منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه


پیشروی ترک های زمین به سمت دکل‌های برق یک روستا

 فرونشست زمین در نزدیکی راه‌آهن تهران – مشهد، کشاورزان معین‌آباد پیشوا را با مشکلات زیادی روبه‌رو کرده است.

به گزارش سلامت نیوز، چهار هفته قبل ساعت هشت‌و‌نیم شب وقتی زمین را آبیاری می‌کرد، زیر پاهایش خالی شد و داخل یک گودال افتاد. درست مثل همین حالا که وقتی پاهایش را روی باقیمانده ساقه‌های خشک گندم فشار می‌دهد، زیر پایش می‌لغزد. از جا که می‌پرد، جای پاهایش درزی در خاک باز می‌کند. این روایت شبانه‌روز روستای معین‌آباد است در فاصله ٤٠ کیلومتری شهر تهران. روستایی که کمتر از ٧ کیلومتر با پیشوا و ورامین فاصله دارد. چند سالی است که مردم آن در میان شکاف‌های عمیق و گودال‌های ناشی از فرونشست‌ها دست و پا می‌زنند اما از ٥٠ روز قبل وضعیت از آن که بود بدتر شد و حالا حتی یک قطره آب هم از زمین‌های این روستا دریغ شده است.


ترک‌ها و شکاف‌های زمین‌های معین‌آباد پیشوا در حال پیشروی به سمت دکل‌های فشارقوی برق، منازل مسکونی و خط راه‌آهن تهران- مشهد است به همین دلیل تازگی‌ها مسئولان را هم نگران کرده است. آنها از اوایل مهر بازدیدهایشان را به‌طور مستمر از این منطقه افزایش داده‌اند.

حسن هندوآبادی، رئیس شورای معین‌آباد در این‌باره می‌گوید: «نمی‌گویم مسئولان توجه نمی‌کنند اما کاش کسی دلش به حال این مردم بسوزد. در این مدت نامه‌نگاری‌های زیادی با بخشداری و استانداری داشتیم؛ البته آنها هم اگر حالا توجهشان به اینجا جلب شده بیشتر نگران خط راه‌آهن تهران- مشهد هستند یا می‌ترسند که برای دکل فشار برق مشکلی پیش بیاید و برق تهران و چند شهر اطراف آن قطع شود.» این روند از ٨‌سال قبل اهالی این روستا را نگران کرده اما در دو ‌سال اخیر وضع بحرانی‌تر شده است. بعضی از ٣‌سال قبل زمین‌های خود را رها کرده‌اند، کشاورزانی هم که میل به کاشت و برداشت دارند، به دلیل وجود گودال‌ها در زیرزمین حتی نمی‌توانند مزارع خود را آبیاری کنند.


چاه خاموش آب
روستای معین‌آباد در جنوب غربی شهر پیشوا ٤٠٠ هکتار زمین مرغوب کشاورزی دارد؛ اما حالا دیگر از کشت‌و‌کار هم خبری نیست. از آن خروارهای گندم تنها ساقه‌های خشک و سوخته بر روی زمین‌ها مانده است؛ اگر تا ‌سال گذشته اندک کشت و کاری در این منطقه بود، حالا دیگر کشاورزان همان را هم ندارند. ٤٧ قطعه زمین این روستا سال‌هاست تنها از یک چاه آب تغذیه می‌شوند. این چاه آب تا‌ سال گذشته با گازوییل آب را به مزارع کشاورزی می‌رساند اما از عید امسال که برقی شد، مشکلات کشاورزان هم بیشتر شد. حالا ٨ ماه است هزینه برق مصرفی این چاه با تعرفه تجاری محاسبه می‌شود و هر دوره خرج زیادی روی دست کشاورزان می‌گذارد که آنها توان پرداخت آن را ندارند: «نه آب داریم، نه درآمد و نه بیمه و حقوق بازنشستگی و زندگی. بعد از ٦٥‌ سال کشاورزی، چاه روستا را برقی کردیم. ١٧٠‌میلیون تومان برای این ٤٧ خانوار خرج برداشت. اما از چاله افتادیم به چاه. قبض برقمان تا دفعه چهارم ١٠، ١٥‌میلیون تومان می‌آمد اما حالا ٢٢‌میلیون تومان قبض مانده روی دستمان که نمی‌توانیم پرداخت کنیم. ٥٠ روز است که چاه آب خاموش است. ٥٠ روز است که یک قطره آب هم به زمین‌هایمان نرسیده است؛ از یک طرف فرونشست‌ها و از یک طرف هم بی‌آبی. ٦٠‌سال به زمین نوک زدیم و کشاورزی کردیم حالا که پیر شدیم تازه اول گرفتاری و بدبختی‌مان است. زورمان تنها به این رسید که در چوبی خانه عوض کنیم. حالا وقت کاشت کشاورزان است؛ وقتی ما الان کاشت نداریم چند ماه بعد هم هیچ برداشتی نخواهیم داشت.» اینها را جمشیدی، یکی از کشاورزان روستا می‌گوید. در هفته‌های گذشته زمین او فرونشست‌های عمیقی داشته است: «از عید تا الان برای این چاه ٨٠‌میلیون تومان خرج کرده‌ایم آخر هم هیچی. کاش می‌آمدند تحقیق می‌کردند تا ببینند که برداشت از این چاه برای ٤٧ خانوار است نه یک خانوار.»هاجر، یکی دیگر از روستاییان هم می‌گوید: «از زمانی که چاه روشن شده تا حالا یک میلیون و پانصد‌هزار تومان برای چاه پول داده‌ام؛ الان دیگر توان پرداخت قبض جدید را ندارم.»


کشاورزان از روش‌های سنتی آبیاری اجتناب کنند
جواد میبدی، مدیرکل دفتر نظام‌های بهره‌برداری و حفاظت آب و آبفای وزارت نیرو اما روایت دیگری در گفت‌و‌گو با «شهروند» از این ماجرا دارد: «برق مصرفی برای چاه‌های آبی که پروانه داشته باشند، بسیار ارزان است اما اگر مبلغ بسیار بیشتر از این باشد احتمالا چاه پروانه ندارد و غیرمجاز است یا اینکه کشاورزان از آن اضافه برداشت دارند. ما به تعداد خانواری که از این چاه آب برداشت می‌کنند کاری نداریم و هزینه‌ها براساس میزان آبی که مجوز برداشت از آن را دارند محاسبه می‌شود. اینکه قبض یک چاه برای یک دوره ٢٢ میلیون آمده است یعنی آنها اضافه برداشت داشته‌اند و ربطی به تجاری‌بودن برق مصرفی ندارد. اگر تعداد افرادی که از این چاه آب برداشت می‌کنند، زیاد باشد اصلا به ما ربطی ندارد. ما براساس ظرفیت مالکیت برای مصرف آب و متراژ زمین کشاورزی به آن مجوز دادیم تا به میزان مشخصی از آن برداشت شود.» او در پاسخ به این سوال که آیا نمی‌شود راهکاری برای حل این مشکل کشاورزان در پیش گرفت، می‌گوید: «در حال حاضر با این وضعیت خشکسالی که در کشور حاکم شده و بسیاری مناطق حتی آب مصرفی ندارند ما نمی‌توانیم همینطور اجازه مصرف بی‌رویه را بدهیم؛ چون برداشت بی‌رویه از چاه‌ها باعث فرونشست‌ها در اکثر نقاط کشور ازجمله دشت‌های ورامین شده‌اند. بنابراین کشاورزان هم باید روش‌های سنتی آبیاری مزارع کشاورزی را کنار بگذارند و از آبیاری قطره‌ای و آبیاری تحت فشار استفاده کنند که آب کمتری می‌طلبد. کشاورزان باید به جای افزایش سطح زیر کشت اقدامات دیگری برای افزایش راندمان کشاورزی به کار ببرند.»


تعرفه تجاری ١٠ برابر تعرفه کشاورزی است
طبق آیین‌نامه‌های وزارت نیرو جهت تعرفه پمپاژ آب کشاورزی چاه‌ها حتما باید پروانه ارایه شود تا برق مصرفی آنها با تعرفه کشاورزی محاسبه شود؛ در حالی که گفت‌و‌گوی اسماعیل فرجی، مدیر برق پیشوا با «شهروند» نشان می‌دهد وضعیت پرونده آب این روستا طور دیگری است: «چاه مذکور پروانه نداشته است. همان زمان ارسال مدارک هم به آنها گفته شده است که برق مصرفی تجاری محاسبه می‌شود در حالی که رقم آن تقریبا ١٠ برابر تعرفه کشاورزی است؛ اما اگر مجوز چاه را بیاورند رویه اصلاح خواهد شد.»


علی جعفری، معاون خدمات مشترکین برق پیشوا هم در تکمیل این سخنان می‌گوید: «پروانه چاه آب این کشاورزان مخدوش بوده است؛ بنابراین در تکمیل پرونده پروانه‌ای همراه نداشته‌اند و برق مصرفی آنها با تعرفه تجاری محاسبه شده است. البته اهالی تعهد کرده‌اند که پروانه را برای شرکت برق منطقه‌ای بیاورند تا قبض‌های آینده با تعرفه کشاورزی محاسبه شود.» او دلیل این سخت‌گیری‌ها را وضعیت نامناسب آبی کشور می داند: «چون به برق یا آب مصرفی یارانه تعلق می‌گیرد بنابراین کاهش قیمت یا اصلاح آن از دست ما خارج است؛ ما تنها با ارایه پروانه معتبر از شرکت آب منطقه‌ای استان می‌توانیم تعرفه را تغییر دهیم اما این تغییر شامل حال قبض‌های قبلی نمی‌شود، حالا مسأله از سوی شرکت آب منطقه‌ای باید پیگیری و حل شود.»
در ادامه، پیگیری‌ها از شرکت آب منطقه‌ای نتیجه‌ای نداد، اما مدیر برق پیشوا پیشنهاد داد تا برای حل مشکل آب و برق مردم معین‌آباد جلسه‌ای با مسئولان مربوطه در شرکت آب برگزار شود.


محصولاتمان را هم نخریدند
مسأله کشاورزانی چون جمشیدی، تنها فرونشست یا خشکسالی نیست چون دیگر حتی محصولاتشان هم به فروش نمی‌رود: «هر چه از زمین برداشت کردیم را نخریدند. حتی تضمینی هم برای فروش محصولاتمان وجود ندارد. کدو کاشتیم نخریدند، بادمجان کاشتیم نخریدند، کاهو و جو و گندم کاشتیم باز هم نخریدند. حالا تمام اینها روی دستمان مانده. به بارفروش‌ها بدهکاریم و هیچ درآمدی هم در کار نیست.»


آبان به نیمه رسیده، اما کشاورزان هنوز نتوانسته‌اند کشت کنند، حالا همه می‌ترسند که با مرگ کشاورزی، این روستا هم متروکه شود. اینجا زمین‌های سبزی هم هست که ساقه‌های سبز ذرت از آن قد کشیده‌اند، اما به گفته جمشیدی حیف! هیچ تضمینی نیست که همین محصولات خریداری شود: «از اینجا تا مشهد چراغانی است اما اینجا که ٣٠٠ خانوار دارد باید با مشکل آب و برق مواجه شود. بعضی از مردم هم ساعتی ٨٠‌هزار تومان از ده بالا آب خریده‌اند، حالا محصولاتشان را کسی نمی‌خرد یعنی هم کسانی که آب داشته‌اند و هم کسانی که نداشته‌اند، ضرر کرده‌اند.»قبل از زمین‌های کشاورزی یک ساختمان آجری هست که به آن دامداری می‌گویند. حالا بادمجان‌ها را با گونی به این‌جا می‌آورند تا بکوبند و تخم آن را با قیمت خیلی پایین به شهرهای دیگر بفروشند. گونی را بلند می‌کند، سر و ته می‌گیرد و بادمجان‌ها پخش می‌شود روی زمین. مگس‌ها در کنار بادمجان‌های له‌شده پراکنده می‌شوند. هندوآبادی روی بوته‌های بادمجان دست می‌کشد: «روی هر بوته ١٠ بادمجان خشک مانده که خوراک گوسفندان شده، درحالی‌که زمین‌ها با چاه آب کمتر از ٢٠ متر فاصله دارد. اینها محصولاتی است که عمل آمده حالا حتی دیگر گوسفندان هم از این بوته‌های خشک قهر می‌کنند. روستا محصولات دیگری هم مانند لوبیا و ذرت داشت اما حالا اصلا بار نیامده است، یعنی در هر دو صورت کشاورزان باخته‌اند؛ هم کسانی که از محل دیگری برای آبیاری آب تهیه کرده‌اند و هم کسانی که نتوانسته‌اند زمین‌های‌شان را آبیاری کنند.»


تنها وقتی تهران سیلاب بیاید کانال را باز می‌کنند
اما حکایت دیگری هم در خشکسالی این روستا نقش دارد؛ حکایت کانالی که با هزاران وعده ساخته شد، اما به گفته رئیس شورای معین‌آباد هیچ وقت آبی را برای مصرف کشاورزان به معین‌آباد انتقال ندادند: «زمانی که من بچه بودم، این‌جا یک کانال آب کشیدند و گفتند که پساب تهران به معین‌آباد می‌آید. سال‌های زیادی گذشته؛ هزینه زیادی هم برای آن شده اما تنها در یک صورت آب این کانال به روی روستا باز می‌شود؛ زمانی که در تهران سیلاب است و می‌خواهند از تهران خارج شود! اگر تنها دو شبانه‌روز آب را از طریق کانال به روستا باز می‌کردند شاید حتی مشکل نشست‌ها هم حل می‌شد. اگر آب باشد نه زمین شکاف برمی‌دارد و نه محصولات خشک می‌شود تا روستاییان به شهرها کوچ کنند، اما مسئولان حتی این کار را هم نمی‌کنند و می‌گویند که باید اول مسأله را بررسی و بعد اقدام کنیم.»رفته‌رفته مردم روستا جمع می‌شوند؛ یکی با دستش نشانی چاله‌ها و فرونشست‌ها را می‌دهد و یکی دیگر به محصولاتی اشاره می‌کند که روی دستشان مانده. هندوآبادی هم می‌گوید: «مردم این روستا گرفتار بدشانسی شده‌اند. ده پایین، معین‌آباد حدود یک‌‌هزار هکتار پسته‌کاری شده است و از هر ١٠ هکتار یک چاه برای آبیاری وجود دارد؛ یعنی آب از دو طرف این روستا کشیده می‌شود. زمین‌های اینجا ترک برمی‌دارد و دچار خشکسالی بیشتر می‌شود.»در دهه ٥٠ این روستا از رودخانه جاجرود حق‌آبه داشته است. از‌ سال ٧٠ به بهانه ساخت یک کانال و انتقال پساب تهران از طریق آن به روستا رودخانه بسته می‌شود اما حالا از آب خبری نیست و کانال خشک است. جمشیدی هم گلایه‌های زیادی در این‌باره دارد: «٨ سنگ از آن رودخانه حق‌آبه داشتیم و هر روز بیش از ٤٠٠ هکتار زمین در این روستا آبیاری می‌شد. زمین همیشه رطوبت داشت و همین روستای کوچک سالانه ٢‌هزار خروار گندم به سیلو تحویل می‌داد، اما به بهانه کانال نه‌تنها جاجرود بلکه سد لتیان و ماملو را هم به روی ما بستند. زمانی که امام خمینی(ره) وارد ایران شد، گفت چاه بزنید، تولید کنید، محتاج خارجی‌ها نباشیم. چاه زدیم و تا الان با آن سر و کله می‌زدیم تا گازوییل نایاب شد. بعد خواستیم از نم‌نم باران خودمان را نجات دهیم، چاه را برقی کردیم، اما افتادیم در شرشر ناودان. حالا محصولات ما بیشتر از ٥٠ روز است که آب ندیده‌اند. نگرانیم‌ سال دیگر چه بلایی بر سرمان خواهد آمد. چطور مسئولان بررسی نمی‌کنند تا بدانند این چاه برای ٤٧ خانواده کشاورز است؟ آخر مگر مغازه خیابان سعدی یا فردوسی است که قبض تجاری برای آن صادر شده. روستایی با حداقل ٣٠٠ خانوار فقط یک چاه با ٢ سنگ آب دارد.»


این‌طوری، می‌خواهند روستا را خالی نکنیم؟
کشاورزی بیشترین محل درآمد اهالی این روستاست و البته پاشنه آشیل اقتصاد هم هست. از دهه‌های گذشته مسئولان تبلیغات زیادی را برای جلوگیری از خالی شدن روستاها شروع کرده‌اند، اما آن‌طور که این کشاورز می‌گوید در ٤‌سال گذشته حداقل ١٥ خانوار به دلیل خشکسالی این روستا را ترک کرده‌اند و شهری شده‌اند: «زنده بودن روستا به آب است. روستایی اگر آب نداشته باشد، چطور می‌تواند تولید کند؟ این همه تبلیغ می‌کنند روستاها را خالی نکنید، اما آیا باید آبی برای کشاورزی باشد یا نه؟ می‌گفتند به شما خدمت می‌کنیم، روستا را ترک نکنید. پس چه شد؟! ما هم می‌توانیم مثل آنهایی که رفتند، خودمان را راحت کنیم. ما کم‌آبی و نداشتن درآمد را تحمل می‌کنیم و دیگر تحمل ما هم دارد تمام می‌شود.»تنها مسجد این روستا مسلم‌ابن‌عقیل نام دارد. بنای مسجد به قدری فرسوده بوده که ٤‌سال قبل آن را تخریب می‌کنند تا روی سر مردم خراب نشود، اما از آن زمان تاکنون هنوز نتوانسته‌اند بنایی جای آن بسازند. روی دیوارهای باقیمانده مسجد پیرمردان چرت بعد از ظهری خود را می‌زنند، بچه‌ها بازی می‌کنند و می‌دوند. جمشیدی نفسش را فرو می‌برد. لحظه‌ای مکث می‌کند و بعد همان‌طور که نفس را بیرون می‌دهد، می‌گوید: «آبادی ما هم خاموشِ خاموش است، حتی یک مسجد هم نداریم.»آب شرب مشکل دیگری است که اهالی روستا از آن گلایه دارند. تابستان وضعیت خیلی بدتر بوده، به طوری که که حتی مردم قطعی چند روزه آب را تجربه می‌کردند. اعظم هندوآبادی می‌گوید: «حالا چرخ زندگی ما تنها با ٣ ساعت آب در روز می‌چرخد.»


حتی خانه‌هایمان هم از این شکاف‌ها در امان نیست
پاچه‌های شلوارش را بالا داده. کلاه به سر، سراسیمه به سمت خودرو می‌دود. محمود اردستانی، پیرمرد کوتاه‌قدی است که از ٨٠‌سال قبل روی زمین کار می‌کند. درحال دویدن دست‌هایش را در هوا می‌چرخاند و بلندبلند می‌گوید: «آهای بیایید. صبح زمین را آب داده‌ام، حالا نشست کرده. دنبال چه می‌روید؟ بدبختی همین جاست. چند هفته قبل همین گودال‌ها می‌خواستند پسرم را از من بگیرند. ٥‌میلیون تا حالا پول داده‌ام با بولدوزر چاله‌ها را پر کنند، اما همه‌اش بر باد رفت. ٣ هفته قبل نزدیک بود پسرم در همین زمین‌ها مدفون شود.»مردم این روستا با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند. کسانی هم که از محل دیگری برای کشاورزی آب تهیه می‌کنند وقتی می‌خواهند زمین‌ها را آبیاری کنند با صداها و اتفاقات عجیبی روبه‌رو هستند. همزمان با آبیاری، زمین‌ها نشست می‌کند یا آب در حفره‌های خالی زیرخاک جمع می‌شود و امکان انتشار در نقاط دیگر زمین وجود ندارد. مصطفی اردستانی، فرزند محمود اردستانی بیش از ٣ هفته قبل در حال آبیاری زمین کشاورزی بود که متوجه شد آب به قسمت‌های دیگر زمین کشاورزی نمی‌رسد. جلوتر رفت تا ببیند این همه آب کجا جمع می‌شود که یک دفعه تا کمر درون خاک رفت: «وحشت کرده بودم. گوشی را با زحمت از جیبم درآوردم و با برادرم و آتش‌نشانی تماس گرفتم. ماموران که آمدند، چون هوا تاریک بود اول نمی‌توانستند مرا پیدا کنند. با چراغ‌قوه‌ای که در جیب داشتم علامت دادم تا مرا پیدا کردند.» او ادامه می‌دهد: «٨‌سال است که وضعیت همین‌طور است. به جهاد کشاورزی هم شکایت کردیم اما هنوز رسیدگی نکرده‌اند. تا به حال ١٥‌میلیون خرج این زمین کرده‌ایم. از ٣‌ سال قبل هم که هرچه کاشتیم بر باد رفته.» چاله‌ها را نشان می‌دهد: «حتی خانه‌هایمان از این شکاف‌ها در امان نیست و دیوارها ترک خورده.» سید خاتون یکی دیگر از کشاورزان این روستاست که حالا دیگر ٢ سالی می‌شود، عطای کشاورزی را به لقایش بخشیده: «٦‌سال قبل فرونشست‌های شدیدی در زمین ما اتفاق افتاد. آن زمان همسرم زنده بود و هر بار هنگام آبیاری متوجه این فرونشست می‌شد. چندین‌بار خاک آوردیم و چاله‌ها را پر کردیم اما هیچ تاثیری نداشت. از ٢‌ سال قبل دیگر نتوانستیم در این زمین کشت داشته باشیم و روز‌به‌روز هم وضعیت ما بدتر می‌شود.»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۱۵
پیمان صاحبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی