نیازمند تشکیل وزارتخانه جدید با سه معاونت آمایش سرزمین، محیط زیست و منابع طبیعی هستیم
لیلا مرگن:
پروفسور علی یخکشی استاد دانشگاه تهران و گوتینگن آلمان، ۷۷ سال سن دارد. وی دکترا و فوق دکترای خود را در زمینه سیاست و مدیریت منابع طبیعی از دانشگاه گوتینگن آلمان گرفت. بیش از ۳۰ سال است که به دنبال تشکیل وزارت منابع طبیعی و محیط زیست در ایران است. به اعتقاد یخکشی تشکیل چنین وزارتخانهای بستر را برای بهبود شرایط محیطهای طبیعی ایران فراهم میکند. وی که در دولت یازدهم نیز نامهای به امضای ۱۱۰ استاد دانشگاه، برای تشکیل وزارت منابع طبیعی به مجلس فرستاده است، از مسکوت ماندن موضوع ادغام دو سازمان حافظ عرصههای طبیعی و محیط زیست ایران، ابراز نگرانی میکند. در زیر مشروح گفتگو با این استاد پیشکسوت که سابقه ۵۰ ساله حضور در حوزههای مرتبط با منابع طبیعی و محیط زیست را دارد، با هم میخوانیم:
اخیرا تشکیل وزارت منابع طبیعی و محیط زیست در مجلس مسکوت ماند. به نظر شما چرا باید وزارت منابع طبیعی و محیط زیست در کشور تشکیل شود؟
در تمام ایام کاری خود همه افکار من معطوف به این نکته بوده که سازمانهای مرتبط با مدیریت محیط زیست و طبیعت ایران، باید چه تشکیلاتی داشته باشند تا بتوانند به نحو احسن کار کنند. در فاصله سال های ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۹ خورشیدی، به کار تحقیقاتی عمیقی روی ساختار تشکیلات محیط زیست و منابع طبیعی در دیگر کشورها پرداختم. در این تحقیق ۱۴ ایالت فدرال آلمان و دولت مرکزی را بررسی کردم. در آن زمان آلمان شامل دو بخش شرقی و غربی بود. کشورهایی از بلوک شرق و غرب در این مطالعه بررسی شد. نتیجه بررسیهای ما نشان میداد که در همه کشورهای اروپایی مورد مطالعه، سازمان جنگلبانی ابتدا شکاربانی بوده است. بعد این ساختار به صورت وابسته به وزارت صنایع و معادن، وزارت اقتصاد و دارایی و در نهایت به وزارت کشاورزی مدیریت شده است. این سیر در اروپا طی شد تا در اواخر قرن ۱۹ وزارت کشاورزی که با مسایلی نظیر کمبود مواد غذایی و غیره درگیر بود، به تخریب جنگل روی آورد تا خرابه را آباد کرده و برای مردم مواد غذایی تولید کند. حاصل این تفکر غلط شکل گرفتن سیلهای وسیع بود. فرسایش و رانش زمین با تخریب جنگلها ایجاد شد. نخستین بار یک پژوهشگر فرانسوی دلیل بروز این بلایای طبیعی را بررسی کرد و گفت این اتفاقات ناگوار در اثر تخریب جنگل بوده است. سیاستگزاران دست به کار شدند. تصمیم گرفتند سازمان جنگلها را از وزارت کشاورزی جدا کنند تا وزارت کشاورزی نتواند برای جبران کمبود و کاستیهای خود، به سراغ جنگل برود. در کشور ما نیز قبل از انقلاب، ایران با حدود ۳۴ میلیون نفر جمعیت فقط برای ۳۰ روز غذا داشت. خیلیها به این مسئله انتقاد میکردند، برای همین تصمیم گرفته شد که اراضی جنگلی جلگهای را به کشاورزان بدهند. این واگذاریها از بابلسر و سمت غرب مازندران شروع شد، اما اراضی هیچ گاه به کشاورز واقعی داده نشد و مدیران و افراد دانشگاهی اراضی جنگلی جلگهای را خریداری کردند.
اراضی جلگهای به واقع تبدیل به زمین کشاورزی شد و وضعیت تولید غذا در ایران بهبود پیدا کرد؟
همه این زمینها به باغ و ویلا تبدیل شد. وزیران، وکلا و امیران ارتش زمینها را خریدند. از جمله ازدانشکده منابع طبیعی که ۷ عضو هیات علمی داشت که ۶ نفر از اعضا به جز من، این زمینها را خریدند. بعد از این مسایل، فهمیدند که این واگذاریها فایدهای ندارد و جلوی آن گرفته شد. بعد از انقلاب نیز در گیلان میخواستند بیش از ۱۰۰ هکتار جنگل را قطع یکسره کنند تا پتروشیمی در آن احداث شود. خوشبختانه جلوی این کار گرفته شد. همیشه چنین دیدگاهی در بدنه وزارت جهاد کشاورزی وجود داشته است. به منابع طبیعی به چشم ذخیرهگاه زمین نگاه کردهاند. در صورتی که ذات کشاورزی و جنگلداری کاملا با یکدیگر متفاوت است. برنامهریزی در کشاورزی کوتاه مدت و یک ساله و چند ساله است؛ در حالیکه در جنگل برنامه کوتاه مدت ۱۰ ساله، میان مدت ۵۰ ساله و برای افقهای بلند مدت ۱۰۰ ساله برنامهریزی انجام میشود.
بر اساس بررسیهای من اقدامات دولت فدرال آلمان منتهی به تشکیل وزارت جنگل، تغذیه و کشاورزی شده است. این وزارتخانه، وزارت کشاورزی صرف نیست که از جنگل برای زمین استفاده کند. این وزارتخانه سه معاونت جنگل، تغذیه و کشاورزی دارد که در سطح برابر هستند و هیچ کس به دیگری زور نمیگوید. بعد از بیش از دو سال مطالعه، به این نتیجه رسیدم که باید وزارت محیط زیست و منابع طبیعی در ایران تشکیل شود. منتها من از مدل آلمانی کپی نکردم. با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران این کار را شروع کردم و پیشنهاد دادم که وزارت منابع طبیعی دارای سه معاونت آمایش سرزمین، منابع طبیعی و محیط زیست باشد. بین محیط زیست و جنگل در ایران یک نوع رقابتی از نظر وسعت و سطح تحت مدیریت وجود دارد. همواره این دو سازمان تلاش میکنند سطح بیش تری از زمین را تحت مدیریت خود داشته باشند. بارها از زبان مسئولان هم این مسئله را شنیدهام. نهایتا معاونت در سطح آمایش سرزمین میتواند این رقابتها را از بین برده و بین ۲ معاونت وزارتخانه جدید تعادلی برقرار کند. معاونت آمایش سرزمین با بررسی، تشخیص میدهند که مدیریت عرصه متعلق به کدام یک از معاونتهای محیط زیست و منابع طبیعی باشد. این ایده کپی برداری نیست و در آن تعمق و تامل بسیار شده است.
مقطع کوتاهی در دهه ۴۰ ، وزارت منابع طبیعی در ایران تشکیل شد. بسیاری از کارشناسان از این رخداد به عنوان دوران طلایی منابع طبیعی کشور یاد میکنند. فکر میکنید اگر یک وزارت منابع طبیعی مستقل داشته باشیم، نمیتواند به ایران کمک کند و حتما باید ادغام سازمانهای حفاظت محیط زیست و جنگلها انجام شود؟
تشکیل وزارت منابع طبیعی، تجربه ناموفقی بود. وزارت منابع طبیعی کار بدی نیست. در آن مقطع ۴۶ نفر مهندس کشاورزی و جنگل در کشور داشتیم که حداکثر دو سال جنگل خوانده بودند. این کارشناسان در ۱۴ استان حضور داشتند، اما فشار بخش خصوصی که صاحبان جنگل بودند و بهره برداران جنگل به قدری زیاد بود که نتوانستیم موفق شویم. در سال ۴۶ وزارتخانه تصویب شد و بدون اینکه اقدامات به ثمر بنشیند، منحل شد. در سال ۴۷ من حکم گرفتم که معاون آموزشی این وزارتخانه شوم، اما نهایتا این ساختار موفق نشد و استقرار نگرفت. ما میتوانیم محیط زیست را هم ۲ قسمت کنیم و مثل کشور چک، محیط زیست انسانی را به آموزش و پرورش و محیط زیست طبیعی را به وزارت منابع طبیعی واگذار کنیم. اما این کارها هزینهبر است و تقسیم کردن و بزرگ تر کردن، دردی را دوا نمیکند. باید در تعیین خط مشی سیاسی، مسایل اقتصادی را هم مد نظر قرار داد و سعی کرد تمام انشعابات را در یک جا جمع کند تا هزینهها کمتر شود.
اخیرا خانم دکتر ابتکار اعلام کردهاند که قرقهای اختصاصی، اقدامی در راستای اقتصاد مقاومتی است و سرمایه گذاران بخش خصوصی را تشویق کردهاند که این قرقها را در سراسر کشور راه بیاندازند. قرقهای اختصاصی، مدیریت حیات وحش در عرصههای طبیعی (متعلق به سازمان جنگلها) را به بخش خصوصی واگذار میکند. به این ترتیب عرصه دست سازمان جنگلهاست و بخش خصوصی که از محیط زیست فرمان میگیرد، به این محدوده وارد شده و به کنترل جمعیت حیات وحش میپردازد. این مسئله برای مدیریت عرصههای طبیعی مشکل ایجاد نمیکند؟
قطعا این رفتار مشکلزاست. اگر خانم ابتکار چنین کاری را بکند، مطمئنا اشتباه بزرگی را مرتکب شده است و از نام ایشان در ۵۰ سال آینده در تاریخ سازمان حفاظت محیط زیست به نیکی یاد نخواهد شد. سازمان جنگلها این اشتباه را پنجاه سال قبل کرده است و به اشتباه خود پی برده و امروز به دنبال چاره جویی است. چطور ممکن است خانم دکتر ابتکار همان اشتباه را بخواهد دوباره تکرار کند. جنگل را باید کسی اداره کند که درس اکولوژی، مدیریت جنگل، جنگلداری و جنگل شناسی خوانده است. حیات وحش را باید کسی که اهمیت حیات وحش را میداند و اکولوژی خوانده و با این مفاهیم آشناست، مدیریت کند، نه اینکه فکر کند آهو طعمهای برای شکارچیان آزمند و حریص است. امیدواریم محیط زیست این تصمیم را عملی نکند، در غیر این صورت حیات وحش ما به همان سرنوشت جنگلها دچار میشوند.
برای تشکیل وزارت منابع طبیعی و محیط زیست چه اقداماتی انجام دادهاید؟
در دولت سید محمد خاتمی، رئیس جمهوری وقت، وی با تشکیل وزارت منابع طبیعی مخالفت کرد. او اعلام کرد" چون دولت را کوچک میکنم، نمیتوانم وزارتخانه جدید ایجاد کنم". اما این گفته از نظر علمی معنی ندارد. وقتی ۶ وزارتخانه را با هم ادغام کنید و تبدیل به سه وزارتخانه شود اما در جایی که لازم است، وزارتخانه جدید ایجاد کنید، دولت کوچک شده است. به هر حال این تصمیم اجرایی نشد. من ۳۵ سال است که دنبال ادغام سازمان های حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی هستم. به قول فردوسی، "بسی رنج بردم در این سال سی" و هنوز موفق نشدهام.
در دوران احمدی نژاد، نامهای به وزیر جهاد کشاورزی برای ادغام این دو مجمووعه نوشتم که وزیر با آن مخالفت کرد. در دوره روحانی که تاکید کرد، دولت زیست محیطی دارد، من امیدوار شدم. نهایتا نامهای خطاب به رئیس جمهوری تهیه کردم که در رسانهها منعکس شد. همچنین نامهای به مجلس شورای اسلامی نوشتم. نامه من را ۱۱۰ استاد دانشکدههای منابع طبیعی سراسر کشور حمایت کرده و امضا کردند. کار را پیگیری کردیم، اما خانم ابتکار با آن مخالفت کرد. به این ترتیب دولت زیست محیطی نیز با تشکیل وزارت منابع طبیعی و محیط زیست مخالفت کرد، با این بهانه که سازمان محیط زیست یک مجموعه نظارتی بوده و اجرایی نیست.
نمیدانم چگونه این حرفها مطرح میشود. سازمان محیط زیست یک سازمان اجرایی محض است و نظارتی نیست. اول اینکه نامش سازمان حفاظت محیط زیست است. حفاظت یک کار اجرایی بوده و نظارتی نیست وگرنه نام آن را سازمان نظارت بر محیط زیست میگذاشتند و سازمان عریض و طویل فعلی را کوچک میکردند که فقط نظارت کند. ماده یک قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست ایران بر وظایف اجرایی سازمان محیط زیست تاکید دارد، زیرا حفاظت کار اجرایی است و بهسازی نیز ۱۰۰ درصد کار اجرایی است. اگر طبیعت نتواند خود را درمان کند، ما ناگزیر به دخالت در طبیعت و بهسازی آن هستیم. چگونه سازمانی که این وظایف را به عهده دارد، یک سازمان نظارتی به حساب میآید!؟ کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست بدون استثناء ضابط دادگستری هستند. اگر در مناطق حفاظت شده کسی شکار کند، نیروهای سازمان حفاظت محیط زیست فقط نگاه کرده و نظارت میکنند!؟ یا اینکه وظایف دیگری دارد. ما در محیط زیست دهها شهید دادهایم. محیطبانان ما مهندسان و کارشناسان ما را در عرصه کشتند، زیرا در مقابل پروژههای مخرب ایستادند. تا کی میخواهیم برای فرار از مسئولیت با ادغام مخالفت کنیم. خانم ابتکار چرا در دوره قبلی موافق ادغام بود، ولی در حال حاضر با آن مخالفت میکند، آن هم در دولتی که محیط زیستی است؟
به نظر برخی کارشناسان، جدا بودن سازمان محیط زیست و منابع طبیعی ۲ رای به نفع محیط زیست در محافل مختلف برای دفاع از طبیعت ایجاد میکند. اما ادغام این دو رای را به یک رای تبدیل کرده و از قدرت دو مجموعه میکاهد. با ادغام، جایگاه دفاع از حقوق محیط زیست و منابع طبیعی تقویت خواهد شد؟
این طور که این افراد محاسبه میکنند، جواب ۲ ضربدر ۲ پنج میشود. سازمان جنگلها هرچه وزیر جهاد کشاورزی بگوید، باید اطاعت کند. سازمان محیط زیست هم که معاون رئیس جمهوری است، در مقابل دولت ناگزیر به اطاعت است. در حالی که با تشکیل وزارت منابع طبیعی و محیط زیست، تشکیلاتی دارد که در سطح برابر با بقیه وزیران مینشیند و از حق محیط زیست دفاع میکند. مگر اینکه کسی بیاید که راحت طلبی و مماشات کند و مسایل شخصی خود را مد نظر قرار دهد که آن مسئله دیگری است. یک وزیر به راحتی میتواند از حقوق مجموعه خود دفاع کند. یک وزیر در سطح برابر با دیگران بهتر میتواند از حقوق محط زیست دفاع کند.
از نظر تشکیلاتی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست معاون رئیس جمهوری است و کارشناسان بر این باورند که وزیر یک پله پایینتر از معاون رئیس جمهوری قرار میگیرد. آیا ادغام، باعث تضعیف جایگاه محیط زیست که در حال حاضر یکی از معاونتهای ریاست جمهوری است، نمیشود؟
معاون رئیس جمهوری بالاتر از وزیر نیست. دولت یک کابینه دارد که اعضای اصلی کابینه وزیران هستند. برخی از معاونان حق شرکت در کابینه دارند. هیچ وقت، هیچ معاونی بالاتر از وزیر قرار نمیگیرد. این از آن حرفهایی است که دوستان میزنند!
یعنی وزیر و معاون رئیس جمهوری از نظر شما همسطح هستند!؟
خیر، معاونان رئیس جمهوری جایگاهی پایینتر از وزیران از نظر تشکیلاتی دارند. این اشکالاتی است که خانم ابتکار میگیرد. تاسف میخورم که در دولت محیط زیستی، این مواضع گرفته میشود. برای مهندس جلالی (رییس سازمان جنگل ها و منابع طبیعی) احترام زیادی قایل هستم. وی اخیرا گفته است که به دلیل مسایل دام و عشایر، سازمان جنگلها باید وابسته به وزارت جهاد کشاورزی باشد. در اینجا به عرض رئیس سازمان جنگلها میرسانم که دقیقا به همین دلایل نباید این سازمان، زیر نظر وزارت جهاد کشاورزی مدیریت شود. در قرن نوزدهم جهنمی در کشورهای اروپایی به دلیل تفکرات بخش کشاورزی بهوجود آمد. معضل آن ها کوچ دادن دام و کشاورزی ابتدایی و تخریب جنگل بود. آن ها هم مثل ما بودند. در حال حاضر اگر به شمال سفر کنید، از فردی که به جنگل میرود، بپرسید کجا میروید؟ پاسخ میدهد که میخواهم بروم خرابه، هیزم بیاورم. یا جنگل را تبدیل به زمین کشاورزی میکنند و فکر میکنند آن را آباد کردهاند. فرهنگ ما هنوز همان فرهنگ قبل است. به همین دلیل باید کشاورزی از منابع طبیعی جدا شود. ما یک قرن از اروپا عقب هستیم و نمیخواهیم این مسئله را بپذیریم. اعتقاد ندارم که وزارت منابع طبیعی و محیط زیست اگر تشکیلات مستقلی شود، همه مشکلات حل میشود؛ اما این پیش شرط حل مشکلات است. بعد از آن وزیر وزارتخانه جدید و معاونانش باید راهکار مناسب ارایه دهند. تا زمانی که زیر نفوذ وزارتخانه دیگری هستیم، باید اطاعت امر کنم. متاسفم از کاری که مجلس کرد. ۱۱۰ استاد از دانشکدههای منابع طبیعی سراسر کشور نظر من را تایید کردند، ۸۰ نماینده مجلس هم با تشکیل وزارت منابع طبیعی موافق بودند. بعد در کمیسیون کشاورزی و منابع طبیعی این طرح رد میشود. کسانی که در این کمیسیون نظر دادند، تخصص نداشتند. اعضای کمیسیون کشاورزی بگویند که آیا در زمینه سیاست گزاری منابع طبیعی تخصص دارند!؟ من پنجاهمین سال خدمت خود را میگذرانم، اما اسم این بزرگواران را تاکنون نشنیدهام.
رئیس کنونی کمیسیون کشاورزی مجلس، در گذشته معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست بوده است. احمد علی کیخا نیز معاون محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست در دوره ریاست خانم ابتکار بوده است. بنابراین در این کمیسیون، نیروهای آشنا با محیط زیست هم وجود دارد.
معاون بودن در ایران بر مبنای رابطه است. برای من صاحبنظر در حوزه محیط زیست، حرف اش ارزشمند است. تشخیص من این است که برای رد درخواست تشکیل وزارت منابع طبیعی و محیط زیست، اعمال نفوذ شده است و جلوی کار را گرفتهاند. تاسف می خورم، نمایندگان ملت چرا از نظر استادان دانشکده منابع طبیعی استفاده نکردهاند. پرونده را برای نظرخواهی به دانشکدههای منابع طبیعی میفرستادند . یا از ۵ نفر صاحبنظر و استاد دانشگاه خواسته میشد که نظر بدهند. ما برای چه موهای خود را سفید کردهایم!؟ معاون، یک سمت اجرایی است و ارزش علمی و پژوهشی ندارد. نمایندگان مردم کار را به دست افراد اصلح نسپردند و کار را به دست معاونان سابق سازمان سپردند. من هم با این سن، اگر رابطه داشته باشم، میتوانم پست بگیرم. نمایندگان مجلس بد عمل کردند. قرن ۲۱ ، قرن تفکر، تعقل و تخصص است. ما نمیتوانیم بر مبنای رابطه، کار کنیم. اگر میخواهیم محیط زیست ایران رانجات دهیم، باید ضربتی عمل کنیم و تخصصها را بهکار بگیریم. مخالفان تشکیل سازمان، باید بدانند که اخلاقاً پیش وجدان خودشان مسئول هستند و در مقابل نسل جوان ایران و این سرزمین زیبا باید پاسخگو باشند.
نمایندگان مجلس برای کسب رای، عموما وعده اجرای پروژههای توسعهای میدهند. این پروژهها محیط زیست را تخریب میکنند. تشکیل وزارت منابع طبیعی، جلوی وعدههای پوپولیسیتی نماینده مجلس را خواهد گرفت. اما این دغدغه وجود دارد که با کوچک ترین مقاومت وزارتخانه جدید در برابر خواسته نمایندگان مجلس، وزیر مربوطه زیر تیغ استیضاح برود. برای این مسئله راهکاری دارید؟
این دغدغه را همیشه داریم. لابیگری در همه جای دنیا وجود دارد. آمریکا و اروپا هم درگیر این مسئله هستند. در بازار مشترک اروپا ماده سمی ای وجود دارد که بسیار سرطانزاست، اما لابی نمیگذارد که این ماده از چرخه مصرف خارج شود. میلیاردها دلار خسارت، به شرکتهای بزرگ آمریکایی با توقف مصرف این ماده وارد میشود و هزاران آدم بیکار میشوند. این لابیگری نمیگذارد که تولید این ماده سمی متوقف شود. در ایران هم این لابیگری هست. اعتقاد دارم که این سخنان بهانه است. اینها بهانه کسانی است که نمیخواهند کار به درستی انجام شود. زیرا کار درست، "گاو نر میخواهد و مرد کهن". مشکل ما اینجاست که از افراد متخصص ورزیده استفاده نمیکنیم. کار را به دست افرادی میسپاریم که قدرت مدیریتی ندارند و برای فرار از مسئولیت بهانههایی میآورند که منطقی نیست. سازمان محیط زیست همان کاری را میکند که کارشناس سازمان جنگلها انجام میدهد؛ بنابراین ادغام این دو مجموعه مشکلی پیش نمیآورد. در برابر فشار نمایندگان هم اگر ۶ وزیر قربانی شود، نفر هفتم فریادش به مردم می رسد و مردم میدانند به چه کسی رای میدهند، فردا اگر من بدانم نماینده من برای منافع شخصی لابیگری میکند، دیگر به آن فرد را نمیدهم. باید از یک نقطه صفری شروع کنیم تا بتوانیم کار را به سرانجام برسانیم.
مزیتهای تشکیل وزارت منابع طبیعی و محیط زیست چیست؟
اولا به عنوان وزیر منابع طبیعی در هیات دولت یک رای خواهیم داشت تا فریاد خود را به گوش رئیس دولت برسانیم. وزیر میتواند به رئیس جمهوری بگوید که درکشوری زندگی میکنیم که جزء ۱۰ کشور آلوده جهان است، در حالی که از نظر اقتصادی و صنعتی پیشرفته نیستیم. میتواند بپرسد که چرا باید شرایط این گونه باشد؟ این مسئله نشان میدهد که سازمان حفاظت محیط زیست از مسئولیت فرار میکند. رئیس وزارتخانه جدید باید حداقل به اعضای کابینه بگوید که نزدیکان تان در معرض آلودگی هوا، آب و خاک قرار دارند تا در دولت تصمیمات زیست محیطی شکل گیرد. در حال حاضر حتی دانشکده جنگل هم به دانشجویان اش درس محیط زیست نمیدهد! در چنین شرایطی از چه کسی میتوان انتظار داشت که به مسایل محیط زیستی توجه کند؟
به عنوان یک نصیحت و وصیت به نسل جوان اعلام میکنم که تمام این سخنان برای فرار از مسئولیت و راحت طلبی است. تاکید میکنم که راه را تا تشکیل وزارت منابع طبیعی ادامه دهید. وظیفه بزرگ و خطیری بر گردن شما است، باید حصارها را بکشنید و مثل سایر نقاط جهان به جلو بروید. اگر تشکیل وزارت منابع طبیعی بد است، چرا سایر نقاط جهان این وزارتخانه را تشکیل دادهاند.
آماری دارید از اینکه چه تعداد از کشورهای جهان، وزارت محیط زیست دارند و چه تعداد این وزارتخانه را تشکیل ندادهاند؟
این آمار را ندارم. ۱۶ ایالت آلمان فدرال و کشورهایی که من استخراج کردم، جنگلها زیر نظر وزارت کشاورزی اداره نمیشد. ۲۰۰ سال طول کشید که وزارت منابع طبیعی از کشاورزی و صنایع و معادن در اروپا جدا شد. همه وزارتخانهها از جنگل بهره اقتصادی میخواهند. در حالی که جنگل وظایف دیگری به غیر از تولید چوب دارد. من در کتاب "شناخت، حفاظت و بهسازی محیط زیست ایران" ۱۸ وظیفه برای جنگل قائل هستم. اما در ایران جنگل را به دست بخش خصوصی غیر متخصص دادهاند که آشنایی با مسایل محیط زیستی ندارند. جنگل از بین رفته است. حال حیات وحش را هم به دست بخش خصوصی میسپارند. بخش خصوصی باید فرهنگ زیست محیطی داشته باشد. شکار یک ورزش است و به دنبال اصلاح نژاد حیات وحش در طبیعت است تا مریضها و پیرها را از چرخه طبیعت حذف کند، در حالی که در ایران نگاه به شکار به عنوان منبع تولید گوشت و کسب درآمد است.
دغدغه دیگری درباره ادغام مطرح است. در منابع طبیعی به دنبال بهرهبرداری از طبیعت در چارچوب اهداف توسعه پایدرا هستیم. محیط زیستیها با هرگونه بهرهبرداری مخالفند. کارشناسان معتقدند با ادغام، بهرهبرداری معقول از طبیعت به فراموشی سپرده میشود و تمام عرصههای طبیعی به سرنوشت نامناسب مناطق حفاظت شده دچار میشوند. در این رابطه چه نظری دارید؟
به دلیلی بسیار ساده، جاهطلبها این حرفها را میزنند. مدیرانی که دنبال مدیریت نیستند از این حرفها می زنند. به مناطق ۴ گانه کشور که نگاه کنید، سازمان حفاظت محیط زیست، جز نصب سیم خاردار چه اقدامی برای آن ها انجام داده است. این سازمان گناه میکند. مناطق حفاظت شده و پارکهای ملی بر اساس معیارهای اتحادیه بینالمللی حفاظت از محیط زیست (IUCN) مناطق حفاظت شده محلی برای آموزش جوامع بشری است. در همه جای دنیا نحوه برخورد با طبیعت را به مردم از طریق مناطق حفاظت شده آموزش میدهند. کارشناسان محیط زیست باید به دنبال آموزش مردم در این مناطق باشند؛ اما سازمان حفاظت محیط زیست در ایران فقط به دنبال افزایش سطح مناطق حفاظت شده است و از این منابع صحیح استفاده نمیکند. این مسئله کارشناسان را مایوس و تنبل کرده است.حتی گاهی مناطق حفاظت شده براری اجرای پروژهها بر خلاف قوانین و پرستیژ ملی ما برای اجرای پروژهها واگذار میشوند. در پارک ملی گلستان ویلاسازی انجام شده است. در پارک بینالمللی ارژن که افتخار میکنیم در سال ۱۹۷۲ به عنوان نخستین پارک بینالمللی جهان به ثبت رسیده، ساخت و ساز انجام شده است. در حالی که باید از طریق ارزیابی زیست محیطی، محلهایی برای اقامت افرادی ساخته میشد که به دیدن این پارک میآیند. دخل و تصرف در مناطق حفاظت شده زیاد انجام میشود و بعد بهانه میآورند که اگر ادغام انجام شود، کاری نمیتوانیم بکنیم.
منبع:ایانا