ریزگردها، پدیده، میهمان یا صاحبخانه
چهارشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۵ ق.ظ
قربانعلی قائمی*: کشور ایران سرزمینی است که بر کمربند صحرا واقع شده است و مطالعات تاریخی و باستانی ما نشان میدهد که نیاکان ما از دیرباز با این شرایط آب و هوایی کنار آمده و طبیعت را چون مادری مهربان پاس داشته و در دامن آن یکی از درخشانترین و ماندگارترین تمدنهای بشری را آفریدهاند.
تخلکامی در این است که با پیشرفت تمدن و مجهز شدن بشر به فناوری نه تنها دانش و تمدن به دست آمده در راه پاسداشت طبیعت و بهبود شرایط زیستی مردم استفاده نشده است بلکه آسیبهای جبرانناپذیری در مدت کوتاه ٣٠٠ سالی که فناوری به شکل کنونی در اختیار بشر قرار گرفته به طبیعت و زیست بوم کره زمین وارد آمده است. واکنش طبیعت در برابر ویرانیها و نامهربانیها و بهرهکشی از زمین به صورت سیلهای ویرانگر، خشکسالیهای خانمانسوز و آتشسوزیهای مهارنشدنی، گسترش صحرا، هجوم ریزگردها، آب شدن یخهای قطبی و در نتیجه به زیر آب فرو رفتن بخشهای بزرگی از سرزمینها و خشک شدن جو کره زمین بروز و ظهور یافته است.
سرزمین ما نیز نه تنها از این قاعده مستثنا نیست، بلکه ما نیز به نوبت خود کمر همت به نابودی زیستبوم خود که یادگار هزاران ساله طبیعت است که در این سرزمین به ودیعه نهاده شده است برآمدهایم. میزان ویرانی و آسیبهای جدی به زیستبوم ایران در سالهای اخیر در نتیجه دستکاریهای بیرویه و شتابزده و حریصانه ما بر طبیعت آنقدر زیاد است که بنا به گفته دانشمندان و کارشناسان، ترمیم و جبران آن نیاز به میلیاردها تومان پول و سالهای دراز زمان دارد. برخی از ویرانیها در طبیعت مانند گسترش کویر یا فرسایش خاک و خشک شدن رودخانهها و از بین رفتن جنگلها و برتر و مهمتر از همه بیماریها و مرگ و میرهای ناشی از این تاثیرات جبرانناپذیر هستند. متاسفانه آنچه در برابر این تاثیرات ویرانگر طبیعت به چنگ آوردهایم تقریبا هیچ است. نه به محصول کشاورزی قابل توجهی دست یافتهایم و نه توانستهایم فناوری یا صنعت را در برابر این ویرانیها جایگزین کرده باشیم.
کوچ گسترده جمعیت از ناحیهها و اقلیمهای خشک به شهرهای دیگر از جمله در منطقه سیستان و بلوچستان و تهی شدن روستاها در مناطق کویری مرکز و جنوب کشور که دستکم گریبان استانهای سیستان و بلوچستان؛ کرمان، خراسان جنوبی، یزد، اصفهان، فارس و حتی بخشهایی از کشور مانند ایلام، لرستان و کرمانشاه را گرفته است کشور را در معرض مخاطرههای فراوانی قرار داده که نیازمند صرف توجه و عزم ملی برای بررسی پیامدهای شوم این کوچ گسترده و یافتن راهکارهای مقابله با آن است. هجوم ریزگردها به کشور که به طور روزافزونی دایره و شعاع پوشش آن در کشور گسترش مییابد معضلی پیچیدهتر است. تهدیدی که در آغاز از آن به نام پدیده یاد شد ولی کمکم به میهمان شهرهای جنوب، غرب و مرکزی ایران تبدیل شد و میرود که با بیرون راندن مردم از این شهرها به صاحبخانه مبدل شود.
هماکنون بر پایه شاخص عملکرد محیط زیست (EPI) که روی ٢٢ شاخص از جمله منابع آب، آلودگی هوا، تغییرات آب و هوایی و... انجام شده، ایران با شاخص ٣٢/٦٦ در رتبه ١٠٥ بین ١٨٠ کشور جهان قرار دارد. باید به این موضوع توجه داشته باشیم که تغییرات آب و هوایی برای اقلیم خشک و شکنندهای مانند ایران میتواند پیامدهای به مراتب سختتر و دردناکتری از اقلیمهایی مانند اقلیمهای بالای صحرا داشته باشد. به این معنی که با توجه به کمبارشی اقلیم ایران و همچنین خشکی آن به دلیل قرار گرفتن روی فلات ایران و وجود صحراهای بزرگ در پیرامون ایران بال رفتن میزان تبخیر آب و یا کاهش بارندگی میتواند حیات را در مناطق گستردهای از کشور نابود یا دستکم مورد تهدید قرار دهد. از سوی دیگر وجود جنگهای طولانی در پیرامون ایران مانند جنگ در کشور عراق و سوریه که امکان دسترسی دولتهای مرکزی این کشورها را به نواحی بحرانی دشوار یا ناممکن کرده است موضوع را پیچیدهتر میکند.
از این روست که دولت ما باید ضمن جزم کردن عزم ملی و بازتعریف منافع ملی در این زمینه به مجامع بینالمللی برای حل این بحران که بخش مهمی از آن از فراسوی مرزها وارد کشور شده و حیات مردم را به شدت تهدید میکند فشار آورد. موضوعی که به نظر میرسد چندان مورد توجه قرار نگرفته است. البته تا زمانی که دولت و ملت در مجموع به شناخت جدیدی از منافع ملی نرسند و موضوع طبیعت و توجه به زیستبوم را از اساسیترین مسائل کشور به شمار نیاورد هیچ دولت خارجی و نهاد بینالمللی در نقش دایه مهربانتر از مادر برای ما ظاهر نخواهد شد. در این زمینه همانگونه که اشاره شد باید به سازمان حفاظت از محیط زیست در نقش نهادی ملی و حاکمیتی نگریسته شود تا ضمن بهره بردن از قدرت اجرای تصمیمگیریها و دریافت بودجه درخور وظایف خود بتواند در نقش یک نهاد حاکمیتی به اجرای وظایف ملی و حتی فراملی خود عمل کند.
موضوع تنها در ارتباط با پدیده ریزگردها به تهدیدی واقعی علیه جریان عادی زندگی در بخش وسیعی از کشورمان تبدیل شده است. دولت ناچار به فشار آوردن به نهادهای بینالمللی است تا ضمن اقدام عملی در کشورهایی مانند عربستان، عراق و سوریه برای جلوگیری از شکلگیری توفانهای گرد و خاک بودجه مناسبی برای مبارزه علیه گسترش صحرا و کویر در بخشهای داخلی کشور و همچنین آبگیری تالابهای داخلی و مرزی ایران دریافت کند. واقعیت این است که ترمیم و جبران ویرانیهای محیط زیست و طبیعت از عهده یک کشور به تنهایی خارج است. دولت باید همان گونه که برای دستیابی به برجام به یک اجماع ملی در کشور دست یافت و بر پایه آن توانست اجماع در میان قدرتهای جهانی پدید آورد، در زمینه حفاظت از طبیعت و محیط زیست ابتدا به اجماع در بین دولت و ملت دست بیابد تا بتواند از این ظرفیت به طرح مطالبات خود از نهادها و سازمانهای بینالمللی بپردازد.
* عضو حزب اعتماد ملی
منبع: اعتماد
۹۵/۰۴/۰۲