با حذف جنگلها، شمال ایران غیر قابل سکونت میشود
بند الف ماده 48 مکرر قانون برنامه ششم در مجلس شورای اسلامی به تصویب نمایندگان ملت رسید. این بند، وضعیت جنگلهای ایران را به سال 92 و قبل از آغاز تلاشها برای اجرای طرح نجات جنگلهای هیرکانی باز میگرداند چرا که به موجب تبصرههای بند الف این ماده، بر خلاف ظاهر فریبنده آن که ممنوعیت بهرهبرداری صنعتی در آن لحاظ شده، قطع درختان مجاز اعلام شدهاست. نمایندگان مجلس با این توجیه که جوامع محلی بهدلیل از دست رفتن شغل با اجرای طرح تنفس آسیب خواهند دید، طرحی را به تصویب رساندند که امیدها برای اجرای اصلاحات اساسی در ساختار برنامههای مدیریتی جنگل را ناامید کرد.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه صبح نو در ادامه نوشت: مجلس شورای اسلامی که با تبلیغات زیاد بر طبل توقف بهرهبرداری تجاری از جنگل میکوبید قانونی را تصویب کرد که صرفاً پوششی از توقف بهرهبرداری را در خود دارد اما در عمل، با اضافه کردن تبصرهای به بند الف ماده 48، جمعآوری و بهرهبرداری با هدف بهداشت، حفاظت و پرورش جنگل از درختان پیر، خشک سرپا، افتاده، لاپی، آفتزده غیرقابل احیاء صرفاً با مجوز سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور را مجاز اعلام کردهاست. تاکنون قطع هر گونه درخت در جنگل نه فقط با مجوز سازمان جنگلها انجام میشد بلکه هدف از قطع درختان سالم و ناسالم جنگل، دستیابی به هدف اصلاح ساختار جنگل و اصل تولید مستمر چوب بود. این هدفگذاری برای طرحهای جنگلداری که طی 50 سال گذشته پیگیری شد اما وضعیت کمی و کیفی جنگلهای ایران را با مشکل مواجه کرد. در کمال تعجب خانم معصومه ابتکار رییس سازمان حفاظت محیطزیست که گویا اطلاعات دقیقی از اصول تدوین طرحهای جنگلداری ندارد، پس از اتمام بررسی ماده 48، تصویب بند الف این ماده را دستاوردی بزرگ برای جنگلهای ایران میداند! در صورتی که آنچه حاصل شده، عقبگردی جدی است.
ممنوعیت برداشت درختان شکسته، سه ساله نیست
رییس سازمان حفاظت محیطزیست معلوم نیست چگونه از متن قانون به این نتیجه رسیده که در ابتدای سال چهارم برنامه ششم توسعه، برداشت درختان شکسته و بادافتاده متوقف میشود. در متن قانون هیچ اشارهای به این موضوع نشده و شاید اطلاعات دقیقتر در زمان تدوین آییننامههای اجرایی مشخص شود اما آقای شمسالله شریعتنژاد عضو کمیسیون کشاورزی مجلس که خود را اصلاح کننده بند الف ماده 48 معرفی میکند، در گفتوگو با «صبحنو» برداشت از درختان شکسته و بادافتاده را تا پایان دوره 10 ساله گذار، مجاز اعلام میکند.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا در بند الف ماده 48 به ممنوعیت تمدید طرحهای جنگلداری اشاره شده، میگوید: هدف ما توقف طرحهایی است که بهرهبرداری تجاری میکنند. شریعتنژاد درباره تفاوت مصوبه مجلس با وضعیت قبلی طرحهای جنگلداری بیان میکند: ما جلوی افراط را گرفتیم. درختان بادافتاده سرمایه ملیاند، نباید دست روی دست بگذاریم که اینها از بین بروند.
اما آقای محمدرضا مروی مهاجر، استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران نسبت به خروج بیرویه درختان شکسته و بادافتاده از جنگل هشدار میدهد. به گفته وی، درختان شکسته و خشک سرپا محل زندگی پرندگانیاند که از آفات و حشرات جنگل تغذیه میکنند. بنابراین اگر این درختان بهطور کامل از جنگل حذف شوند یا در برداشت آنها زیادهروی شود، لانهگزینی پرندگان دچار اشکال شده و به سرعت آفات، بیماریها و قارچها جنگلهای ایران را نابود میکنند. این استاد دانشگاه تهران تاکید میکند: با حذف جنگلها، به دلیل وقوع بارانهای سیلآسا، شمال ایران غیر قابل سکونت میشود و امکان زیست در این منطقه وجود نخواهد داشت.
ترجیح منافع کوتاه مدت شخصی
سه استان شمالی ایران بر اساس سرشماری سال 90، هفت میلیون و 332 هزار نفر جمعیت را در خود جای دادهاند. این سه استان به شدت مهاجر پذیر بوده و آوارگان آبی سیستان و بلوچستان پس از خشکسالی گسترده سه دهه قبل، استان گلستان و بخشهایی از مازندران را برای سکونت انتخاب کردهاند. متاسفانه افقی که مروی مهاجر برای آینده شمال ترسیم میکند، بسیار خطرناک است زیرا آوارگانی را به جای میگذارد که سرزمینی برای سکونت نخواهند یافت. این استاد دانشگاه تهران اگرچه مصوبه مجلس را نقض 100درصد تنفس نمیداند اما تاکید دارد که این مصوبه طرح تنفس را زخمی کردهاست. وی میگوید: مجلس با مساله جنگل، کج دار و مریض رفتار کردهاست. برداشت درختان شکسته و بادافتاده ممکن است به جنگلها آسیب بیشتری بزند. ما باید عادت کنیم اگر میخواهیم تصمیمی بگیریم، آن تصمیم قاطع باشد. مهاجر با اشاره به نقش جنگلهای شمال در ذخیره آب، تولید اکسیژن و ارزشهای تفرجی و بینالمللی، عنوان میکند: دوستان ما در مجلس ارزش این جنگلها را شاید آن طور که باید نشناختهاند یا نمیخواهند بشناسند. آنها منافع کوتاه مدت شخصی را بر منافع بلند مدت و ملی ترجیح میدهند و این مساله باعث تأسف است. البته وی تا حدودی نیز امیدوار است که راه آغاز شده برای اصلاح نحوه مدیریت جنگلها با دخالت شورای نگهبان و جلوگیری از نهایی شدن ماده 48 مکرر ادامه یابد اما با تردید به این مساله نگاه کرده و میگوید: نمیدانم مساله جنگل چقدر برای شورای نگهبان اهمیت دارد.
زیان ندیدن صنعت به قیمت نابودی محیطزیست
مهاجر نیز لابی بهرهبرداران چوب در جنگل را قوی توصیف میکند. وی ادامه میدهد: صاحبان صنایع چوب حق دارند که به دنبال مسائل و منافع اقتصادی خود باشند اما عدم زیان یک کارخانه صنایع چوب نباید منجر به ورشکستگی محیطزیست ایران شود. دولت باید تصمیم بگیرد از راههای دیگر منافع صنعت را تأمین کند نه از راه برداشت جنگلها و تخریب آن. با وجود سخنان این عضو هیات علمی دانشگاه تهران، شمسالله شریعتنژاد عضو کمیسیون کشاورزی قاطعانه از مصوبه مجلس دفاع کرده و میگوید: اعتقاد دارم در کشور ما ارادهای برای حفاظت از منابع طبیعی در عمل وجود ندارد. در کشور ترکیه مثل ایران طرح جنگلداری اجرا میکنند اما این کشور مشکلات اقتصادی-اجتماعی خود را حل کردهاست. وی اضافه میکند: ما آدمهای گرسنه و فقیر به تعداد زیادی در داخل جنگل و حاشیه آن داریم اما اصرار داریم که این افراد به زمین و جنگل دست نزنند. این افراد که نفت و گاز ندارند و وابستگی معیشتی به جنگل دارند، طبیعی است که بهدنبال کسب روزی باشند. شریعتنژاد ادامه میدهند: در مجلس فضایی درست کرده بودند که گویی کارخانههای تولید چوب در حال قطع درختان سالم هستند در حالی که درختان پوسیده توسط آنها برداشت میشود و برشهای بهداشتی در جنگل انجام میدهند.
وی میگوید: در حال حاضر فقط 500 هزار متر مکعب چوب با مجوز سازمان جنگلها برداشت میشود و 6 تا هفت برابر این چوب، از طریق بهرهبرداری سنتی صرف گرم کردن شیر دامداران، پرچین سازی برای دامداریها و غیره میشود. این عضو کمیسیون کشاورزی یادآور میشود: ما تلاش کردیم برای جنگل اعتبار با تضمین پرداخت دریافت کنیم. پیشنهاد سازمان جنگلها دریافت سالانه 300 میلیارد تومان بودجه بود و ما در مجلس رقم 80 میلیارد تومان اعتبار اما با تضمین تخصیص 100 درصد را مطرح کردیم، این را هم زیر بار نرفتند. وی تاکید میکند: به زور بهرهبرداری را متوقف میکنند اما اعتبار برای حفاظت تخصیص نمیدهند. این مصوبه جلوی بدتر شدن شرایط را میگیرد.
اگر اراده برای حفاظت است، باید هزینه را تأمین کنیم و اگر این هزینه تأمین نشد، یعنی راست نگفتهایم. تأمین اعتبارات برای پرداخت حقوق قرقبانان و حفظ چتر حفاظتی جنگل یکی از مهمترین دغدغههای اجرای طرح تنفس است که مخالفان و موافقان تنفس در این نقطه اشتراک نظر دارند. اما پرسشی که هنوز از سوی مخالفان تنفس بدون پاسخ مانده، این است که کارشناسان جنگل چگونه و با کدام مستند علمی برای جنگلی که نزدیک به چهار میلیون متر مکعب چوب سوخت از آن برداشت میشود، سه میلیون واحد دامی در آن چرا میکند، مورد هجوم آفات و امراض قرار دارد، طرحهای عمرانی و توسعه ویلاها بخشهایی از آن را تغییر کاربری دادهاند و تخلیه زباله در آن بیداد میکند، مجوز بهرهبرداری صادر میکنند؟ آیا منطقی است از جنگلی که توانش برای بقا کاهش یافته، بامجوزهای قانونی چوب خارج کنیم تا با پول آن حقوق قرقبانانی تأمین شود که وظیفه آنها مقابله با قطع غیرقانونی درخت و ورود دام به جنگل است؟