع‌آوری کمک‌های مردمی در راستای نجات یوزپلنگ ایرانی در حالی است که چندی پیش، مجید خرازیان‌مقدم، مدیرکل دفتر حیات وحش و آبزیان سازمان حفاظت محیط‌زیست، راه‌اندازی کمپین حفاظت از یوزپلنگ ایرانی را بدون هماهنگی با دفتر حیات وحش اعلام کرد و گفته بود اطلاعی درباره کمپین نجات یوزپلنگ ندارد و نمی‌داند که این کمپین با پروژه بین‌المللی یوز در ارتباط است یا خیر. با وجود این هومن جوکار، مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوز، معتقد است ساز و کار این کمپین شفاف بوده و نیاز به نگرانی نیست. او درباره جزئیات شکل‌گیری چنین حرکتی به «تعادل» می‌گوید: «ریشه شکل‌گیری این کمپین به سال 1393 باز می‌گردد. در آن سال مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست به مذاکره با دامدارهای پارک ملی توران پرداختند تا زمینه جابه‌جایی آنها از این منطقه به مرتعی دیگر فراهم شود. دامدارها صورت جلسه محیط زیست را پذیرفته و امضا کردند، مراتع جدید شناسایی شد اما بودجه لازم برای خرید مراتع جدید و انتقال دامدار‌ها وجود نداشت. چرا که سازمان حفاظت محیط زیست باید هزینه جابه‌جایی را پرداخت می‌کرد که طبق بر آوردهای سال 1393 این مبلغ معادل 400 میلیون تومان اعلام شد. این بودجه آن سال تامین نشد و نتوانستیم اقدامات لازم را انجام دهیم.»

او درباره ورود هدیه تهرانی به این پرونده افزود: «هدیه تهرانی از بازیگرانی است که همواره دغدغه محیط زیستی داشته و کمک‌های فراوانی را به سازمان محیط زیست کرده است. چندماه قبل در جریان جزئیات پرونده جابه‌جایی دامدارهای پارک ملی توران و نبود بودجه لازم برای این طرح قرار گرفت و اعلام کرد که به سازمان کمک می‌کند. ابتدای امر در جریان راه‌اندازی این کمپین نبودیم اما پس از آنکه کمپین راه‌اندازی شد و کمی هم کارش پیش رفته بود متوجه شدیم خانم تهرانی آن را راه انداخته که بسیار هم مورد استقبال بود.»

حساب بانکی هدیه تهرانی قابل حسابرسی است

جوکار در پاسخ به اینکه چرا شماره حساب شخصی هدیه تهرانی برای جمع‌آوری کمک‌ها اعلام شد، ‌بیان کرد: «اینکه شماره حساب شخصی اعلام شده است، ‌بهتر از این بود که شماره حساب سازمان حفاظت محیط زیست اعلام شود. حساب شخصی هدیه تهرانی قابل حسابرسی بوده در حالی که شماره حساب سازمان حفاظت محیط زیست مثل چاه عمیقی است که قابل حسابرسی نیست و معلوم نمی‌شود چقدر پول به آن وارد شده و چقدر خارج می‌شود. اگر فعالان محیط زیست و هر شخص دیگری نگرانی از این بابت دارند، ‌حساب هدیه تهرانی قابل پیگیری بوده و ورودی و خروجی‌اش مشخص است.»

جوکار خطاب به فعالان محیط زیست و تمام افرادی که از سرنوشت مبلغ جمع شده نگران هستند، گفت: «برای نخستین‌بار است که مردم برای حفاظت از محیط زیست چنین حرکت جمعی را انجام می‌دهند، اگر مشابه این حرکت در یک کشور خارجی رخ داده بود همه از بنیان گذاران آن تشکر می‌کردند در حالی که ایران تنها کشوری است که برخوردها به سمتی می‌رود تا هیچ کسی دیگر رغبت به انجام امور خیر برای حفاظت از محیط زیست نداشته باشد. نگرانی قبل از بروز اتفاق معنا ندارد، هنوز پولی خرج نشده که نگرانی ایجاد شود. قرار است با این مبلغ هزینه جابه‌جایی دامدارهای توران فراهم شود و اگر هم مبلغی اضافه آمد صرف منطقه میان دشت شود که یکی از معضلات دیگر در زیستگاه یوز ایرانی است چرا که اگر سکونتگاه این گونه نا امن باشد در زادآوری با مشکل مواجه می‌شود و میان دشت هم از زیستگاه‌های زادآوری یوزپلنگ ایرانی محسوب می‌شود. آنقدر در سازمان حفاظت محیط زیست چاله و گرفتاری فراوان است که به چندین و چند برابر مبلغ جمع شده در این کمپین نیازمندیم.»

کمک‌های بین‌المللی کفاف نمی‌دهد

راه افتادن چنین کمپینی در حالی است که پروژه حفاظت از یوزپلنگ ایرانی یک پروژه بین‌المللی بوده و از حدود سال 2001 برای جلوگیری از انقراض یوزپلنگ و با همکاری سازمان محیط زیست و بخش محیط‌زیست و انرژی و سوانح دفتر عمران سازمان ملل متحد UNDP ‌شکل گرفت. دراین راستا سازمان ملل در ابتدا رقمی معادل 750 هزار دلار از منبع صندوق محیط زیست جهانی به این پروژه پرداخت شد و بعدها نیز حدود 900 هزار دلار از جانب برنامه عمران ملل متحد (UNDP) به این پروژه کمک شد اما جوکار بودجه بین‌المللی که از سوی سازمان ملل برای حفاظت از یوز در نظر گرفته می‌شود را مختص به همین دو مرحله می‌داند و درباره جزئیات آن می‌گوید: «در سال 2016 تفاهم نامه سازمان حفاظت محیط زیست با سازمان ملل به پایان رسید اما اکنون قرار شده است تا کمک‌های این سازمان ادامه داشته باشد و دو طرف خواهان ادامه تفاهم هستند اما با وجود تمام کمک‌ها تاکنون یک‌میلیون و 670 هزار دلار برای این پروژه هزینه شده است. از طرف دیگر دو مشکل اساسی در دریافت کمک‌های مالی بین‌المللی وجود دارد. نخست اینکه مبلغ پرداخت شده کفاف هزینه‌های حفاظت از یوز را نمی‌دهد و بسیار اندک است و دوم اینکه بودجه‌یی که سازمان ملل پرداخت می‌کند فقط باید صرف امور به خصوصی شود در حالی که شاید برای حفاظت از یوز نیاز به استخدام محیط بان داشته باشیم اما در تعریف بودجه سازمان ملل اجازه خرج کردن وجه برای استخدام تعیین نشده است.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۶ ، ۰۸:۲۱
پیمان صاحبی


فعالان محیط زیستی،از تلاشمدنی تا کنش سیاسی

سمن‌ها و کمپین‌های محیط زیستی مثل موجی می‌آیند، مدتی گل می‌کنند، کمی بعد از خاطره‌ها می‌روند و آنچه که بیشتر از محو تدریجی آنها اهمیت دارد این است که نمی‌توانند جریان ساز باشند.

تا به امروز کمیپن‌های متعدد محیط زیستی برای فرهنگ‌سازی نریختن زباله در خیابان‌های ایران شکل گرفته اما آیا شما باز رانند‌ه‌ای را نمی‌بینید که زباله‌ای را از پنجره اتوموبیلش به بیرون پرت کند؟ یا عابری که در نزدیکی سطل آشغال، زباله‌اش را به گوشه‌ای می‌اندازد؟ این سوالی است که بسیاری از مردم از اعضای کمپین‌های محیط زیستی می‌پرسند: پس شما چه می‌کنید؟
از زمانی که محیط زیست به دغدغه‌ای اجتماعی تبدیل شده، بسیاری بر این عقیده هستند که برای کمک و نجات آن باید دست به فعالیت مدنی زد که وابستگی‌اش به دولت و حاکمیت نزدیک به صفر باشد، فعالیتی که در قالب کمیپن‌ها، ان‌جی‌اوها و سازمان‌های مردم نهاد آرام آرام ظهور و بروز کرد. گرچه کمپین‌ها و سمن‌های محیط زیستی در سال‌های اخیر حضور پررنگی داشته‌اند و سر و صدای بسیاری حداقل برای مدت زمان کوتاه در فضای مجازی به پا کرده‌‌اند اما نتوانسته‌اند جریان ساز باشند، عمری طولانی برای خود بخرند و تاثیرگذار بر تصمیمات حاکمیتی باشند.


بی بهره از حمایت اجتماعی، جا مانده از قدرت


محمد حسین صیادی نژاد، دبیر کمپین محیط زیستی زامیاران در گفت‌وگو با «ابتکار» معتقد است که سمن‌ها نه تنها از حمایت بدنه جامعه برخوردار نیستند بلکه حاکمیت به آنها به دید یک پیمانکار نگاه می‌کند. او می‌گوید: گروه‌های مردم نهاد با انرژی بالایی در ابتدا تشکیل می‌شوند، برای آغاز کار می‌بینند که نیاز به داشتن یک شخصیت حقوقی دارند. برای قانونی شدن مراحل سختی را در وزارت کشور پشت سر می‌گذارند، مراحل که بسیاری از آنها را در همان مرحله متوقف می‌شوند و از ادامه راه باز می‌مانند. اما اگر روزگار با آنها یار باشد و بتوانند تمام سختی‌های گرفتن مجوز را پشت سر بگذارند تازه متوجه این می‌شوند که بدنه اجتماعی با آنها همراه نیست. همین سبب دلسردی آنها می‌شود و در نهایت انحلال‌ها را رقم می‌زند. صیادی‌نژاد می‌گوید: کمپین‌های محیط زیستی مثل موجی می‌آید و می‌رود و جریان سازی در جامعه به وسیله آنها صورت نمی‌گیرد. بسیاری از مردم وقتی می‌بینند که زباله جمع آوری می‌کنیم یا اقدامی مثبت در جهت محیط زیست انجام می‌دهیم ما را تشویق می‌کنند و کارمان را تصدیق می‌کنند اما همان‌ها کمی بعد زباله‌هایشان را در خیابان می‌ریزند.

دولت سمن‌ها را به چشم پیمانکار می‌بینید


او به نگاه مدیران و دولت‌ها به سمن‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: دیدگاه سازمان‌ها و نهادها به ان‌جی‌اوها دیدگاهی شبیه به پیمانکاران است. برنامه‌ای طرح ریزی شده که از آنها می‌خواهند انجامش دهیم. اگر ان‌جی‌اوها به قدرت و ثروت دسترسی داشته باشند راه به جایی می‌برند که البته آنها نیز دیگر به شرکت شباهت دارند. صیادی‌نژاد ادامه می‌دهد: بسیاری از خواسته‌های و مطالبات کمپین‌ها و ان‌جی‌اوهای محیط زیستی به بالا نمی‌رود. او معتقد است که اگر سازمان‌های مردم نهاد بخواهند از این منفعل بودن در آیند باید از فکر اقتصادی و سیرکردن شکم‌شان خارج شوند. یعنی در درجه اول نباید دغدغه اقتصادی داشته باشند. سازمان محیط زیست باید برنامه‌ای بلند مدت داشته باشند تا ان‌جی‌اوها بتوانند مستقل باشند و تبدیل به پیمانکار نشوند.


قانون، مانع اول


کمپین‌های مردمی در ایران تجربه‌ای شکست خورده است. اغلب آن به تدریج حیات خود را از دست می‌دهند یا اگر باقی بمانند اثرگذاری کمپین‌ها و سمن‌های جریان‌ساز و تاثیر گذار غربی را ندارند. دلیل آن چه می‌تواند باشد؟
یوسف فرهادی بابادی، دبیر کمپین مردمی حمایت از زاگرس مهربان یکی از کسانی است که توانسته در مقایسه با سایرین کمپینی را اداره کند که در تصمیمات و جریان‌های محیط زیستی اثرگذار باشد. بسیاری بر او انتقاد می‌کنند که فعالیت او به جای فعالیتی مدنی به فعالیتی سیاسی تبدیل شده‌ است. او در گفت‌وگو با «ابتکار» عدم تاثیر گذاری سمن‌ها را اینگونه آسیب‌شناسی می‌کند: معضلات قانونی یکی از مشکلات فراروی تشکل‌های و نهادهایی است که با عنوان تشکل‌های غیردولتی در جامعه شناخته می‌شوند. به عنوان نمونه سمن‌ها و ان‌جی‌او‌ها بر اساس قانون از دخالت‌گری سیاسی منع شده‌اند. این مساله در جوامعی همچون جوامع ما که ساده‌ترین و بدیهی‌ترین امور آن با سیاست پیوند خورده است باعث آن می‌شود که کنشگران فرهنگی‌، اجتماعی و زیست محیطی درست در بزنگاهی که در موقعیت دستیابی به نتیجه هستند به علت برخورد با سد سیاسی از حصول به نتیجه ناکام شوند چرا که از مرحله‌ایی به بعد که اتفاقا ضروری‌ترین زمان برای دخالت‌گری اجتماعی است فعالیت‌ها با سد قانون روبرو می‌شود و به ناچار فعالان ان‌جی‌اویی اجازه دخالت‌گری ندارند. این بدان معنا است که تلاش‌های ان‌جی‌اویی در ایران عمدتا عقیم و بی‌نتیجه است.


او ادامه می‌دهد: به دلیل همین تراکم فعالیت‌های بی‌نتیجه، افراد جامعه از دخالت‌گری در قالب تشکل‌ها و سمن‌های فعال در حوزه‌های مختلف خودداری می‌کنند چرا که تجربه به آنها این پیام را می‌رساند که تلاش‌ها و هزینه دادن‌ها منجر به نتیجه نمی‌شود. این بی‌دستاوردی تشکل‌های مدنی باعث عدم رغبت مردم به این نهاد‌ها شده است.‌ فرهادی می‌گوید: از سویی دیگر نگاه دولتی هم تشکل‌ها را به عنوان ابزاری در جهت کند شدن روند‌ها تلقی می‌کند و صد البته باید گفت با وجود شعارهای ظاهری مبنی بر تقویت تشکل‌های اجتماعی، در عمل خواست جامعه در فرایندهای تصمیم‌گیری لحاظ نمی‌شود. در شرایطی که تشکل‌های اجتماعی و سمن‌ها کارکرد‌های خود را از دست داده‌اند تنها کارکرد قابل استفاده سو استفاده از عنوان تشکل و پیدایش کارکرد‌های پیمانکاری‌، اقتصادی و منفعت طلبانه است .


نگاه کنترلی به سمن‌ها


او در پاسخ به این سوال که چرا ان‌جی‌او ها در ایران در مقایسه با دیگر کشورها توان و قدرت تاثیر گذاری ندارند، می‌گوید: یکی از دلایل ضعف تشکل‌های مدنی در ایران نسبت به سایر کشور‌ها به نگاه کنترلی برمی‌گردد که در ضوابط تشکیل این نهاد‌ها وجود دارد به عنوان نمونه افراد حاضر در این تشکل‌ها برای ادامه فعالیت‌ها نیازمند تاییدیه سالانه از برخی دستگاه‌ها هستند. این مساله باعث می‌شود تا در شرایطی که کنشگران مدنی در چهارچوبی خارج از چهارچوب‌ها بخوانید سلیقه‌های مسئولان عمل کنند در سنوات آتی برای عبور از فیلتر‌های نظارتی با اما و اگرهای مختلفی روبرو هستند.‌ او ادامه می‌دهد: این فرایندها باعث می‌شود در طی فعالیت مجموعه‌های مدنی، به جای آن که تشکل‌ها با سازماندهی و آموزش نیروهای زبده روبرو باشند به علت عدم عبور نیروهای توانمند از فیلترهای نظارتی با ریزش نیرو رو برو شوند. همین امر باعث می‌شود تشکل‌ها نتوانند افراد ریشه‌دار و فعال را جذب و سازماندهی کنند. این موضوع می‌تواند یکی از دلایل تاثیر کم تشکل‌ها در روند‌های اجتماعی ایران باشد.


یک ان جی او چگونه می‌تواند حمایت توده را داشته باشد؟

او معتقد است که حمایت توده‌ها از تشکل‌ها بستگی به عوامل مختلفی دارد یکی از عواملی که به حمایت توده‌ها منجر می‌شود انسجام گفتمانی تشکل‌ها و نهاد‌های مدنی است. متاسفانه در ایران این انسجام وجود ندارد. نکته مهم در کنشگری اجتماعی حضور نیروهای فکری - عملی در تشکل‌ها و نهاد‌های اجتماعی است. با وجود کنشگران فکری - عملی در نهادهای مدنی است که اعضا می‌توانند به ارتقا دانش اجتماعی و تصحیح تاکتیک‌ها در طی فعالیت دست یابند. اما متاسفانه به دلیل نگاه‌های حذفی و الترناتیو زدایی در قدرت، عملا جامعه خلا کنشگران فکری عملی را در نهاد‌های مدنی احساس می‌کنند‌. نتیجه این خلا عقیم شدن تشکل‌ها از افراد تاثیرگذار و نهایت بی‌اقبالی مردم به تشکل‌ها است.
ان جی اوهای محیط زیستی برای داشتن قدرت بیشتر و داشتن حمایت بیشتر از سوی مردم و در نهایت داشتن آثار ملموس تر محیط زیستی نیازمند چه هستند؟ فرهادی در پاسخ به این سوال می‌گوید: به نظر هر مبارزه و یا تلاش اجتماعی چه در حوزه فرهنگ، چه در حوزه محیط زیست و چه هر حوزه دیگری نیازمند این است که مصالح مبارزه از دل زندگی فراهم شود. ما تجربه مبارزات ایدیولوژیک را در کشور داشته‌ایم، ایدئولوژی‌هایی که بدون درک واقعیت‌های جاری در سودای تغییر بودند و در نهایت شکست‌های سنگینی را هم برای خود و هم برای جامعه رقم زدند. وقتی صحبت از مبارزه محیط زیستی می‌کنیم در ابتدا باید هدف مبارزه مشخص شود یعنی ما می‌خواهیم از چه چیزی دفاع کنیم. منظور من این است که نمی‌شود با شعار کلی حفظ جنگل یا نجات آب، آنها را نجات داد. باید ابتدا از خودمان بپرسیم کدام جنگل و یا کدام رودخانه سپس بعد از مشخص شدن کیس و با موضوع مورد چالش تهدیدات را شناسایی کنیم و بر مبنای آن مبارزه را با تاکتیک‌های متناسب سامان دهیم. او ادامه می‌دهد: این فعالیت مشخص برای پروژه مشخص باعث می‌شود مبارزه برای مردم ملموس‌تر شود و افراد بیشتری را به مداخله‌گری تشویق کند. مثلا کمپین‌های مخالف سدسازی آنجایی موفق بوده‌اند که به صورت مشخص مبارزه حول پروژه مشخص و برای نجات رودخانه مشخص شکل گرفته است. این مبارزه باعث شده که فعالان جنبش مخالف سدسازی در مناطق مختلف متحدانی از قومیت‌های مختلف را به دست آوردند به گونه‌ایی که جوامع روستایی و برخی از اقوام به صورت ستون فقرات جنبش‌های مخالفت با سد‌سازی عمل کرده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۵
پیمان صاحبی


 

پرندگان مهاجر در مسیر مرگ

ایران،‌ محل زمستان‌گذرانی بخشی از میلیون‌ها پرنده‌ای است که از نقاط سرد کره‌زمین به این دیار سفر می‌کنند، اما شکار غیرمجاز و بی‌رویه آنها، کشور را به سرزمینی غیرایمن برای پرندگان مهاجر تبدیل کرده و سبب شده برخی گونه‌ها، مکان دیگری را برای زمستان‌گذرانی انتخاب کنند.

 برای نمونه، سال‌هاست در چنین مواقعی چشم فعالان محیط زیست به آسمان دوخته می‌شود تا ببینند تک درنای سیبری باقیمانده از دسته‌های بزرگ این پرنده، بار دیگر به دامگاه از باران خواهد آمد یا نه؟ عروس غازها هم ترجیح می‌دهند به جای ایران به آسیای میانه سفر کنند. شاید آنجا از این مهمانان استقبال بهتری شود. آمار شفاف و روشنی از تعداد پرندگانی که در جریان مهمان‌کشی زمستانه شکارچیان غیرمجاز ایرانی جان خود را از دست می‌دهند، در دست نیست، اما به گفته برخی کارشناسان و فعالان محیط زیست، براساس مطالعاتی که یک نهاد بین‌المللی انجام داده، ایران رتبه دوم پرنده‌کشی را به خود اختصاص داده است.

آتش حرص و آز؛ تغییر سبک زندگی

بسیاری از دامگاه‌داران در کشتار پرندگان مهاجر سنگ‌تمام می‌گذارند، چون می‌خواهند در فصل مهاجرت پول زیادی به جیب بزنند. برخی از آنها ادعا می‌کنند اگر خوب شکار کنند، می‌توانند در پایان زمان مهاجرت برای فرزندشان خودروی شاسی بلند بخرند یا به مسافرت آنچنانی بروند.

محمدالله قلی،کارشناس و فعال محیط زیست در گفت‌وگو با جام‌جم، پرنده کشی در فریدونکنار را ناشی از نیاز مالی ساکنان این منطقه نمی‌داند، زیرا وقتی یک فرد دامگاه را برای یک فصل به قیمت 30 میلیون تومان اجاره می‌کند، حتما به اندازه 100 میلیون تومان از آن درآمد کسب خواهد کرد. به اعتقاد او، فریدونکنار منطقه ثروتمندی است که مردم آن، راه‌های کسب درآمد متعددی دارند و درآمدهای حاصل از فروش پرندگان زنده، به حدی زیاد و جذاب است که مردم این منطقه از آن چشمپوشی نمی‌کنند.

الله‌قلی، تالاب گمیشان را یکی از تالاب‌های مهم استان گلستان معرفی می‌کند که به دلیل صید غیرمجاز این تالاب به تامین‌کننده قوهای باغ پرندگان تهران و سایر باغ‌های پرندگان سراسر کشور تبدیل شده بود، چراکه شکارچیان گلستانی هر قطعه پرنده را به قیمت پنج میلیون تا پنج میلیون و 500 هزار تومان به این مراکز می‌فروختند. همین طور قوهای باغ پرندگان محلات که به گفته او شرایط نگهداری آنها بسیار بد بوده، از فریدونکنار خریداری شده بودند. این فعال محیط زیست، جذابیت تجارت پرندگان زنده و گوشت پرندگان مهاجر را مهم‌ترین دلیل دوام بازار فریدونکنار، دشواری ساماندهی این بازار و حتی توسعه بازارهایی از این دست در جنوب کشور معرفی می‌کند.

به گفته او براساس مطالعه‌ای که سازمان‌های بین‌المللی محیط زیست درباره پرندگان مهاجر انجام داده، ایران بدون در نظر گرفتن آمار کشتار پرندگان در خوزستان، رتبه دوم کشتار پرندگان مهاجر را به خود اختصاص داده است.

الله‌قلی بیان می‌کند: مطالعه میزان شکار در استان خوزستان در حال پیگیری است و با وسواس زیاد، توسط یک تیم مطالعاتی در دست انجام است.

به گفته او در خوزستان مردم با ایجاد تالاب‌های مصنوعی به نام محمیه، اقدام به صید پرندگان می‌کنند. این محمیه‌ها با مهندسی خاص و سرمایه‌گذاری در مناطقی که سابقه تالابی ندارند، ساخته می‌شود و از کناره‌های کارون و کرخه، با استفاده از ماشین‌آلات سنگین، آبراهه‌هایی درست می‌شود که آب را به داخل محمیه‌ها هدایت و مسیر را برای صید پرندگان هموار می‌کند.

قانون هست، اما اجرا نمی‌شود

ساماندهی دامگاه‌ها برای جلوگیری از انقراض نسل پرندگان مهاجر، از نظر بسیاری از فعالان محیط زیست ضروری است. صادق صادقی‌زادگان، رئیس سابق گروه پرندگان سازمان حفاظت محیط زیست در گفت‌وگو با جام‌جم می‌گوید: برای ساماندهی شکار غیرمجاز پرنده، خلأ قانونی نداریم، اما باید این قوانین به مرحله اجرا در بیاید.

به اعتقاد او با هر تخلفی باید مقابله شود، اما وجود جنبه سنتی و تاریخی برای بازار فریدونکنار سبب می‌شود که مردم، شکار پرندگان را حق خودشان بدانند، ضمن آن که بخشی از صیادان پروانه شکار دارند و این مساله سبب می‌شود، مقابله با تخلفاتی که در این منطقه رخ می‌دهد، کمی سخت شود.

به گفته صادقی‌زادگان، سال گذشته قانونی تصویب شده که عرضه پرنده زنده در بازار فریدونکنار ممنوع اعلام شده و به این ترتیب با چنین تخلفی برخورد خواهد شد.

او درباره این که آیا با توجه به شرایط اقلیمی فعلی، صدور مجوز شکار پرنده مهاجر منطقی است، پرندگان آبزی را دارای قدرت تولید مثل بالایی دانسته و می‌گوید: این پرندگان بین هفت تا 10 جفت پرنده دیگر در هر فصل تولید می‌کنند، اما هیچ کس منکر ضرر شکار بی‌رویه نیست. بحث شرایط اقلیمی و شکار بی‌رویه روی جمعیت پرندگان فشار وارد می‌کند. خشک شدن تالاب‌ها، شرایط را برای زندگی پرندگان سخت می‌کند، اما می‌توان براساس آمارهای موجود، برای مناطق دارای پتانسیل پروانه شکار صادر کرد.

خطر شیوع آنفلوآنزا در سیاهچاله پرندگان مهاجر

سال‌هاست، بحث ساماندهی صید غیرقانونی پرندگان و جمع شدن معروف‌ترین بازار عرضه محصولات حاصل از این فعالیت غیرقانونی یعنی بازار فریدونکنار، در رسانه‌ها و میان مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست مطرح است، اما تاکنون دولت نتوانسته در این زمینه موفقیتی به دست آورد.

شرایط شکار پرندگان مهاجر در این منطقه آنقدر بحرانی است که به آن لقب سیاهچاله پرندگان مهاجر داده‌اند.

به اعتقاد برخی کارشناسان، شیوع بیماری آنفلوآنزا در کشور و بومی شدن ویروس H5N8 می‌تواند دلیل بسیار محکمی باشد که مسئولان با شکار غیر قانونی پرندگان و بازارهای غیرقانونی عرضه این حیوانات مقابله کنند، زیرا اگرچه این ویروس هنوز به انسان منتقل نشده، اما تلفات گسترده‌ای در پرندگان مهاجر و صنعت مرغداری کشور ایجاد کرده و معیشت عده زیادی از افرادی را که زندگی آنها به صنعت مرغداری وابسته است، تهدید می‌کند.

نیمی از پرندگان مهاجر دربرابر مرگ

پرندگان برای حضور در یک منطقه باید احساس امنیت داشته باشند، اما صید غیرمجاز و بیش از حد در ایران، این احساس امنیت را از آنها سلب کرده است. جمشید منصوری، مولف کتاب راهنمای پرندگان برآورد می‌کند، از حدود پنج میلیون پرنده مهاجر وارد شده به ایران، 5/2 تا سه میلیون پرنده شکار می‌شوند. به گفته او، تغییرات آب و هوایی در کره زمین به همراه ناامنی مناطق برای سکونت پرندگان، زمینه انقراض بسیاری از گونه‌ها را فراهم کرده است. بعضی پرندگان مثل عروس غاز به دلیل نبود احساس امنیت دیگر به سوی ایران پرواز نمی‌کنند. در گذشته 20 تا 30 هزار پرنده در ایران سکونت داشت که این رقم در حال حاضر به 2000 تا 3000 پرنده رسیده است. این پرندگان به کشورهای خاور دور مثل چین مهاجرت می‌کنند و جمعیت آنها در مناطق زیاد شده است.

منصوری با اشاره به توسعه روش‌های صید غیرقانونی در فریدونکنار، درباره مسامحه سازمان محیط زیست در برخورد با متخلفان بیان می‌کند: وضع معیشتی مردم سبب می‌شود، محیط زیست در برخورد با آنها خیلی جدی نباشد. آن طور که او توضیح می‌دهد، استفاده از تور هوایی برای شکار پرنده ممنوع است، زیرا همه پرندگان در تورهای هوایی گیر می‌کنند و میزان شکار افزایش می‌یابد. در حالی که براساس قانون و صید، هر شکارچی هر روز فقط می‌تواند پنج تا ده اردک یا یک غاز شکار کند، اما تورهای هوایی تعداد زیادی پرنده را اسیر می‌کنند.

به اعتقاد مولف کتاب راهنمای پرندگان، بی‌توجهی محیط زیست، بی‌‎تفاوتی مردم و شکارچی‌ها سبب شده که نتوانیم صید پرندگان مهاجر را ساماندهی کنیم و امیدی هم به بهبود این وضعیت نیست.

او ادامه می‌دهد: در مناطق حفاظت شده یا تالاب انزلی تیراندازی ممنوع است، ولی افراد خاص و ذی‌نفوذ می‌توانند در این مناطق شکار کنند. محیط‌بانان هم به خاطر ترس از این افراد، جلوی شکار را نمی‌گیرند. شکار قرقاول محدودیت‌هایی دارد، اما روسای ادارات کل محیط زیست نمی‌توانند به افراد مافوق خود در استانداری پروانه ندهند. ادارات کل محیط زیست، ده پروانه برای فروش دارند و باید این پروانه‌ها را به مافوقان خود در استانداری‌ها بدهند.

منصوری می‌گوید: برای ساماندهی شکار پرندگان باید قوانین بدرستی اجرا شود. سازمان محیط زیست با تور هوایی به طور کامل مقابله می‌کند، زیرا اگرچه شکار بیش از 15 اردک ممنوع است، اما خود شاهد بودم که شکارچیان با تور هوایی 50 پرنده صید کرده‌اند. این مسائل برای سازمان محیط زیست مهم نیست و در صورتی که مردم محلی بخواهند، می‌توانند تورهای هوایی را جمع کنند.

پرنده‌نگری به جای پرنده‌کشی

وجود سابقه تاریخی شکار پرندگان مهاجر در مناطقی نظیر فریدونکنار، کار مقابله با صید غیرمجاز را دشوار کرده است. مردم به تدریج شیوه‌های صید را تغییر داده و زمینه انقراض نسل پرندگان مهاجر را فراهم کرده‌اند. هوشنگ ضیایی، کارشناس حیات وحش در این باره به جام‌جم می‌گوید: دامگاه‌ها با گذاشتن دام هوایی به قدری کوچک شده‌اند که پرنده‌ای در آنها باقی نمی‌ماند. صیادان با رها کردن آب در مزارع، فضایی جدید برای زندگی پرنده ایجاد می‌کنند.

به گفته ضیایی، دامگاه‌داران فریدونکنار برای جلب پرندگان در منطقه امنیت برقرار می‌کنند و اگر از شیوه‌های جدید صید استفاده نکنند و فقط صید سنتی داشته باشند، درصد کمی از پرندگان را شکار می‌کنند.

او به جذابیت روش صید سنتی اشاره و عنوان می‌کند: دامگاه‌داران مرغابی‌های اهلی به نام مرغابی خائن تربیت می‌کنند و زمان پرواز پرندگان وحشی، این مرغابی‌ها را پرواز می‌دهند تا چند پرنده وحشی را به محل صید بکشاند. اگر ترتیبی داده شود که محیط زیست این پرندگان را برای پلاک‌گذاری خریداری کند، میزان کشته شدن پرندگان مهاجر کاهش می‌یابد.

آن طور که ضیایی بیان می‌کند،‌ حتی دامگاه‌داران می‌توانند علاقه‌مندان دیدن پرندگان یا روش‌های صید سنتی را به عنوان گردشگر با دریافت هزینه هدایت کنند. به این ترتیب آنها از پرندگان زنده نیز کسب درآمد می‌کنند و میزان شکار کاهش می‎‌یابد. او با اشاره به صید تعداد زیادی از پرندگان با استفاده از تور هوایی، مقابله قدم به قدم با روند مخرب شکار پرندگان را ضروری می‌داند.

به گفته او باید ابتدا تورهای هوایی جمع شود، بعد شیوه‌های صید غیرسنتی کنترل شود و در نهایت با جایگزین کردن درآمدهای توسعه گردشگری به جای شکار، وضعیت منطقه ساماندهی شود. به این ترتیب خیلی زود می‌توان دامگاه‌‎داران را مقید کرد که پروانه داشته باشند و در صورت اجرای روش‌های غیرقانونی صید، پروانه آنها را لغو کرد.

ضیایی تاکید می‌کند: اگر دامگاه‌ها نباشند، پرندگان در هر نقطه‌ای که آب باشد، پراکنده شده، تعداد زیادی از آنها شکار می‌شوند در حالی که با ساماندهی دامگاه‌ها، 10 درصد پرندگان مهاجر شکار می‌شوند و 90 درصد آرامش خواهند داشت.

برخورد نمایشی سازمان حفاظت محیط زیست

کارشناسانی مانند محمدالله قلی فعالیت‌های معصومه ابتکار، رئیس پیشین سازمان حفاظت محیط زیست برای ساماندهی بازار فریدونکنار را نمایشی می‌دانند و معتقدند‌، ابتکار مجدانه بحث مقابله با شکارچیان پرندگان را پیگیری نکرده است. چنین کارشناسانی به فعالیت ‌رئیس کنونی سازمان حفاظت محیط زیست نیز ‌امیدوار نیستند‌. به گفته الله‌قلی، سخنان ناامیدکننده عیسی کلانتری درباره فدا نکردن مساله آب به خاطر چند یوزپلنگ، این ذهنیت را ایجاد کرده که مساله حیات وحش برای رئیس فعلی سازمان حفاظت محیط زیست، اهمیتی ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۳
پیمان صاحبی


 

هر سال یک سد کرج هندوانه صادر می‌کنیم

یک عدد سیب‌زمینی 100 گرمی 25 لیتر آب می‌خورد و یک عدد سیب 100 گرمی 70 لیتر اما سیب آذربایجان غربی ما در کشورهای دور و بر خواهان بیشتری دارد تا سیب‌زمینی همین استان یا استان اردبیل. معنی این حرف این است که خارجی‌ها با محصولات آب‌بر ما میانه بهتری دارند. در واقع آنها فقط سیب و هندوانه از ما نمی‌خرند، بلکه آب‌های زیرزمینی ما را هم به شکلی مجازی می‌خرند.

هندوانه یا گوجه فرنگی؟! پاسخ این سؤال بستگی به این دارد که چه کاره باشید. اگر از یک کشاورز بپرسید، قطعاً بهتر می‌تواند پاسخ دهد. هر دو محصول، صادراتی هستند آن هم با حجم بالا. پس هر کدام را بکارند، بُرد کرده‌اند. ضمن اینکه در هر شرایطی حتی در خشک‌ترین زمین‌ها می‌شود یک جوری این محصولات را به بار آورد و روانه بازار کرد. یک سؤال دیگر؛ می‌دانید با صادرات هر کیلو هندوانه، چند لیتر آب از کشور خارج می‌کنیم؟ دقیقاً 500 لیتر و برای یک عدد گوجه فرنگی 70 گرمی، دقیقاً 13 لیتر. کارشناسان به این شکل از خروج آب، صادرات آب مجازی می‌گویند؛ آبی که به چشم نمی‌آید.

یک عدد سیب‌زمینی 100 گرمی 25 لیتر آب می‌خورد و یک عدد سیب 100 گرمی 70 لیتر اما سیب آذربایجان غربی ما در کشورهای دور و بر خواهان بیشتری دارد تا سیب‌زمینی همین استان یا استان اردبیل. معنی این حرف این است که خارجی‌ها با محصولات آب‌بر ما میانه بهتری دارند. در واقع آنها فقط سیب و هندوانه از ما نمی‌خرند، بلکه آب‌های زیرزمینی ما را هم به شکلی مجازی می‌خرند.
هر محصول صنعتی و کشاورزی به میزان مشخصی آب نیاز دارد که در کشورهای توسعه یافته بر این اساس برنامه‌ریزی می‌شود؛ اینکه تولید چه چیزی به صرفه نیست و باید وارد کرد و چه چیزی صرف دارد و با کمترین میزان آب می‌شود فروخت. جدول میزان مصرف آب می‌گوید، برای تولید هر کیلو خیار 200 لیتر آب نیاز داریم و برای تولید هر کیلو برنج 4 هزار لیتر. یک کیلو گندم هزار و 300 لیتر آب برمی‌دارد، یک کیلو گوشت مرغ 4 هزار لیتر و یک کیلو گوشت گاو 15 هزار لیتر. همچنین یک عدد پرتقال 100 گرمی 50 لیتر، یک لیوان شیر 200 لیتر، یک جفت کفش چرم 8 هزار لیتر، یک قالب پنیر 2 هزار و 500 لیتر، یک بسته چیپس 200 گرمی 8 هزار لیتر و یک دستگاه خودرو 800 هزار لیتر.

برگردیم به بحث شیرین هندوانه؛ طبق جدیدترین آمار، تا مرداد ماه امسال هندوانه با ۵۰۳.۴ هزار تن و گوجه فرنگی با ۱۳۶.۵هزار تن عمده اقلام صادراتی به لحاظ وزنی در بخش کشاورزی بوده‌اند. با توجه به آمار بالاتر هندوانه آن هم با اختلاف زیاد، معلوم می‌شود که کشاورزان علاقه بیشتری به کاشت این محصول داشته‌اند. شاید به همین خاطر هم هست که چند وقتی است نام هندوانه و صادرات آب مجازی را زیاد در کنار هم می‌شنویم. این در حالی است که کارشناسان می‌گویند لااقل با ایجاد صنایع تبدیلی می‌توان از خام فروشی هندوانه و محصولاتی از این دست با ارزان‌ترین قیمت ممکن جلوگیری کرد. به‌عنوان مثال پودر هندوانه یا کنسانتره این محصول.
در 10 سال اخیر، ایران رتبه چهارم تولید هندوانه را در جهان به خود اختصاص داده است؛ محصولی صادراتی که چهارفصل است و بازار هدفش در پنج ماه اول امسال، بلاروس، اتریش، جمهوری آذربایجان، آرژانتین، ارمنستان، استونی، افغانستان، آلمان، امارات متحده عربی، انگلستان، بحرین، بلغارستان، پاکستان، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، رومانی، سوئد، عراق، عمان، فدراسیون روسیه، قبرس، قزاقستان، قطر، کویت، گرجستان، لهستان، مجارستان و هلند بوده‌اند.
در میان مشتریان هندوانه ایران، عراق با خرید بیش از ۳۲۱ هزار تن از این محصول حدود 70 درصد سهم بازار را از آن خود کرده و رتبه نخست را در میان دیگر خریداران دارد. پس از آن امارات با ۹۹ هزار تن، ترکیه با ۳۶ هزار تن، کویت با ۱۲ هزار تن، افغانستان با 9 هزار تن، قطر با 8 هزار تن و عمان با 7 هزار تن در رتبه‌های بعدی مقاصد صادراتی هندوانه ایرانی قرار دارند.


هندوانه به روزهای داغ، شب‌های گرم و مقدار زیادی جا برای پرورش نیاز دارد. به همین خاطر هم هست که حتی در خشک‌ترین استان‌ها وقتی از قطعه زمین به نظر خشکی عبور می‌کنید، با کمال تعجب متوجه می‌شوید که در حال گذر از مزارع هندوانه هستید که البته در فصل برداشت، شکل و شمایل بهتری به لحاظ سرسبزی دارند. هرمزگان، سیستان و بلوچستان، یزد، خوزستان، خراسان جنوبی و کرمان، استان‌های خشک و کم آبی هستند که اتفاقاً از قطب‌های تولید هندوانه به شمار می‌روند.
حالا ماشین حساب را بردارید و اعداد را ضرب و تقسیم کنید. سالانه بیش از250 میلیارد لیتر آب معادل 250 میلیون متر مکعب برای صادرات 500 هزار تن هندوانه صادر می‌کنیم، بماند که این رقم تا 700 هزار تن نیز در سال‌های گذشته رسیده و باز از انصاف نگذریم که از سال 95 به این سو با سیاست‌های آبی دولت میزان مصرف هر کیلو هندوانه تا 286 لیتر نیز پایین آمده که معادل 143 میلیارد لیتر آب است. برای اینکه به تصویر روشن‌تری برسیم 250 میلیون متر مکعب آب مجازی را با حجم آب سد کرج مقایسه کنید که حدود 205 میلیون متر مکعب است. به عبارت دیگر ایران سالانه فقط از طریق هندوانه حجمی برابر با سد کرج، آب صادر می‌کند. این رقم البته کمتر از آب مصرفی برای تولید گندم و برنج است. اما با توجه به اینکه گندم و برنج جزو محصولات کشاورزی استراتژیک محسوب می‌شوند، شاید مقایسه درستی نباشد.

شاید به نظر برسد کاشت هندوانه سود زیادی برای کشاورزان دارد که حاضرند به هر قیمتی، به کشت این محصول ادامه دهند. کشاورزان اما این طور فکر نمی‌کنند. محمد بلوچ، کشاورز در منطقه چابهار در این باره می‌گوید: «من و برادرم دو هکتار هندوانه کاشته‌ایم. کل کار را هم خودمان می‌کنیم و خیلی کار زحمت‌داری است. هندوانه چابهار معروف است اما زمین‌های ما خشک است و با وجود اینکه هزینه زیادی برای کشت محصول می‌کنیم، درآمدمان حتی هزینه‌کردمان را جبران نمی‌کند. برای هر هکتار حدود 8 میلیون تومان هزینه می‌کنیم و خیلی درآمدمان بشود، 6 میلیون از هر هکتار. ضرر هم می‌کنیم چون هوا گرم است و اگر با قیمت پایین محصول را نفروشیم، روی دستمان می‌مانَد و خراب می‌شود. سودش را واسطه‌ها می‌کنند. می‌گویند هزینه باربری زیاد است. ما هم که کشاورزیم، هیچ وقت سودی نمی‌بریم.»
امیر مسعود طایفه، کارشناس کشاورزی می‌گوید: «در خیلی استان‌ها سطح زیرکشت محصولاتی که به آبدهی زیاد نیاز دارند، کاهش یافته است. این مسأله در استان‌های شمال غربی ایران بیشتر دیده می‌شود. در حال حاضر مسأله این است که کشاورزان اطلاعات درستی نسبت به میزان آبیاری ندارند و هنوز سنتی عمل می‌کنند. هر محصولی که خوب بار دهد، همان را می‌کارند در حالی‌ که ممکن است حتی ضرر هم بدهند. در این زمینه اطلاع‌رسانی نقش مهمی دارد. باید اطلاعات لازم به کشاورزان داده و از روش‌های نوین آبیاری استفاده شود.»
در برخی ایام هندوانه با میانگین قیمت هزار و 500 تومان در تهران به فروش می‌رسد. این در حالی است که کشاورز بیشتر مواقع برای فروش هر کیلو هندوانه به طور میانگین رقمی کمتر از یک‌سوم این عدد را دریافت می‌کند. حالا حساب کنید قیمت آبی را که برای تولید این محصول مصرف می‌شود.
مسئولان وزارت نیرو، قیمت تمام شده آب کشاورزی را تقریباً مجانی می‌دانند و شاید به‌ این دلیل هم هست که کشاورزان بی‌محابا به کشت محصولاتی اقدام می‌کنند که گرچه میزان آب مصرفی‌شان زیاد است، اما سود حاصل از فروش‌شان اندک است و گاهی حتی برای کشاورز ضرر و زیان هم به همراه دارد اما کشاورزان برای اینکه شغل و تولید خود را حفظ کنند، همچنان به آن اشتغال دارند. آنها ناچارند هندوانه بکارند و ضرر برداشت کنند.


یک عدد سیب‌زمینی 100 گرمی 25 لیتر آب می‌خورد و یک عدد سیب 100 گرمی 70 لیتر اما سیب آذربایجان غربی ما در کشورهای دور و بر خواهان بیشتری دارد تا سیب‌زمینی همین استان یا استان اردبیل. معنی این حرف این است که خارجی‌ها با محصولات آب‌بر ما میانه بهتری دارند.
سالانه بیش از250 میلیارد لیتر آب معادل 250 میلیون متر مکعب برای صادرات 500 هزار تن هندوانه صادر می‌کنیم بماند که این رقم تا 700 هزار تن نیز در سال‌های گذشته نیز رسیده و باز از انصاف نگذریم که از سال 95 به این سو با سیاست‌های آبی دولت میزان مصرف هر کیلو هندوانه تا 286 لیتر نیز پایین آمده که معادل 143 میلیارد لیتر آب است.
مسئولان وزارت نیرو، قیمت تمام شده آب کشاورزی را تقریبا مجانی می‌دانند و شاید به این دلیل هم هست که کشاورزان بی محابا به کشت محصولاتی اقدام می‌کنند که گرچه میزان آب مصرفی‌شان زیاد است، اما سود حاصل از فروش‌شان اندک است و گاهی حتی برای کشاورز ضرر و زیان هم به همراه دارد اما کشاورزان برای اینکه شغل و تولید خود را حفظ کنند، همچنان به ٱن اشتغال دارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۲
پیمان صاحبی

پلاستیک،آفت ماندگار محیط زیست

 زیست ماده‌های(بیومتریال) جدید می‌توانند جایگزین لایه‌های پلاستیکی شده و به صورت عمده سبب کاهش آلودگی شوند.»

به گزارش سلامت نیوز، جهان صنعت نوشت: این از مهم‌ترین گزاره‌هایی است که برای جایگزینی مواد پلاستیکی مطرح می‌شود.در این تحقیق، صفحه‌های کاغذی که با زیست‌ماده پوشیده شده بودند خصوصیات نفوذ‌ناپذیری در برابر آب و روغن از خود نشان دادند.

پوشش داده شده در برابر مواد قابل اشتعال، مشتقات نفتی و محلول‌های نمکی استحکام داشته و مقاومت با‌کیفیت‌تری در برابر ذرات بخار آب و خصوصیات مکانیکی در حالت خشک و تر از خود نشان می‌دهند.زیست‌ماده ارزان و بادوامی که می‌تواند جایگزین پوشش‌های پلاستیکی در بسته‌بندی و کاربردهای دیگر شود توسط محققان توسعه پیدا کرده است. محققان معتقدند با به‌کار‌گیری این ماده می‌توانند به مقدار زیادی سبب کاهش آلودگی زیست‌محیطی شوند.

این ماده زیستی کاملا تجزیه‌پذیر بوده و به صورت مساوی از قسمت‌های سلولزی خمیر چوب یا کتان و چیتاسن تشکیل شده است. چیتاسن از کایتن مشتق می‌شود که ماده اولیه تشکیل‌دهنده سخت‌‌تنان است. منبع اصلی برای تهیه کایتن از ضایعات شاه‌میگو، میگو و خرچنگ مصرف شده توسط انسان تامین می‌شود. به گفته جفری کچمارک، استاد کشاورزی و بایولوژی مهندسی در کالج دانش کشاورزی، این مواد پوششی محافظتی دارند که سازگار با طبیعت هستند و دارای محدوده کاربردی گسترده‌ای از کاغذهای مقاوم در برابر آب تا پوشش برای کاشی‌های سقفی و تخته‌های دیواری، پوشش‌های غذایی و پوشش‌هایی برای تازه نگه داشتن غذا را شامل می‌شوند. او همچنین اضافه می‌کند که این مواد به صورت غیرقابل انتظاری محکم هستند و خصوصیات غیرقابل انحلال آنها، برای صنعت بسته‌بندی مفید است.

به علاوه کاربردهای دیگری مانند عملکرد بهتر در کامپوزیت‌های چوبی ساخته شده از الیاف طبیعی برای ساختمان‌سازی و کفپوش ساختمانی را دارند. همچنین دانش به کار رفته در این مواد این پتانسیل را دارد تا در صنعت غذا باعث کاهش میزان چربی جذب شده در غذا در طول فرآیند سرخ و برشته شدن شود. بنابراین از آنجایی که این دانش براساس الیاف طبیعی بنا شده است، می‌تواند روش مناسبی برای اضافه کردن الیاف به رژیم غذایی شود.کچمارک اضافه می‌کند که پتانسیل این مواد در کاهش آلودگی می‌تواند بسیار زیاد باشد.

در واقع این پوشش‌های محافظتی می‌توانند جایگزین میلیون‌ها تن مواد پلاستیکی با پایه نفتی شوند که در حال حاضر مرتبط با صنعت بسته‌بندی مواد غذایی در ایالات متحده آمریکا و در سراسر جهان مورد استفاده قرار می‌گیرند. او اشاره می‌کند که تولید جهانی پلاستیک در جهان به مرز 300 میلیون تن در سال می‌رسد. در سال‌جاری بیش از 29 میلیون تن پلاستیک جزو ضایعات شهری جامد در ایالات متحده بوده است که نیمی از آنها پلاستیک‌های بسته‌بندی هستند.

پیش‌بینی شده است که 10 درصد از تمام پلاستیک‌های تولید شده در جهان، آشغال‌های انباشته شده در اقیانوس‌ها خواهند شد و این امر بیانگر تهدیدی بزرگ برای سلامت انسان و محیط‌زیست است.کچمارک اضافه می‌کند که تحقیقات نشان می‌دهد با ترکیب کردن پلیمرهایی از این موادزیستی به همدیگر قادر خواهیم بود تا خصوصیات غیرقابل انتظاری از این مواد به دست آوریم مانند کاربرد ترکیباتی از این مواد با قابلیت بالا در صنعت الکترو استاتیک. او آزمایش روی مواد زیستی برای جایگزینی پلاستیک را از یک دهه قبل بدون در نظر گرفتن میزان دوام این ترکیبات جدید آغاز کرده است.

او در حین تحقیقات به سلولز علاقه‌مند شده بود که ماده اصلی تشکیل‌دهنده چوب است که بزرگ‌ترین منبع تجدیدپذیر و پایدار در جهان محسوب می‌شود. او همچنین ساختار سلولز را در حالت نانو به منظور نحوه سرهم‌پذیری در آن مقیاس بررسی کرده است.

کچمارک باور داشت که می‌تواند مواد طبیعی را توسعه دهد که قوی‌تر بوده و دارای خصوصیات بهتری هستند بنابراین این مواد می‌توانستند با مواد مصنوعی‌ای که آلودگی‌زا و بی‌دوام هستند، رقابت کنند مانند پلی‌اتیلن لایه‌ای با چگالی پایین در مقوا و استایروفوم و پلاستیک فشرده که در لیوان‌ها و بطری‌ها به کار رفته است.

او توضیح می‌دهد که چالش پیش‌رو در توسعه این مواد قابل ساخت و ارزان بودن نسبت به پلاستیک است زیرا زمانی که شما تغییری در ماده‌ای ایجاد می‌کنید و آن ماده پایدارتر یا کم‌ضررتر برای طبیعت می‌شود، شما باید واقعا برای آن تغییر هزینه انجام دهید. بنابراین این تغییر باید کمتر هزینه‌بر بوده تا شرکت‌ها بتوانند از آن منافعی به دست آورند. این موضوع مشکلی برای مواد پایدار ایجاد می‌کند؛ رخوتی که باید با هزینه‌کم بر آن غلبه شود.


هزینه این تحقیقات از طریق بودجه نوآوری که از طریق کالج دانش کشاورزی برای تحقیقات کاربردی اختصاص داده شده بود، فراهم شده است. در حال حاضر کچمارک در حال کار برای توسعه شریک‌های تجاری در صنایع مختلف است که بتواند مجموعه متنوعی از محصولات را تولید کند.


کچمارک اضافه می‌کند که در تلاش هستیم مرحله آخر را به انجام برسانیم و تاثیر واقعی در جهان را بگذاریم تا صاحبان صنایع را مجاب کنیم که استفاده از پلاستیک را متوقف کنند و به جای آن از مواد طبیعی اسفاده کنند.

بنابراین این گزینه برای مصرف‌کنندگان این مواد زیستی وجود دارد که پس از مصرف این مواد می‌توانند بازیافت شوند، در زمین دفن شوند یا به کود عالی تبدیل شده و در نهایت همه این راه‌حل‌ها تجزیه شدن این مواد است. با این اوصاف مصرف‌کنندگان می‌توانند به استفاده از پلاستیک ادامه دهند که در نهایت مقصد نهایی آنها اقیانوس‌ها هستند؛ جایی که این مواد برای هزاران سال بدون تغییر باقی می‌مانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۰
پیمان صاحبی