آگاهی حلقه مفقوده بحران آب کشور
«در مصرف آب صرفهجویی کنید»؛ جملهای که بیهیچ تردیدی در این دهه اخیر نهتنها حس آگاهیبخشی داشته بلکه در پس خود موجی از نگرانی و تامل در باب آیندهای نامعلوم را نیز به تصویر میکشد، نگرانی که آنقدر جدی است که نمیتوان به آن توجه نکرد چراکه در گذار و گذشت از آن به هیچ عنوان نمیتوان مدعی شد که به الزام دست طبیعت دستاندرکار است و انسان هیچ.
به گزارش دبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل ازسلامت نیوز، روزنامه جهان صنعت نوشت: شرایط فعلی کشور یا بهتر بگویم اقلیم ایران یکی از بحرانیترین شرایط و موقعیتهای بیآبی توامان با نبود الگوی درست و مناسب در راستای کاهش هر گونه فکت و اثر مخرب را سپری میکند. این بحران حادث شده نهتنها بر کسی پوشیده نیست یا به تعبیری بهتر هیچکس را شاهد نیستیم که خبری از بروز چنین وضعیتی نداشته باشد بلکه به مدد ایجاد شرایط بهینه در اطلاعرسانیهای رسمی و مجازی و خبررسانی مردمی نسبت به گذشته در مواجهه با این بحران و بحرانهایی از این قبیل تودههای مختلف جامعه نهتنها آگاهانهتر بلکه دلنگرانیهای بیشتری نیز نسبت به گذشته با این مقوله دارند. بله آب و ذخایر آبی ما با کاهشهای چشمگیری مواجه شده و در عین حال این شرایط نامطلوب از یک سو با وضعیت کاهش شدید نزولات جوی روبهرو شده است که در مجموع ایران امروز را با مفهوم ایرانی بیآب مواجه کرده است.
بر این اساس به همان اندازه که مردم نسبت به این مقوله آگاهی دارند به همان اندازه نیز در بروز شرایط اینچنینی نقش داشته و دارند. این در واقع ابتدای بحث یا بروز معضلی است که در این مقال بنا داریم به آن بپردازیم. وجود یک حلقه یا مرحلهای بسیار مهم و حساس که علنا هیچوقت جدی گرفته نمیشود اما بار عظیم کنترل و مدیریت این شرایط دقیقا به همین مقطع برمیگردد. به این معنا مردم در بحران آب نقشی از نوعی دیگر داشته و خواهند داشت و اینجا بیان این نقش نشان میدهد که در عین سودمندی و تاثیرگذاری تا چه حد میتوان از نقش گمراهکننده و نامناسب مردم در گذار از این بحران گفت و گلایه کرد.
توجه به یک عامل حیاتی
وقوف به شرایط بحرانی نبود آب و کاهش شدید منابع از یکسو و عدم مواجهه جدی و اثرگذار در این خصوص از سوی دیگر و ایجاد تنگنا و شرایط نامتوازن فکری و اجرایی در راستای توسعه طرحهای ذخیره آب و حتی استفاده از سیستمهای بهینه در راستای صرفهجویی همه و همه جزو مواردی هستند که نهتنها به کیفیت مطلوب نرسیدهاند بلکه تمایلها و دغدغههای موجود و حال حاضر، نوید یک آینده قابل قبول و امیدوار به منظور کاهش دغدغههای ناشی از کمآبی نمیدهد. بهراستی شرایط تا کی و تا به این حد توان حرکت به سمت بیآبی را خواهد داشت. تا کی بناست روال مصرف آب اینچنین بیبرنامه جلو برود؟ سوالی که به این معنا ساختار مواجهه معکوس ما را در تحلیل شرایط به همراه خواهد داشت.
دقیقا به این معنا که طیفهای مختلف و متعدد اجتماعی و در قالب وسیعتر مردم کشور از وجود این بحران عظیم ملی آگاهی دارند و به وضوح به اقدامات لازم برای کاهش لطمات این شرایط و حتی ایجاد اهرمهای تاثیرگذار در راه افزایش توجه دولتمردان به این مقوله و اهتمام به منظور گذار از این وضعیت واقف هستند اما هیچ حرکت یا حتی هیچ درخواستی نسبت به تداوم این وضعیت و صرفهجویی یا ترغیب به منظور افزایش الگوهای مناسب در راه کاهش لطمات بیآبی نداشته باشند. این حلقه مفقوده و در عین حال مهم را هرچه تمایل داشته باشید، میتوانید نامگذاری کنید اما عدم توجه به آن در چنین شرایطی بزرگترین عامل در راه توسعه شرایط کمآبی میتواند باشد و خواهد بود. اگر این عامل حیاتی را و نحوه توجه به عوامل مختلف را به صورت جزییتر مورد بررسی قرار دهیم، چند عامل بیش از همه عوامل نیاز به توجه اساسی دارد.
مصارف خانگی و عمومی آب
در این نگاه معکوس به واقع بنا را باید با عواملی که در تبیین و تحلیل شاخصه در اولویتهای حداقلی و پاییندست عوامل قرار دارند، بگذاریم. بهدلیل زیربنایی بودن سطح مساله و نیز به منظور ایجاد فرهنگ مصرف بهینه و مدیریت انرژی آب بهعنوان عوامل اصلی برجسته و نیز ساختار ویژه آن به مثابه یک بنیان فرهنگی ثابت در طریقه استفاده و مدیریت منابع آب، نهتنها باید تبیین و توسعه آن را مورد ارزیابی جدی در زندگی روزمره خود مدنظر قرار دهیم بلکه بیشک یکی از مهمترین نیازها و مسایلی که خلا آن به جد در جامعه ایرانی احساس میشود، همین امر است. رویکرد سنت ایرانی به آب بسیار ارزشمند حتی در حد تقدس آب بوده و هست. سنت اسلام نیز به استناد کلام الهی آب را مبنایی بر خلق آفرینش میداند اما مواجهه ما در دوره مدرن با این مقوله شکلی نهچندان متقارن با این اصول دارد. در حال حاضر با وجود تحولات اجتماعی متاثر از آب، اهمیت سیاستهای تعیینکننده آتی مبتنی بر آب در عرصه ملی و بینالمللی اما هنوز برای بسیاری از ما به طور جدی شناخته نشده است. وجود آب به وفور و همیشه در دسترس متاسفانه از بسیاری ایرانیان بالاخص آنهایی که در شهرهای بزرگ زندگی میکنند، افرادی ساخته است که لحظهای نهتنها به نبود آب نمیتوانند فکر کنند یا آن را تصور کنند بلکه حتی در وضعیت بروز بیآبی به هیچ عنوان نمیدانند چه برخورد یا اقدامی را باید از خود بروز دهند.
اگرچه شاخصههای مدیریت و کنترل درست مصرف آب در جوامع شهری و حتی روستایی از آن منظر که به الزام مورد مصرف مردم در زندگی روزمره است بهعنوان یکی از موارد توجه و در آموزش فرهنگی در راه ممانعت با اتلاف آب میتواند مطرح باشد اما دقیقا به همان میزان اهمیت حداقلی خود برای ایجاد و رشد فرهنگ مصرف آب، مهمترین شاخصه در راستای نگاه خردمندانه اجتماعی و فرهنگی به منظور کنترل مصرف آب و مدیریتهای خرد و کلان در آن بوده و خواهد بود اما هیچگاه به آب بهعنوان مهمترین عامل در راستای کنترل و کاهش مصرف و مدیریت درست آن بر همین مبنا نگاه نشده است. به تعبیر بهتر آب دقیقا زمانی میتواند بهعنوان یکی از شاخصههای مطرح در یک عزم و بسیج ملی مطرح باشد تا بتوانیم از این بحران موفق عبور کنیم به همان میزان اهمیتش مورد فراموشی و نامهری قرار میگیرد. آب به نوبه خود بهترین و تنهاترین عامل در راستای اهمیت به خشکسالی میتواند محسوب شود.
مصرف شهری آب از مصارف شرب گرفته تا آبی که برای استحمام و مصارف شستوشو به کار میرود، به اندازهای که در بحرانهای عظیم کاهش ذخایر آب در مولفههای کماهمیتتر به حساب میآید اما در بخشی دیگر این آب در وضعیت و ساختار شهری باعث بروز شرایط بسیار خاص در مصرف روزمره میشود که از قضا بسیار نیز مهم است یعنی آب به معنای شرب یا مصرف خانگی با اتلاف شدیدی مواجه بوده و هست اما به همان اندازه شهروند در مقام مصرفکننده یا بهعنوان عاملی برای انتقال و فاعل فرهنگی هیچگاه قادر به تدوین اصولی برای صرفهجویی نه میتواند باشد و نه تصور و تلقی فکری آن را میتواند طرحریزی کند. وقتی از صرفهجویی در مصرف آب گفته میشود در واقع به معنای بستن شیرهای آب خانهها نیست. به غلط عدهای چنین معنایی را برداشت میکنند و بر این اساس کل تلقی و موارد پیرامون این مفهوم و بحران را در عدم مصرف تلقی میکنند. همین مبنا کافی است در سمت و سوهای دیگر بحران آب تلقی و تسری و تاثیر لازم را بگذارد و شرایط فعلی به وجود آید. شرایط فعلی، شرایطی است که خطر و نبود الگوی مناسب در راستای اهمیتدهی به آب، شیوه و کیفیت مصرف آب را مانند یک کابوس مدام مدنظر قرار داده و در باب آن هرکاری انجام میشود اما خود ماهیت اصلی بحران و نبود آب بهعنوان یک واقعیت مهم و ملی در ساختار منابع ملی همچنان بدون توجه و بیمتولی باقی میماند. به راستی باید با این بحران مهم و عظیم چگونه برخورد کرد؟ چرا هنوز اذهان عمومی جامعه متوجه این مهم نمیشود و هیچ تلاشی برای کنترل مصرف بیرویه و هدررفت این عنصر حیاتی در زندگی ما و بقای کشاورزی و همه مولفههای مهمی که حیاتشان به وجود همین آب بستگی دارد، نمیکند؟
در حال حاضر کشاورز ما با نبود آب نه تنها شب و روز زندگی میکند بلکه به صورت یک بحران جدی سایه شوم نبود آب را هر لحظه بالای سرخود، مزارع و باغهایش احساس میکند. درست در سویه نزدیک به این بحران، غوغایی عظیم دراین باب وجود دارد اما نه تنها از درون این بحران چیزی بیرون نمیآید بلکه هیچ کمکی نیز نمیشود. کشاورز و باغدار نه در راس حمایت قرار میگیرند و نه آموزش لازم را میبینند. دیوار بیتوجهی و بیمسوولیتی هنوز وجود دارد که گویی این بحران جدی گرفته نمیشود. سفرههای زیزمینی به غلط دچار تعرض میشوند و در این وضعیت حتی کیفیت بهرهبرداری نیز بسیار نامناسب است. هیچ کنترلی بهعنوان یک اصل مهم و قاعدهمند وجود ندارد و برنامههای موجود در راه استحصال آب به صورت بومی و تجمعی شکل گرفته که به هیچ عنوان مطابق میزان حجم لازم آب مورد نیاز در روی زمین و میزان آب موجود در سفرههای زیرزمینی وجود ندارد. به یک معنا برداشت بیرویه و بیبرنامه از منابع آب.
هنوز که هنوز است خیل عظیمی از نهادها و انجیاوهای رسمی و غیررسمی در کشور وجود دارند که فقط صدای اعتراض بلند کردن را یاد گرفتهاند. جملاتی تکراری و مدون، آن هم بدون اساس در روایتها و اعمال مواضع این نهادها رسم معمول و غیرمنطقی شده و به طور واضح اگرچه مواضع اعلام میشوند اما هیچ تلاش و کوششی از سوی همین نهادها در راستای ایجاد تحول یا حتی آموزشدهی مدون برای کاهش بحرانی که از آن یاد میکنند، دیده نمیشود. خسارت عظیمی که بر اثر نبود آب و کاهش منابع زیرزمینی بر ساختار طبیعت و اقلیم ایران وارد میآید معترضان بسیاری دارد اما برنامهریزانی که بتوانند دستکم این بحران را ببینند به اندازه تعداد انگشتان یک دست هم نمیتوانند باشند. مخالفتهای مکرر به سیستم آب کشور و بحرانهایی که یکی پس از دیگری سر از تخم بیرون میآورند، اگرچه به نوبه خود دارای اهمیت لازم و قابل توجه هستند اما در مراتب بعدی به دلیل نبود هیچ فکر کارشناسی، مخالفت پشت سر مخالفت انبار میشود در صورتی که شکل بحران کمافیالسابق وجود دارد. به این دلیل گویی یک حلقه پنهان و بدون اصول درنظر گرفته شده، یعنی در اصل بحران مواجهه عینی وجود دارد که اگر این حلقه خودش را نتواند با این مسایل تطبیق دهد و در واقع آینه و بیانگر بدون کم و کاست مشکلات باشد، علنا ما هیچ تحول یا مدیریت صحیحی را در راستای مواجهه صحیح با این بحران نمیتوانیم شاهد باشیم. هماکنون بهترین منابع قابل دسترس در راستای تدوین اولویتهای قانونی و معیاربندیهای عینی وجود دارند اما باز توجه کارشناسانه به آنها نمیشود.
از مثالهای عام گرفته تا مثالهای منحصربهفرد و جداول معتبر و به اصطلاح رسمی که در بعضی مواقع به هیچ عنوان شکل درست و منطقی در نسبت با شواهد موجود ندارند، میتوانند از مهمترین معیارهای عینی در راستای توجه به این حلقه مفقوده باشند. برای مثال در نقاطی از استان ایلام چاههای عمیق به خشکی رسیدهاند و پس از استخراج 10 متر خاک همچنین اثری از رطوبت نیست. در صورتی که منابع رسمی خبر از ثبات و یکسانی تراز آب در قیاس با سالهای پیشین میدهند یا در حال حاضر در مناطق شمالی خوزستان و حتی شیراز و آباده و استهبان با کاهش شدید یا در چند مورد خشکی چشمههای طبیعی از سال پیش به این سو روبهرو هستیم و به علت جایگزینی این حجم آب با حفر چاههای عمیق علنا تغییر ارقام و نتایج آماری براین مبنا، نمیتواند شکل درستی از وضعیت حاد موجود ارائه دهد. حفاریها و اقدامات دیوانهوار حفر چاههای عمیق در سالهای 84 تا 90، بیانگر وجود بیش از دوبرابر چاه عمیق در تناسب با سالهای گذشته است که این رقم بسیار تاسفبرانگیز است. بیشک این مساله، بزرگترین عامل کاهش ناگهانی منابع ارشمند آب در این دوره طولانی خشکسالی است که مدتی است بر اقلیم ایران حاکم بوده و مدت زمان نامعلوم و حتی طولانی برای گذار از این وضعیت پیشبینی میشود.
در حال حاضر مهمترین عامل، استفاده بهینه از ابزارهای آموزشی و اطلاعرسانی در راستای تحقق حرکتی فراگیر در سراسر ایران به منظور حفظ ذخایر آب کشور است. ابزارها اگرچه حضور دارند اما منابع مورد نیاز ما وجود عینی و جدی ندارند. یک حرکت فراگیر در راستای حفظ منابع و ذخایر آب در کشور شکل میگیرد اما به همان اندازه شکل محتوایی کار هنوز میتواند مورد انتقاد قرار گیرد و این خود جای بسی سوال دارد چراکه ترس از بروز بحران ساحتی متفاوت از عرصهای دارد که در آن بناست به مساله نبود آب بهعنوان یک بحران جدی در ایران نگاه کند. از این رو است که باید بسیار دقیق و موشکافانه به مسایل موجود در این فرآیند دقت کرد. برای بیان نبود چنین حساسیتی به مقوله صنعت سدسازی میتوان اشاره کرد. سدهای درحال ساخت و اغلب ساخته شده به منظور افزایش ذخایر آبی کشور و تولید برق با خیل عظیمی از شکایتها و انتقادها روبهرو میشوند که در واقع هیچ اساس منطقی و تحلیل ندارند و به صرف اعتراض و اعلام وجود صورت میگیرند. همین شرایط کافی است صورت ناپخته خود را در مقوله افزایش تعداد وسایل استخراجی آب از منابع زیرزمینی کشور و همچنین عدم انتقال اطلاعات و آموزشهای لازم متجلی کند تا شاهد پسرفت حرکتهای صحیح در راستای کنترل استفاده و استخراج بیرویه از ذخایر زیرزمین آب در سراسر کشور باشیم.
آب به همان اندازه که مهم است صدچندان نوع مواجهه ما با این مقوله از اهمیت آن بیشتر است. این میتواند سرآغاز دورهای باشد که آب اهمیت واقعی خودش را بیابد و توجه به آن منوط به فصل تابستان نباشد که هرسال بر اساس سنت همه ساله کلامی درباب آن گفته و سپس تا مدتهای مدیدی به فراموشی سپرده شود.