اسماعیل کهرم*:دانشگاه تربیت مدرس در سبزوار جایگاه زیبایی دارد؛ دانشجویان فعال و استادان پویا، برای کنفرانسی من را دعوت کردند. قرار شد به پناهگاه حیات وحش شیراحمد به وسعت ٢٢هزارو ٤٨٧ هکتار، در همسایگی سبزوار سری بزنیم؛ با سه اتوبوس به راه افتادیم. شیراحمد بهدلیل وجود آهو و جبیرش شهرت دارد. به پاسگاه محیطبانی رفتیم؛ یک ساختمان سه اتاقه، اتاق خواب با تخت خوابی چند طبقه و یک گلیم مندرس، ولی تمیز، یک اتاق هم دفتر کار بود. با بیسیم و دفاتر و... . اتاق سوم هم آشپزخانه پاسگاه بود، گوشت در این آشپزخانه کمتر وجود داشت؛ اما تخممرغ و نیمرو تا دلتان بخواهد... . گشتی زدیم، هوا بارانی بود ولی نمنم! بچهها از هوای خوب به وجد آمده بودند. در پاسگاه روی یک دیوار سفید، عکس سیاه و سفیدی از یک جوان را با قاب آن آویزان کرده بودند. پس از قدمزدن به یک قسمت از دشت رسیدم، ابتدا یک سایهبان فلزی و زیر آن یک سنگ شبیه سنگ مزار، روی این سنگ نوشته شده بود: محل شهادت صادقی، عکس روی دیوار با آن مطابقت میکرد. محیطبان صادقی توسط یک تیر که معلوم نبود از کجا آمد در آن نقطه افتاد و دیگر برنخاست. همسر صادقی در آن زمان حامله بود، چند ماه بعد از شهادت صادقی، دخترشان به دنیا آمد؛ مادرش نام او را آهو گذاشت، همان موجودی که پدر آهو به خاطر حفاظت از آن شهید شد. مادر آهوخانم گفت: « از بس پدرش به شغلش علاقه داشت، آهو زندگیاش بود و عضوی از خانواده».
دلبر: ساعت ١١ شب به پاسگاه دلبر در پارک ملی خار توران شاهرود رسیدیم. بعد از حدود ١٠ ساعت رانندگی از تهران رسیدیم، خسته، تشنه و گرسنه. امیرخان به پیشواز ما آمد، امیرخان آهنی با بیش از ٤٠ سال سابقه محیطبانی. شام را خورده و نخورده خوابیدم، میتوانستم راحت ١٠ ساعت بخوابم ولی امیرخان آنجا بود! صدای بانگ او را شنیدم که میگفت پاشین تنبلها پاشین یالا ظهر شده آفتاب پهن شده، از خواب پریدم فکر کردم روز را از دست دادم به ساعت نگاه کردم،٤:٣٠ صبح بود آفتاب نزده بود؛ اما از نظر امیرخان روز به نیمه رسیده بود. از پاسگاه بیرون زدیم، یک ردیف ٢٠٠تایی گورخر ایرانی صف کشیده بودند و ما را نگاه میکردند، امیرخان گفت وقتی آفتاب میزند پهلوی گورخرها قرمز میشود فقط برای ٢٠ دقیقه، راست میگفت اگر خوابیده بودیم آن صحنه را از دست میدادیم، میارزید دیدن آنهمه شکوه. گورخرها زیبایی خود را نشان دادند و ناپدید شدند، امیرخان مرد لحظهها بود.
اسدآباد: با هواپیمای ششنفره سازمان به همدان رفته بودیم و قرار بود روی دشت اسدآباد پرواز کنیم و میشمرغها را بشماریم. میشمرغ بزرگترین پرنده قادر به پرواز در جهان است که در دشت اسدآباد زادوولد میکند. سرشماری نیمهتابستانی آنها اطلاعاتی درباره تعداد این پرنده باارزش به دست میداد. برای شناسایی از نصرتخان فرحی خواستیم سوار هواپیما شود؛ پذیرفت با ترس زیاد. بعد از یک دور روی اسدآباد، روی دهکده نصرتخان رسیدیم. خانوادهاش یک سینی را روی دست گرفته بودند؛ روی آن قرآن و چند شمع بود. نصرت با دیدن آنها به گریه افتاد و برایشان دعا کرد. ایمان محکم و دل نرم یک محیطبان مثالزدنی است.
خارتوران: نادرخان را تلسکوپ خارتوران مینامند. آنها که دوربینکشی کردهاند میدانند یافتن یک یوزپلنگ در یک دشت پهناور مانند خارتوران با بیش از یکمیلیون هکتار مساحت، کاری است بس دشوار. تصور کنید یافتن یک یوزپلنگ در حال حرکت با سرعت بیش از صد کیلومتر در ساعت، بدون دوربین چه حکمی دارد؟ به خارتوران رفتم، اصرار کردم نادرخان با من بیاید؛ پشت فرمان نشست، من کنار لندرور دوستداشتنی که فنرهای محکم آن رفقای من را از کمر انداخت. مهرهها کوبیده شدند، سالها و سالها، سالی ٢٠هزار کیلومتر در جاده خاکی و دستانداز. ناگهان نادرخان توقف کرد دست خود را از چپ به راست به حرکت درآورد. یک جفت یوزپلنگ با سرعت سرسامآور از چپ به راست میدویدند. آن هم با چه سرعتی، یکی، دو ثانیه آنها را تعقیب کردیم مشاهده آنها روز ما را ساخت، تلکسوپ خارتوران کار خود را کرد. محیطبانها چه آدمهایی هستند؟ در تهران از هر ١٠ نفر، شش نفر نمیدانستند محیطبان یعنی چه. اینها آدمهای خاصی هستند، از میان بهترین جوانان ایران انتخاب میشوند و به استخدام سازمان حفاظت محیط زیست درمیآیند، دورههای گوناگون میبینند، ضابط دادگستری هستند. درباره قوانین تعلیم میبینند. اسلحه را خوب میشناسند و طبیعت را خوب میفهمند، زیرا بیشتر در دل آن به دنیا آمدهاند و در آن بزرگ شدهاند. اکنون کم نیستند محیطبانانی که لیسانس، فوق لیسانس و حتی دکترا دارند. آنها از دیدن یک برهآهو به گریه میافتند و از صدای یک پرنده به وجد میآیند، نماد صبر و تحمل هستند. مانند چدن سخت و مانند مخمل نرم و دلپذیر، مظلوم و فراموششده، در مناطقی خدمت میکنند که نه آب است و نه آبادانی؛ اما هرجا هستند، طبیعت زنده است. بهتازگی اقداماتی برای معیشت آنها، برای جایگاه اجتماعی آنها، برای آموزش آنان، ضوابط حمل سلاح و افزایش اعتبار آنها انجام شده؛ اما کافی نیست. بهتازگی با شهادت سه محیطبان، پرویز هرمزی، محمد دهقانی و منوچهر شجاعیان، مجلس شورای اسلامی قول رسیدگی به وضع آنها را داده است؛ امیدوارم مرگ این سه تهمتن پهنه طبیعت ایران هدر نرود.
* مشاور عالی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست