سیل سواران
سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۱۱ ق.ظ
رضا رمضانی*: هنوز دست خفگی آور تبعات سدسازی های افراطی گلوی هوا و زمین را می فشارد و درد گتوند و هورالعظیم و ارومیه به استخوان می رسد. اما گویا رنج درد مهم نیست, گویا آنچه اهمیت دارد رونق بازار داروهای فاسد است.
در خوزستان و چند استان دیگر چند سیل بزرگ موجی را بلند کرد تا سدسازها به فکر نشان دادن مهارت شان در موج سواری بیافتند. اما پرسش های بزرگی هم وجود دارد که احتمالا این سازه سالاران دوست نداشته باشند که پاسخ داده شود. پرسش هایی از این دست که: وقتی ایران رتبه جهانی بلامنازعی در تعدد پروژه های سدسازی آن هم در سرزمینی نیمه خشک دارد, چرا سدهای پیشین نتوانستند سیل ها را مهار کنند؟ آیا سدهای ساخته و پرداخته سدسازان ایرادهای فنی فراوان داشته و ناکارآمد است؟ و پرسش بزرگتر آنکه, آیا تاثیر دراز مدت این سدها به مهار سیل انجامیده است یا پدید آمدن آن؟
شاید مجموع مباحثی که در چند مدت اخیر در مورد سدسازی درگرفته است, پاسخ دو پرسش اول را تا حد زیادی معلوم کرده باشد و وجود تنها اندکی حیامندی بتواند سکوت سدسازان را سبب شود. اما سکوت جدی تر زمانی می تواند حاکم شود که بخواهیم به دنبال پاسخ پرسش سوم برویم. برای پرهیز از صدور حکم عجولانه, به جای آنکه پاسخ نهایی داد شود، در این فرصت تنها به تشریح چند پدیده اکولوژیکی مرتبط با سدسازی بسنده خواهد شد تا مداقه بیشتر توسط خوانندگان صورت پذیرد.
۱- رژیم بارشی در نواحی جغرافیایی, از اقلیم حاکم بر آن ناحیه تبعیت می کند. یکی از اثرات تغییر اقلیم, تغییر رژیم بارندگی است و یکی از الگوهای تغییر رژیم بارندگی, عدم کاهش و افزایش معنی دار در متوسط بارندگی سالانه با وجود کاهش و افزایش متوسط بارندگی ماهانه است. به عبارت ساده تر, ممکن است مجموع بارندگی سالانه تقریبا ثابت باشد اما کاهش بارندگی در برخی ماه ها شرایط خشکسالی را به نمایش بگذارد و افزایش بارندگی در برخی ماه های دیگر سبب وقوع تنداب ها و سیل شود. جالب است بدانیم که سدها یکی از ساختارهایی استند که به سبب ایجاد تغییرات قابل توجه در بیوسفر و هیدروسفر, در تغییر اقلیم موثرند. حالا باید دوباره پرسید: تعدد سدهای احداث شده, سیل ها را سبب می شود یا آنکه مهار می کند؟
۲- یکی از کنترل کننده های طبیعی سیلاب ها, پوشش های گیاهی وسیع در کل حوضه آبخیز است که هم با کنترل سرعت تنداب ها و هم با نفوذدهی آب به لایه های زیرسطحی و زیرزمینی, وقوع سیلاب ها را مهار کرده یا حداقل مقیاس آنها را کوچک تر می کند. این در حالی است که با احداث سدها و تغییر کاربری اراضی حاصل از آن ها, پوشش گیاهی گسترده حوضه به پوشش های گیاهی غالبا فصلی با پراکندگی غیر منتشر تبدیل شده و این کارکرد اکولوژیکی در کنترل سیلاب ها تضعیف می شود. پس بازهم باید پرسید: به طور واقعی, کارکرد سدهای ساخته شده, به کنترل سیل ها کمک بیشتری کرده است یا وقوع آنها؟
۳- جریان نرمال آب در بسترهای طبیعی اکوسیستمی سبب ایجاد تعادلی در بین ساختارهای فیزیکی و بیولوژیکی می شود که منافذ تزریق آب سطحی به مخازن زیرسطحی و زیرزمینی و نیز میزان تخلل بافت خاک را در حد مطلوبی نگه داشته و مسدود شدن آنها را کنترل می کند. در اثر سکون آب ناشی از آبگیری سدها و عریان شدن بخشی از بستر رودخانه ها, معمولا انسداد این منافذ افزایش می یابد و در نتیجه نفوذ آب به مخزن غیر سطحی در مواقع سیلابی کاهش پیدا می کند. باز هم باید پرسید که برآیند اثرات کنترلی سدها بر سیل و کارکردهای موثر در سیل زایی٬ به نفع کدام حالت می چربد؟!
در پایان بازخوانی یک خبر هم خالی از لطف نخواهد بود. خبری که سی ام فروردین ۹۵ از رادیو پیام پخش شد٬ با این مضمون که با وجود افزایش بیش از ۶۰درصدی بارندگی در تهران نسبت به سال گذشته٬ نه تنها ذخیره هیچ کدام از پنج سد مهم تهران به تراز سرریزی نرسیده است٬ بلکه تنها دو سد ذخیره ای بالاتر از نود درصد حجم مخزن پیدا کرده اند. جالب تر و بهت آورتر آنکه٬ سد لار حتی به اندازه ده درصد از ظرفیت مخزن اش٬ ذخیره آب ندارد!
*کارشناس محیط زیست
منبع: زیست بوم
۹۵/۰۲/۰۷