دولت، مردم و بخش خصوصی؛ ناجیان ارومیه
سلامت نیوز: اواسط دهه ٨٠ بود که زنگ خطر خشک شدن دریاچه ارومیه به صدا درآمد و بزرگترین دریاچه کشور میرفت که تحلیل رود و در مسیری برگشتناپذیر سقوط کند. اول گوشه و کنارهای دریاچه آب رفت، بعد منابع غذایی جانوران از بین رفت و بعد هم پرندگان ترجیح دادند دیگر در ارومیه فرود نیایند. کشتیها و قایقها به گل نشست و دریاچه شد سوژه عکاسی با تم بدبختی و مرگ.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه اعتماد در ادامه نوشت:آن موقعها کسی به یادش نبود که دریاچه که خشک شود فقط مردم کنار ساحلش نیستند که حذف میشوند، فقط راه دریایی و پل شهید کلانتری نیست که بلااستفاده میشود، کسی حواسش به نمک دریاچه نبود که وقتی آبی در کار نباشد، باد، این قدرت را دارد که از زمین بلندشان کند و کیلومترها دورتر روی سر مردم شهرنشین و روستانشین بباراند. بیماریهای حوزه دریاچه از شرایط نرمال تغییر کرد و کاسبی کشاورزان کساد شد، کشاورزانی که خودشان یک طرف طناب اتهام را در گردن داشتند و شاید بشود گفت مقصرانی بیتقصیر بودند، که انگار میدانستند چه بر سر دریاچه میآید اما چارهای نداشتند تا معاششان تامین شود.
دو سال پیش، زمانی که حسن روحانی، تصمیم گرفت رییسجمهور شود، مدافعان محیط زیست از او خواستند یک هدف محیط زیستی داشته باشد و آن هم احیای دریاچه رو به موت بود. گرچه به اعتقاد برخی کارشناسان، دریاچه از دست رفته بود و هیچ کس نمیتوانست کاری برایش بکند، اما قرار بر این شد که متولیان دریاچه از وزارت نیرو تا سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت جهاد کشاورزی، همه دست به دست هم بدهند و ارومیه را از وضع اسفناکش نجات دهند. روحانی به مردم قول زنده کردن مردهای را داد که نفسهای آخر را میکشید. اما همین قول، امیدی شد بر احیای دریاچه و ستادی با دستور رییسجمهور تشکیل شد، با هدف صرف احیا. ستادی که کارشناسان و اساتید دانشگاه در آن شروع به کار کردند. گرچه این ستاد هم مانند خیلی از کارگروههایی که با هدفی خاص تشکیل میشود، شامل مرور زمان شد و با گذشت دو سال از آن، شاید اتفاق بزرگی که همه منتظرش هستند به وقوع نپیوسته، اما متولیان با کمک هم دارند روی احیا کار میکنند تا شاید روزی دریاچه به روزهای زندگیاش بازگردد و صدای پرندهها از روی آن شنیده شود و دیگر عکس به گل نشستهها همه جا دست به دست نچرخد.
مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران سازمان محیط زیست، یکی از متولیان این پرونده است. محسن سلیمانی، به عنوان یک مدیر زیستمحیطی، گوشهای از پروژه احیا را گرفته که بیشتر به مشارکت مردم بازمیگردد، مردمی که هم قربانیاند و هم عامل فاجعه. پروژهای که دولت ژاپن هم دست یاری برای احیا در این فاز دراز کرده است، ادامه راهی است که سازمان حفاظت محیط زیست با وارد کردن مردم و آگاه کردن و آموزش به آنها، درصدد مسوول کردن شان برمیآید تا با اصلاح روشهای کشاورزی و تغییر الگوی کشت، بتواند صرفهجویی لازم را برای مصرف آبی که باید به طبیعت برسد، محقق کند. در گفتوگویی که با سلیمانی داشتیم، روند دخیل کردن مردم و مشارکت آنها در احیای دریاچه شرح داده میشود.
در شرایط کنونی، دریاچه ارومیه نسبت به چند سال گذشتهاش، وضعی بهتر پیدا کرده. اینکه این بهبودبه خاطر بارشهای زمستانی است یا اقدامات انسانی باعث آن شده، جای سوال دارد. چه سهمی را برای اقدامات احیای دریاچه از آن طبیعت میدانید و چه بخشی را ناشی از تلاشهای ستاد و سازمان؟
واقعیت این است که در بالا آمدن آب دریاچه ارومیه، باید بگوییم بخش قابل توجهی از این بالا آمدن به بارندگیهای اخیر ربط دارد. اما در عین حال اقداماتی که توسط دستگاههای مختلف از جمله ستاد احیای دریاچه ارومیه انجام شده، هم تاثیرگذار بوده، از جمله رهاسازی آب از پشت سد و اقدامات رودخانهای. اتفاقی که الان شاهدش هستیم و بارندگیهایی که رخ داده، میتواند ما را امیدوار کند به اینکه اقداماتی که داریم انجام میدهیم در مسیر اصلاح روشهای غلطی است که در گذشته انجام میدادیم. شرایط فعلی دریاچه، ماحصل یک فرآیند اشتباه است. ما شروع کردیم آن روند اشتباه را اصلاح کنیم. این اتفاقات ما را امیدوار کرده که اگر دست بجنبانیم و روشهای خود را اصلاح کنیم، دریاچه میتواند روند بهبود سریعتری داشته باشد.
در مورد کارهایی که ما میکنیم، سازمان در بحث حفاظت از تالابهای ایران، به جنبهای ورود کرده که کمتر به آن توجه شده؛ موضو ع مشارکت مردم در احیای دریاچه ارومیه. تا زمانی که پروژه احیای دریاچه، پروژهای دولتی باشد، معتقدیم که دریاچه ارومیه احیا نخواهد شد، چرا که بخش عمدهای از حقابهای که باید به دریاچه برسد، در بخشهای مختلف کشاورزی، صنعت و شرب استفاده میشود و مصرفکننده اصلی این منبع آب، کسی نیست جز مردم. تا زمانی که مردم، به ویژه افرادی که در بخش کشاورزی فعال هستند، باور ندارند که باید در احیای دریاچه ارومیه مشارکت کنند، عملا این امید درست نخواهد بود. چرا که اگر مردم احساس کنند احیای دریاچه در تضاد با منافع آنها و کاهش درآمدهایشان است، همکاری نخواهند کرد.
کارهایی که دارید در مشارکت دادن مردم در احیا میکنید دقیقا چیستند؟
ما در قالب پروژه الگوسازی مشارکت مردم در احیای دریاچه از طریق کشاورزی پایدار داریم تلاش میکنیم چنداتفاق بیفتد. اولا خود کشاورزان در فرآیند برنامهریزی و تغییرات مشارکت داشته باشند و با کمک خود کشاورزان برنامه اصلاحی را برای سطح مزرعه شان پیشنهاد میدهیم. موضوع دیگر بحث social responsibility یا همان مسوولیت اجتماعی است. تکتک بخشها، خود کشاورزان، سازمان جهاد کشاورزی، ذی نفعان، همه در پروژه احیا، مسوولیت اجتماعی داشته باشند و در عین حال کارکردن باهم را در قالب پروژه مسوولیت اجتماعی تجربه کنند. در بخشهای دیگر سازمان هم، در بحث استقرار سیستمهای مانیتورینگ و پایش دریاچه دارند کارهای جدیتری را انجام میدهند. در عرصههای اطلاعرسانی و آگاهسازی و بحث حفاظت و مدیریت برخی گونههای در حال تخریب هم به همین شکل دارد کار انجام میشود. مهمترین وظیفه سازمان که داریم رویش کار میکنیم و در گذشته کمتر رویش کار شده، داشتن سیستم مانیتورینگ و پایش قوی آنهم نه فقط روی دریاچه، که روی کلیه فعالیتهای توسعهای که در حوضه آبریز اتفاق میافتد، است که اثرات آن منجر به تخریب دریاچه میشود. اینها موضوعات کلیدی سازمان است که دارد به آنها میپردازد.
چه میزان از پرآب شدن دریاچه حاصل بارش است یا چه سهمی ازصرفهجویی باعث این بهبود شده است؟
تفکیک کردن این اقدامات خیلی کار سختی است. نیاز داریم که مدلی داشته باشیم و این اطلاعات را در آن مدل ران کنیم. به نظرم میرسد مهمتر از این بحث، این است که این اتفاقات دست به دست هم داده و در مجموع باعث بهبود شده. اگر رودخانهها را لایروبی نمیکردیم، اگر بارش خوبی هم اتفاق میافتاد، امکان ورود آب به رودخانه محدود میشد. اگر آب پشت سدها را رهاسازی نمیکردیم، امکان اینکه از فضای بارشی استفاده کنیم، نبود. اینها عوامل درهمتنیدهایاند که تا هرکدام نباشند دیگری رخ نمیدهد. واقعیتی وجود دارد که ما هنوز در زمینه مدیریت مصرف آبی و صرفهجویی در مصرف آب، هنوز قوی عمل نکردهایم. در این پروژهای که داریم پیش میبریم، ٧٥ روستا پوشش داده میشوند، در حالی که ما بیش از ٣٥٠٠ روستا در حوزه داریم. عمده کارهایی که اتفاق میافتد، استحصال آب و موضوع هدایت آبهای موجود است. اما بخش دیگری که باید رویش کار شود و سهمش در این فرآیند اندک است، موضوع آب برگشتی حاصل از مدیریت مصرف است. این بخش هنوز نیازمند کار جدی است. این نشانههای امیدوارکننده بازگشت حیات در ارومیه، دست ما را در لابی کردن، گفتوگوها و مدیریت مصرف که مسالهای کلیدی است، پر میکند. این مساله نهتنها موضوع و بحران ارومیه است که در مورد همه تالابها صدق میکند.
یک میلیون دلاری که ژاپن برای احیا کمک کرده است، در کدام بخش از پروژهها مصرف میشود؟
این سومین فازی است که دولت ژاپن برای احیای ارومیه کمک میکند. این کمک به این صورت است که ما به آنها پروپوزال میدهیم و آنها بر اساس آن، پول را میدهند، اما مشخص میشود در چه راهی مصرف میشود. درواقع عمده منابعی که آنها در اختیار ما میگذارند، بر اساس پروپوزال مشترکی است که روی مدیریت مصرف است و کار کردن با بدنه کشاورزان، تغییر رفتار در سازمان جهاد کشاورزی و بدنه کشاورزان محلی. از این همکاری دو هدف دنبال میشود: یک؛ درآمد مردم سرجای خود باقی بماند، اما از منابع آب کمتری برای داشتن درآمد استفاده کنیم. آمارها نشان میدهد با انجام برخی تکنیکهای ساده، کشاورزان توانستند تا سقف ٤٠ درصد صرفه جویی آب که همان آبی است که از چاه برداشته میشود تا زمین کشاورزی میرسد، داشته باشند. این نشان میدهد الگوهای مصرف آبمان در سالهای گذشته بسیار بد و ناپایدار بوده، انگار تصور ما این بوده کا با منبع لایتناهی آب مواجهیم و هرچقدر بخواهیم میتوانیم استفاده کنیم. پول دولت ژاپن هم در سه محور کلیدی صرف میشود: اول؛ کار کردن با کشاورزان برای اینکه روشهای کشاورزی اصلاح شود. دوم؛ معرفی کردن الگوهای معیشت جایگزین که به آب وابستگی کمتری داشته باشند. سوم؛ شکل دادن یکسری تشکلهای مدیریت محلی منابع آب است که در این پروژه قرار است حواسمان باشد صرف جای دیگر کشاورزی نشود و به سیستم چرخه طبیعت برگردد. بخش دیگری هم هست که استقرار پایش به شکل کلانتری که همه حوضه آبریز را شامل شود. اینکه هر کدام از این اقدامات چند درصد قرار است در احیا سهم داشته باشد را با کمک اساتید دانشگاه تربیت مدرس در حال بررسی هستیم.
در حال حاضر چند درصد از کشاورزان و روستاییانی که از آنها صحبت میکنید، در این سیستم اصلاح وارد شدهاند و در حال امداد هستند؟
با توجه به آمار و ارقامی که داشتیم، حدود ٨ هزار کشاورز به شکل مستقیم درگیر این پروژهها بودند. ٢ هزار کشاورز از این تعداد، به شکل مستقیم در معرض کارهای ما قرار گرفتهاند که خودشان کشاورزان فربهای شدند و مدیریت را در دست گرفتهاند. وقتی میبینید کشاورز در روستای خودش کارش اثر بخش است، باعث میشود کشاورزان مجاور هم تشویق شوند و داوطلبانه بخواهند روششان را اصلاح کنند و کشاورزان ما به آنها آموزش میدهند. آماری از بابت اینکه چه افرادی به این جریان اضافه شدهاند، نداریم. اما تعداد کشاورزانی که ما داریم باهاشان کار میکنیم٨ هزار نفر از٧٥ روستا هستند.
کل روستاهایی که باید تحت پوششتان قرار گیرد، چه تعدادند؟
کل روستاهای حوضه آبریز، ٣ هزار روستا هستند، اما روستاهایی که در حوضه اکولوژیک دریاچهاند، ٢٥٠ روستاست.
پس یعنی باید حداقل بتوانید ٢٥٠ روستا را پوشش دهید.
بله. داریم تلاش میکنیم ستاد را هم به این برنامه نزدیک کنیم که این برنامه را جدیتر دنبال کنند. علاوه بر کارهای جدی که جنبههای مهندسیاش بیشتر میشود، سعی داریم جنبههای فرهنگی، اجتماعی و بسیج عمومی احیای دریاچه ارومیه را در کارهای خود پررنگتر ببینند.
در خبرها آمده بود که بارشها تراز دریاچه را بالا برده. پیشبینیتان در مورد اینبارشها و بهبودشان در روند احیا چیست؟
نمیتوانم دقیق پیش بینی کنم. خوبی بارشها این بوده که خوشبختانه سهم برف افزایش پیدا کرده است. سالهای گذشته فقط به بارندگیهای فصل بهار ربط پیدا میکرد. الان چون برف خوبی در منطقه آمده، جریانهای ورودی ما افزایش داشته است. اما واقعیتی هم هست که با ورود به فصل گرما، تبخیر هم بالا خواهد رفت. این چرخه طبیعت است که با ورود به فصل گرما، کاهش سطح تالاب را شاهد باشیم. مهم این است که اکوسیستم بتواند خودش را بازیابی کند. خیلی از تالابها هستند که سطحش کم میشود و بالا میرود، فرصتی هم ایجاد میشود برای اینکه زیست مندان مختلفی در حاشیهاش بتوانند زندگی کنند. اما اینکه سطح یک اکوسیستم کاهش یابد و محو شود آن بحث دیگری است.
هدفتان از مشارکت دادن مردم در این میان چیست؟
تاکیدمان این است که نهتنها در مورد ارومیه، که در مورد بقیه تالابها هم صدق میکند که تا زمانی که پروژهها را مردمی نکنیم و دولتی باقی بمانند، کاری از پیش نمیرود. اینکه معتقد باشیم دیگرانی خراب کردند و دولت هم بیاید اصلاح کند، رویه غلطی است. تا زمانی که فضای مناسب برای ورود مردم فراهم نشود و بخش خصوصی، دولت و مردم کنار هم قرار نگیرند، نمیتوانیم کاری از پیش ببریم. متاسفانه در جامعه ما مسالهای جریان دارد و آن نگاه دولتی به همه امور است که دولت باید همه کارها را انجام دهد. در بخش محیط زیست هم کارها پیچیدهتر و درهم تنیدهتر است. این نگاه جواب نمیدهد. جای بخش خصوصی خالی است. افرادی که دارند از خدمات دریاچهها وتالابها استفاده میکنند، نمیآیند به فرآیند احیا بخشی توجه کنند و بار مسوولیت را بر عهده بگیرند. مهم این است که همه باهم توجه نشان دهیم و همراهی کنیم، مهم این است همه باهم این شرایط و بستر را فراهم کنیم تا به سمت احیای دریاچه پیش برویم.
منبع:سلامت نیوز