نقدی بر بازتولید قوم گرایی در یک حیوان آزاری
يكشنبه, ۵ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۴۵ ق.ظ
امید باتو*: فضای مجازی، شبکه های اجتماعی، روزنامه، تلویزیون و در مجموع رسانه، تیغ دو لبه ایست که می توان هم در جهت مثبت و نمایاندن افکار، گفتار و رفتار خوب در جامعه از آن بهره گرفته و هم برای ایجاد آشوب، فتنه انگیزی و پیاده نمودن نقشه های شوم و شیطانی آن را بکار گرفت.
نشر و بازنشر متعدد و بسیار گسترده حیوان آزاری در یکی از روستاهای تابعه پیرانشار هم موجبات ناراحتی و رنجش طیف وسیعی از جامعه کرد و کردستان و در مجموع جامعه ایرانی را برانگیخت و هم فرصت مغتنمی را در اختیار عده ایی آشوبگر و فتنه چی و شیپوربدستان ضدصلح قرار داده تا بتوانند در نفیرهای شیطانی خویش دمیده و بخواهند به این وسیله ملتی دارای ریشه و تاریخ و از صاحبان اصیل این مملکت را به باد دشنام و ناسزا بگیرند. اینجانب با توجه به ارتباط شغلی و نیز ارتباط با رسانه و روزنامه، چند نکته را من باب تشویق و ترغیب خواندگان با تفکر، تعمق و تعقل عرض می کنم؛
1- در پهنه ایران زمین که موزائیکی بسیار رنگین و وزین از اقوام، مذاهب، فرهنگ و آداب و رسوم غنی و متعدد می باشد چنین اعمالی از هیچ فرد و یا افرادی پذیرفته نیست و خود جامعه با افشا و برملا نمودن و نیز ملامت های بسیار، این قبیل افراد را در محکمه خویش به محاکمه می کشاند. افشای ویدیو کلیپ های بسیار در این زمینه از جای جای ایران زمین، خود بیانگر این است که فرهنگ ایرانی اسلامی ما هیچگاه چنین فجایعی را نخواهد پذیرفت.
2- اتفاق افتادن چنین موضوعی در این کشور نه برای اولین بار بوده و نه آخرین بار خواهد بود. چرا که بدلایل بسیار از جمله جهل به موضوع و عدم واقف بودن به ارزش و اهمیت حیات وحش، ریشه های فرهنگی و محترم شمردن شکار و کشتن حیات وحش در قالب نیاز، تفریح و یا حتی بدون هیچ هدف مشخصی، صبغه های دینی ادیان غیر اسلامی در خشونت بر علیه حیوانات(علی الخصوص دشمنی زرتشت با میترائیسم و کشتن مار و ...)، تولید و بازتولید سیستماتیک خشونت در ادوار مختلف تاریخ که خود سبب گردیده ملت ایران در کنار داشتن تمدن و فرهنگ بسیار والا و دیرینه به نوعی از کشتن لذت برده و در همین کشتن ها بسیاری از عقده ها و کمبودهای خویش را دنبال نمایند. نظاره گر بودن صحنه های اعدام و تصویر برداری از آن در نقاط مختلف کشور، نمونه گویای چنین واقعیتی است.
3- این اقدام ناپسند مختص جامعه کُرد کشور نبوده و انتشار ویدیو کلیپ های دلخراش تر و بسیار وقیح و شرم آورتر از شهرهایی همچون اصفهان(کشتن خرس و دریدن شکم توله های آن توسط دو نفر معلم)، حیوان آزاری و اعدام الاغ با پرت کردن از بالای پل در اهواز، اعدام بزمجه در اصفهان، سگ کشی در شهر فرهنگ و ادب شیراز، اعدام سگ در لرستان و نیز کشتار اسب های ضبط شده از سوی نیروهای دولتی در مرزهای پیرانشهر، سردشت و بانه و نیز کشتار گسترده پرندگان مهاجر و برپا نمودن بازارهای فروش پرنده با نصب اتیکت ورود محیط زیست ممنوع در اغلب شهرهای ساحلی شمال کشور و ... در فضای مجازی، روزنامه و حتی رسانه ملی تا جایی که بارها موضوع به بهارستان نیز کشیده شده است نشان می دهد که در این مملکت در کنار همه خصائل نیکو و فرهنگ بسیار وزین اما خلاهایی نیز وجود داشته و بایستی آنها را جدی گرفته و نباید به سادگی از کنار آنها گذشت.
آیا می توان گفت که در شیراز چون عده ایی با روش های غیر اخلاقی به سگ کشی پرداخته اند بنابراین شیرازی ها همگی قاتل و حیوان آزار هستند؟ آیا می توان با دیدن صحنه های دلخراش دریدن شکم توله خرسها توسط دو نفر معلم در سمیرم اصفهان تمام اصفهانی های عزیز را به جنایت متهم نمود؟ آیا وقتی که در شهرهای شمالی کشور دسته های بزرگ پرندگان بومی و مهاجر توسط عده ایی کشتار می شوند می توان گیلکی ها و مازنی های عزیز را به بی اخلاقی متهم نمود؟
همه ما به این موضوع واقف هستیم که نیروهای نظامی و انتظامی حافظ جان و مال و امنیت این کشور هستند ولی وقتی که اسب ها و قاطرهای زبان بسته کولبران و حتی خود کولبران به ضرب گلوله عده ایی خودسر کشته می شوند آیا می توان بدنه نیروهای نظامی و انتظامی را به این موضوع متهم کرد؟ پیرانشهر هم یکی از شهرهای همین مملکت بوده و جدای از آن نیست.
4- آن عده از افرادی که آگاهانه و یا ناآگاهانه آب در آسیاب تفرقه و دشمنی ریخته و در نهایت سفاهت و بلاهت خویش ملت کرد را با اتهام های واهی به صلابه می کشند و سعی در تخریب و مخدوش نمودن چهره انسانی ملت کرد را دارند آیا چشمان خود را به روی واقعیت بسته و نمی دانند در همین خطه از میهن اسلامی چه بسیار کسانی که برای نجات یک پرنده جان می دهند و برای نجات یک سگ گرفتار آمده، بر روی مین می روند، آیا گوشهایشان آنچنان کر شده است که صدای شکستن اسلحه ها را در نهضت اسلحه شکنی نمی شنوند؟
آیا چشمان آنها کور شده و نمی بینند که در مریوان و پاوه و بانه برای خاموش کردن آتش جنگلها حتی از جان و جسم خویش نیز می گذرند؟ آیا این افراد معلوم الحال نمی دانند که اعضای انجمن سبز چیا با مایه گذاشتن از خویش و صرفا اتکای به جامعه بومی توانسته اند حتی توجه جهانیان را بخود جلب نمایند. صدای روژانوی ژینگه بسیار رساتر و فراتر از آن بود که این کوته نظران و کوتوله های بی بصیرت بتوانند با سیاه نمایی و فرافکنی موفق به انکار آن شوند.
5- مردم کرد امروز افتخار تمام جهانیان و انسان های آزاده و صلح طلب در مبارزه ایی نابرابر با داعشیسم عربستانی-ترکیه ایی بوده و اتفاق افتادن موارد نادر از حیوان آزاری به هیچ وجه من الوجوه نمی تواند ابعاد و زوایای فرهنگ این مردم را به چالش بکشد. این قبیل اظهارنظرها رهیافتی به سوی شوونیسم و فاشیسم کوری است که در قالب پروژه حذف دیگر اقوام و تنوع این زیست بوم خود را می نمایاند.
در خاتمه اعلام می دارد که وقوع به وفور چنین اقدامات و اتفاقاتی را بایستی جدی گرفته و مسئولین نباید به سادگی از کنار چنین وقایعی بگذرند. این موضوعات همانند شاخص هایی هستند که بیمار بودن و یا بیمار شدن فرهنگی جامعه ایرانی را نمایانده و در صورت عدم مداوا و درمان آن ممکن است شاهد بروز خشونت های بیشتر و سازمان یافته تر بوده که عمق آن بسیار بیشتر از عمق فجایع اتفاق افتاده تاکنون باشد.
* کارشناس محیط زیست
منبع: زیست بوم
۹۵/۱۰/۰۵