در مسیر درستی برای حفاظت طبیعت نیستیم
يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۲۶ ق.ظ
کاووس سیدامامی *: مدتی قبل روز محیطبان بود و یادداشتهای زیادی در روزنامهها در این باره و در توضیح دشواریها و مخاطرات این شغل درج شد. در سالهای اخیر، افکار عمومی نسبت به خطرات و سختیهایی که متوجه محیطبانان عزیز کشورمان است حساستر شده است.
محیطبانان باوجود درآمد و پاداش کمی که دارند با جدیت تلاش میکنند تا از میراث طبیعی کشور که بهشدت در معرض انواع تهدیدها قرار دارد حفاظت کنند. این میراث مناطق دارای جنگل، مرتع، تنوع زیستی اعم از جانوری و گیاهی و تمامی عرصههای طبیعی کشور را شامل میشود. رشد جمعیت، توسعه شهری، راهسازی، گسترش بهرهبرداری از معادن، بهرهبرداریهای بیرویه از منابع آبی، همه و همه، دست به دست هم داده و میراثی را که اجداد ما قرنها حفظ کرده و به ما تحویل دادهاند در معرض نابودی قرار داده است.
محیطزیست ما در وضعیت خوبی قرار ندارد و این را هر روز بیشتر از روز پیش میفهمیم. در این میان، محیطبانان در صف نخست مبارزه برای حفظ میراث طبیعی کشور قرار دارند. آنان برای پیشبرد وظایف خود به طور مداوم در معرض خطر قرار دارند. رویارویی با متخلفان در مواردی منجر به درگیری مسلحانه میشود که در نتیجه آن یا محیطبان مصدوم یا کشته میشود یا متخلف. اما مهم جلوگیری از این گونه حوادث یا دستکم کاهش آن است. متاسفانه در سالهای اخیر، به ویژه پس از افزایش چشمگیر جرایم مربوط به شکار خلاف و سنگینتر شدن احکام قضایی در این زمینه، موارد درگیری مسلحانه متخلفان با محیطبانان به نظر بیشتر شده است. این زنگ خطری است که در مسیر درستی در حرکت نیستیم.
در برخی مناطق جهان در عمل یک جنگ تمامعیار میان حافظان محیط طبیعی و خلافکاران حرفهای، که به طور نظاممند فعالیت میکنند و در کار تجارت بینالمللی جانوران کمیاب یا بخشهای بدن حیوانات مثل عاج فیل یا شاخ کرگدن هستند، درگرفته است که در بیشتر موارد جز با وسایل قهریه نمیتوان با آن مقابله کرد. اما در ایران چنین وضعیتی وجود ندارد یا دستکم تاکنون به طور جدی مشاهده نمیشود. بیشتر خلافکارانی که دست به شکارغیرقانونی میزنند و با ماموران درگیر میشوند مردم محلی حاشیه مناطق حفاظتشده چهارگانه هستند که با اسلحه برای شکار خلاف وارد این مناطق میشوند و محیطبانان آنان را در حال ارتکاب جرم مییابند. شواهد تجربی حاکی از آن است که در بیشتر موارد دو طرف یکدیگر را میشناسند و سابقه برخورد قبلی دارند.
این یک واقعیت است که روابط میان مردم محلی و محیطبانان در بیشتر نقاط، چندان مناسب نیست و نسبت به هم انواع نگرشهای منفی، سوءظن و برداشتهای قالبی ناخوشایند دارند. مردم محلی هنوز به این شناخت نرسیدهاند که کار محیطبانان درواقع تضمین بهرهبرداری پایدار خود آنان از منابع طبیعی پیرامونشان است. موارد زیادی دیده میشود که یک متخلف به سبب جرم کوچکی دستگیر و مورد تحقیر قرار میگیرد یا به طور نامناسبی محکومیت قضایی میگیرد؛ او پس از آن بدل به دشمن محیطزیست میشود و خود را در تقابل دایم با محیطبانان میبیند و مترصد انتقامگیری. از سوی دیگر، برخی محیطبانان که آثار متخلفان را در مناطق گشت خود یافته و از دستگیری آنان ناکام ماندهاند یا دل پری از شکارچیان خلافکار از گذشته به دلیل درگیری مسلحانه آنان با همکارانشان دارند هنگام برخورد با متخلف چه بسا دچار احساسات میشوند و از رفتار حرفهای فاصله میگیرند. البته ناگفته نماند که یک طرف در حال ارتکاب جرم و طرف دیگر در حال اجرای قانون است و نمیتوان دو طرف را در وضعیت مشابه دید.
با این همه، اگر به نتیجه عملی اجرای قانون بنگریم، هدف از تلاش ماموران باید کاهش جرم باشد نه کمک به افزایش جرم. بنابراین، باید به این امر مهم توجه داشت که یکی از مهمترین عوامل ریشهای گسترش خشونت علیه محیطبانان، مناسبات نادرستی است که میان ماموران و مردم محلی شکل گرفته و ادامه یافته است و چارهای جز یافتن راهحلهای اصولی و درست برای بهبود آن وجود ندارد. در این زمینه میتوان با انجام یک رشته پژوهشهای جامعهشناختی و مرور تجربههای کشورهای دیگربه راهحلهای مناسب دست یافت. برای بهبود روابط با جوامع محلی و مشارکت دادن تدریجی خود محلیها در امور حفاظتی، از یک سو نیاز به آموزشهای بیشتر و جدیتر گارد محیطبان داریم و از سوی دیگر باید دامنه کار فرهنگی و آموزشی را در میان جوامع محلی گسترش دهیم. توصیه به تشدید مجازات و وضع قوانین سختگیرانهتر بدون حل مناسبات میان حافظان محیطزیست و مردم محلی، نه تنها راه به جایی نمیبرد بلکه به دور باطل خشونت دامن میزند و به شهادت و مصدومیت شمار بیشتری از محیطبانان پرتلاش کشور میانجامد.
*استاد دانشگاه و فعال محیطزیست
منبع: اعتماد
۹۵/۰۶/۱۴