محیطبان بیجان، طبیعت بیپناه

سلامت نیوز: هنوز هم بچه آهوهای پارک ملی بمو و منطقه حفاظت شده گنو چشم انتظار دستان مهربان محیطبانهایی هستند که هر روز برای آنها شیر میآوردند تا تصویر تلخ شکار مادرشان توسط شکارچیان را از ذهن آنها پاک کنند؛ مردانی که عاشق طبیعت بودند و در راه نجات حیوانات از تیررس شکارچیان، سرانجام خود شکار آنها شدند؛ کسانی که روزها با دوربین چشم به طبیعت میدوختند تا سایه شوم شکارچیان غیرمجاز را دور کنند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری آنلاین،حکایت محیطبانها روایت انسانهایی است که طبیعت را از خیلی چیزها بیشتر دوست دارند و برای نجات آن از جان شیرین نیز میگذرند. شهادت پرویز هرمزی، محمود دهقانی و منوچهر شجاعیان 3 محیطبان منطقه حفاظت شده گنو و پارک ملی بمو در اوایل تیرماه شوک بزرگی بود که افکار عمومی را بار دیگر متوجه بیپناهی محیطبانان در برابر شکارچیان غیرقانونی کرد. شهید منوچهر شجاعیان که در پارک ملی بمو به شهادت رسید زمان شهادت هیچ اسلحهای در دست نداشت و عامل جنایت با قساوت تمام، او را هدف 2گلوله قرار داد و به شهادت رساند. براساس آمارها، استان فارس رکورددار شهدای محیطزیست ایران است و بیشترین شکارهای غیرمجاز و صید در این منطقه صورت میگیرد. مهندس علی آرندی رئیس پارک ملی بمو در استان فارس که در آخرین لحظات شهادت منوچهر شجاعیان در کنار او بوده از آن لحظات تلخ و سختیهایی میگوید که محیطبانها در راه حفاظت از طبیعت و گونههای در حال انقراض جانوران تحمل میکنند.
بساط هر سال
هر سال با شکارچیان غیرمجازی که برای شکار وارد این پارک میشوند مواجه میشویم و آنها را دستگیر میکنیم. گاهی اوقات این دستگیریها با مقاومت شکارچیان و حتی تیراندازی آنها بهطرف محیطبانها و زخمی کردن آنها و در مواردی با شهادت آنها نیز همراه میشود. سال گذشته تعداد ۳۰ شکارچی متخلف در این پارک دستگیر و تعداد ۲۰ قبضه سلاح از آنها کشف کردیم. این شکارچیان با شکارهای خود باعث از بین رفتن گونههای کمیاب جانوری در این منطقه میشوند و با توجه به زیستگاه پلنگ ایرانی در این پارک، حفاظت از این حیوان منحصربهفرد وظیفه محیطبانها را سنگین کرده است. تابلوهای متعددی مبنی بر ممنوعیت شکار و تیراندازی در اطراف این پارک نصب شده است و با توجه به اینکه حیات وحش نیاز به کریدور دارد نمیتوانیم اطراف این پارک را فنسکشی کنیم و به همین دلیل شکارچیان به راحتی وارد این پارک میشوند.
شهادت غریبانه
شهید منوچهر شجاعیان از ۱۵سال قبل در محیطبانی مشغول فعالیت شد اما بهدلیل اینکه چند سالی در معدن فعالیت داشت ۸سال بهعنوان سابقه رسمی برای او درنظر گرفته شده است. او ۱۱سال بود که در پارک ملی بمو فعالیت میکرد و بسیار وظیفهشناس و دلسوز بود. 2 سال پیاپی در سالهای ۹۳ و ۹۴ بهعنوان محیطبان نمونه استان فارس انتخاب و از او قدردانی شد. بسیار خوشرو و مهربان بود و عاشقانه به محیطزیست و بهخصوص حیوانات حفاظت شده خدمت میکرد. بارها اتفاق افتاده بود که بچه آهوهایی که مادرشان توسط شکارچیان شکار شده بودند را به محیطبانی میآورد و هر روز به آنها شیر میداد و بعد از مدتی آنها را در پارک رها میکرد. همیشه به آبشخورهای پارک سرکشی میکرد تا از پرآب بودن آنها اطمینان پیدا کند و با شنیدن صدای گلوله برای بررسی موضوع بلافاصله به محل اعزام میشد. همیشه تأکید میکرد مراقبت از محیطزیست و حیوانات را باید به فرزندانمان که نسلهای آینده کشور هستند آموزش بدهیم. بارها شاهد بودم که دختر و پسر خردسالش را به پارک میآورد و همراه با آنها به بچهآهوها شیر میداد.
محیطبان بیسلاح
روز شهادت گزارشی بهدست ما رسید که 3 شکارچی سوار بر موتور از ضلع غربی وارد پارک شدهاند. برای بررسی موضوع و پایش منطقه همراه با شهید شجاعیان به آن طرف حرکت کردیم. در نزدیکی منطقه با دوربین آنجا را زیرنظر قرار دادیم. 3 نفر در بالای ارتفاعات بودند. یکی از آنها به طرف ما در حرکت بود و نفر بعدی نیز مخفی شده بود. شهید شجاعیان برای دستگیری شکارچی که مخفی شده بود رفت. او سلاحی به همراه نداشت و من مسلح بودم. متأسفانه وقتی او به طرف شکارچی حرکت کرد از دید من خارج شد. یکی از آنها را که به پایین آمده بود قبل از سوار شدن بر موتور بازداشت کردم. او ادعا میکرد همراه شکارچی نیامده و فقط میخواسته علف کوهی بچیند. همان لحظه صدای شلیک 2 تیر شنیدم. صدا از بالای تپه بود. نگران شدم و از آنجا که منوچهر اسلحه نداشت احساس کردم اتفاقی برای او افتاده است. بلافاصله به سمت بالای تپه حرکت کردم و همان لحظه شکارچی قاتل را که از تپه پایین میآمد دیدم. او در کمال خونسردی پایین میآمد و وقتی از او درباره همکارم پرسیدم به دروغ گفت او از مسیر دیگری رفت. وقتی با عصبانیت سراغ او را گرفتم اسلحه را به طرفم گرفت و آن را مسلح کرد. با فریاد دوباره پرسیدم چه بلایی سر همکارم آوردهای؟ درحالیکه پایین میرفت گفت که دست و پاهای او را بسته و کنار یکی از درختان رها کرده است. از تپه بالا رفتم و به نقطهای که شکارچی ادعا کرد رفتم ولی آنجا نبود. نزدیک آنجا پرتگاهی قرار داشت و وقتی از بالا پایین را نگاه کردم از دیدن پیکر غرق در خون منوچهر شجاعیان همه بدنم لرزید. 2 تیر به او شلیک شده بود که یکی از این تیرها به شکم و دومی نیز به سر او اصابت کرده و از پرتگاه به پایین افتاده بود. بلافاصله با مدیرکل و بخشدار تماس گرفتم و با هماهنگی آنها بالگرد امداد به محل آمد. با سختی زیاد پیکر او را از پرتگاه بالا آوردیم و با بالگرد به بیمارستان منتقل کردیم. وقتی به بیمارستان رسیدیم هیچگونه علائم هوشیاری نداشت و به سختی نفس میکشید. قاتل او با بیرحمی تمام، پشت تنه یک درخت مخفی شده بود و با قصد قبلی به شهید شجاعیان شلیک کرده بود. او با قصد قتل، این کار را انجام داده بود زیرا اگر قصد زخمی کردن داشت با شلیک یک گلوله به پا میتوانست این کار را انجام دهد. متأسفانه منوچهر در بیمارستان بهدلیل شدت خونریزی به شهادت رسید. او درحالیکه اسلحه نداشت ناجوانمردانه به شهادت رسید. با توجه به مشخصاتی که از قاتل داشتم آن را در اختیار مأموران پلیس قرار دادم و آنها نیز بلافاصله قاتل را که از بومیهای منطقه است پس از احضار پدرش بازداشت و دستگیر کردند. این متهم از افراد شرور منطقه است که این چنین، مأمور محیطبانی را به شهادت رساند و باعث یتیم شدن دختر و پسر خردسال او شد.
قاتل، قبلا بازداشت شده بود
احکامی که برای شکارچیان متخلف درنظر گرفته شده حبس است و در دادگاه اولیه احکام خوبی برای پیشگیری از تکرار عمل خلاف آنها صادر میشود اما این احکام با اعتراض متهمان در دادگاه تجدیدنظر به جزای نقدی تبدیل میشود و به این ترتیب شکارچی متخلفی که با آگاهی به جرمی دست زده، بهجای حبس، به پرداخت جزای نقدی و جریمه محکوم میشود. در پروندههایی که شکار غیرقانونی، داشتن سلاح غیرمجاز و حمله به محیطبانها را همزمان داشته باشد براساس قانون جدید، حکم به بالاترین جرم تعلق میگیرد. بهطور مثال شکارچی غیرمجازی که با محیطبان درگیر شده و او را زخمی کرده، قبلا در مجموع به ۱۱ سال حبس برای 4 جرمی که مرتکب شده محکوم میشد اما در قانون جدید فقط اشد مجازات که درگیری با مأمور محیط بانی است درنظر گرفته شده و متهم به ۴سال حبس محکوم میشود. بسیاری از شکارچیان این منطقه بومی هستند و با ورود به پارک دست به شکار میزنند. همین عامل جنایت که منوچهر شجاعیان را به شهادت رساند در سال ۹۳ به اتهام تهدید یک محیطبان دستگیر و به ۹۱ روز حبس محکوم شده بود. شاهدان در آن روز به ماگفتند که این متهم سلاح به همراه داشت اما لحظهای که او را به جرم ورود غیرمجاز به پارک دستگیر کردیم اسلحهای به همراه نداشت! متأسفانه حکم صادر شده در دادگاه تجدیدنظر به برائت تبدیل شد. ای کاش این متهم از ۹۱ روز حبسی که دادگاه اولیه برای او درنظر گرفته بود حداقل ۱۰ روز را در زندان سپری میکرد تا شاید از کارش پشیمان میشد و امروز این فاجعه را رقم نمیزد.
3شهید برای محیطزیست
2محیطبان هرمزگانی اوایل تیرماه امسال پس از درگیری با شکارچیان غیرقانونی، به ضرب گلوله مستقیم متخلفان به فیض شهادت نایل آمدند تا شمار محیطبانانی که در راه دفاع از محیطزیست و حیاتوحش کشور به دیار باقی شتافتهاند به ۱۱۶ تن برسد. «محمد دهقانی» و «پرویز هرمزی» 2 تن از محیطبانان منطقه حفاظتشده گنو در استان هرمزگان بودند که هدف گلوله شکارچیان متخلف قرار گرفتند.
شهید محمد دهقانی، متولد یکمخرداد سال ۶۰، دارای مدرک فوقدیپلم، بهصورت پیمانی با سازمان همکاری میکرد و یکدختر 8ساله از وی به یادگار مانده است. شهید پرویز هرمزی، متولد سومآذر سال ۴۱، دارای مدرک دیپلم نیز بهصورت قراردادی در خدمت سازمان محیطزیست بود و ۶ فرزند که کوچکترین آنها 12 و بزرگترینشان 30سال دارند از او به یادگار مانده است.
در همان روزها، محیطبان دیگری در پارک ملی بمو در استان فارس به ضرب گلوله شکارچیان غیرمجاز بهشدت مجروح شد. این محیطبان وظیفهشناس، منوچهر شجاعیان نام داشت که هدف گلولههای چند شکارچی غیرمجاز قرار گرفت. او که هنگام حادثه در نزدیکی پرتگاه قرار داشت بعد از اصابت گلوله به سینه و گلویش، از روی صخره سقوط کرد و بهشدت مجروح شد. بهدنبال این حادثه پیکر نیمهجان این محیطبان به وسیله بالگرد به بیمارستان شهید رجایی شیراز منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت اما شدت جراحات وی به حدی بود که به خیل شهدای محیطبان پیوست. بهدنبال این حادثه مأموران توانستند 2ضارب را دستگیر و در بازرسی از آنها یکاسلحه شکاری تک لول قاچاق و اسلحه دولول مجاز کشف کنند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.
یتیمی برای سارینا زود بود
دختر شهید شجاعیان از علاقه او به حیوانات میگوید
هنوز هم باور ندارد در ۹ سالگی شبها با خاطرات پدر به خواب برود. دیگر خبری از قصههای حیوانات جنگل نیست. با زبان کودکانهاش از بهترین روز زندگیاش گفت؛ روزی که همراه پدر به محل کار او در پارک ملی بمو رفت و به بچه آهوها، شیر داد؛ «درس بزرگ پدر، مهربانی کردن با حیوانات بود؛ به داشتن چنین پدری افتخار میکنم.» سارینا شجاعیان دختر محیطبان شهید در پارک ملی بمو به یاد پدر، درخت زیتونی در پارک کاشت تا روزی که تبدیل به درخت تناوری شد در سایه او به خاطراتی که با پدر داشت، فکر کند. سارینا میگوید: «پدر عاشق حیوانات بود و به ما میگفت سعی کنید با حیوانات مهربان باشید و اجازه ندهید کسی آنها را اذیت کند. چندبار من و برادرم محمد مهدی را به محل کارش برد. همه او را دوست داشتند. پدر از چند بچه آهو که مادرشان توسط شکارچیان شکار شده بود مراقبت میکرد. با پدرم به آنها شیر دادیم».
سارینا آخرین جشن تولدش را به یاد میآورد؛ «پدر برای من پیراهن گلدار قرمز رنگی خرید. میدانستم که پدرم از جنگل و حیوانات آن، مراقبت میکند. همیشه به او میگفتم بیشتر مواظب آهوها باشد تا شکار نشوند. دلم برای مهربانیهای پدر تنگ شده است و میدانم که به بهشت رفته است. به نظرم بهشت جایی مثل پارک بمو است و میدانم که در آنجا هم مواظب بچه آهوها است».
سارا شجاعیان همسر شهید که هنوز هم رفتن او را باور ندارد درباره همسرش میگوید: «منوچهر بیشتر ساعت شبانهروز را در پارک ملی حضور داشت. 15سال بهعنوان محیطبان فعالیت میکرد و همیشه در خانه از مراقبت از حیوانات میگفت و از اینکه تعداد شکارچیهایی که وارد این پارک میشوند زیادشده است، ناراحت بود. تلخترین روز زندگیمان وقتی بود که او بهخاطر تیراندازی همکارش به یک شکارچی متخلف ۵۰ روز در زندان محبوس بود. او و همکارش وقتی با این شکارچی درگیر شدند همکارش که مسلح بود شلیک کرد اما همسرم نیز در زندان افتاد. همکار او نیز بعد از یک سال حبس با پرداخت دیه از زندان آزاد شد. همسرم ناجوانمردانه به شهادت رسید و برای سارینا و محمدمهدی خیلی زود بود که یتیم شوند. محیطبانها برای زیرپانگذاشتن وجدانکاریشان جان خود را نیز فدا میکنند و همسرم نیز یکی از همین محیطبانان فداکار بود که در این راه به شهادت رسید».
حواسش بود حیوانات بیآب نمانند
عبدالرضا دهقانی، رئیس منطقه حفاظت شده گنو از شهید دهقانی میگوید
شهید محمد دهقانی یکی از محیطبانهای فداکار و شجاعی بود که به حفظ گونههای کمیاب حیوانات اهمیت میداد و با علاقه و انگیزه به ماموریتها میرفت. ماموریتهایش را تا پاسی از شب ادامه میداد و گاهی نیز شب را در دشت و بیابان میخوابید تا از کارش کم نگذاشته باشد. با عشق و علاقه کار میکرد. ۱۵ سالی بود که در محیطبانی شاغل بود و از ۸ سال قبل نیز در منطقه حفاظت شده گنو محیطبانی میکرد. شهید دهقانی با قانون و همچنین قوانین استفاده از سلاح آشنا بود و منطقه را مثل کف دستش میشناخت. هر روز صبح برای لایروبی چشمههای آب میرفت و حواسش بود چشمههایی که حیوانات منطقه ازآنها استفاده میکنند خشک نشود. نسبت به حیوانات محبت خاصی داشت و وقتی مردم حیواناتی مانند بچه آهو را برای بازگرداندن به طبیعت در اختیار ما قرار میدادند در طول یک ماهی که این حیوانات در قرنطینه بودند شهید دهقانی هر روز صبح به آنها غذا و به بچهآهوها شیر میداد. مرزهای منطقه حفاظت شده گنو در پشت روستاهای اطراف آن قرار دارد و با وجود خاکریز و نصب تابلوهای هشدار و اعلام به دهیاریها و شورایاریها، بازهم شکارچیان غیرمجاز از این مناطق وارد میشوند و دست به شکار حیوانات میزنند. از ۴ماه قبل که شهید پرویز هرمزی از جزیره هرمز به منطقه گنو منتقل شده بود شهید دهقانی و شهید هرمزی همیشه باهم بودند و ماموریتها را باهم انجام میدادند. شهید هرمزی از اینکه به این منطقه منتقل شده بود خیلی خوشحال بود و میگفت هرمز برای او کوچک بود و دوستداشت تا در منطقه وسیعی خدمت کند. روزی که آنها به شهادت رسیدند هر دو برای انجام ماموریت به ارتفاعات منطقه رفته بودند که با شلیک ناجوانمردانه شکارچیان متخلف به شهادت رسیدند. خوشبختانه با تلاش مجموعه نیروی انتظامی و پلیس آگاهی و دادگستری، عاملان جنایت در کمتر از ۲۴ ساعت دستگیر شدند. این دو شهید، جان خود را در راه حفاظت و نگهبانی از محیطزیست از دست دادند و غم از دست دادن این دو دوست و همکار برای ما بسیار سنگین است.
شهادت روزیاش شد
پسر شهید هرمزی: به داشتن چنین پدری افتخار میکنیم
خبر بسیار تلخ و باورنکردنی بود. ساعت ۱۲ ظهر روز پنجشنبه 2محیطبان سرفراز و شجاع منطقه حفاظت شده گنو به نامهای محمددهقانی ۳۵ ساله و پرویز هرمزی ۵۴ ساله در ارتفاعات استان هرمزگان در درگیری مسلحانه به شهادت رسیدند. این دو محیطبان فداکار وقتی با یک پدر و پسر شکارچی غیرمجاز روبهرو شدند هدف تیر مستقیم آنها قرار گرفته و در کنار هم به شهادت رسیدند. شهید محمد دهقانی، محیطبان هرمزگانی چندی پیش در صفحه شخصی اینستاگرامش، آخرین پست خودش را با این عنوان نوشته بود: «مهربانی با حیوانات را از کودکی به فرزندانمان بیاموزیم».
محمد هرمزی فرزند شهید پرویز هرمزی خاطرات بسیاری با پدر در طبیعت جزیره هرمز دارد. میگوید: «پدر ۲۳ سال در اداره محیطزیست جزیره هرمز بهعنوان محیطبان فعالیت میکرد. من و ۵ خواهر و برادرم به داشتن چنین پدری افتخار میکنیم. ۴ماه قبل بهخاطر شرایط کاری پدر به بندرعباس آمدیم و پدر در منطقه حفاظت شده گنو مشغول بهکار شد. او علاقه زیادی به طبیعت هرمز داشت و هنوز هم خاطرات نگهداری از بچه آهو در خانهمان را بهخاطر دارم. من و برادر و خواهرانم با خوشحالی هر روز به بچه آهوها شیر میدادیم و مدتی بعد همراه پدر آنها را در کوههای طبیعت هرمز رها میکردیم. با وجودآنکه پدر میتوانست فعالیت در بخش تربیتبدنی را عهدهدار شود اما با علاقه زیاد محیطبانی را انتخاب کرد. البته در جزیره هرمز مسئله شکارچیان غیرمجاز به شکل امروزی که در منطقه گنو و یا پارکهای ملی وجود دارد نبود. در آنجا چراغ قوه، سلاح شکارچیان است و آهوها با کوچکترین نور به دام صیادان و شکارچیان میافتند».
محمد ادامه میدهد: «پدر نسبت به حفظ گونههای جانوری در طبیعت تأکید داشت. یکبار وقتی یکی از بستگان میخواست بچه آهویی را از جزیره هرمز خارج کند پدر متوجه شد و پس از ساعتها صحبت کردن در زمینه انقراض نسل آهوها او را متقاعد کرد که بچه آهو را به طبیعت هرمز بازگرداند. هنوز هم آخرین پیام او را در گروه خانوادگی در گوشی تلفن همراهم دارم. او نوشته بود که هر چه بودی و هرچه هستی باید با دلی پاک به دیدار معبود بروی. قرار بود یک هفته همراه او به هرمز برویم و مثل گذشتهها ماهیگیری کنیم. همیشه از یک جا نشستن بیزار بود و در محل کار نیز دائما در حال پیادهروی در جنگل و بررسی وضعیت حیوانات محافظت شده بود. شهادت آرزوی پدر بود».
منبع:سلامت نیوز