فرسایش خاک مشکلی محسوب می شود که مواد مغذی مورد مصرف انسان ها را به خطر می اندازد. یکی از ابعاد آن نمکی شدن خاک است که به ویژه مناطق خشک زمین را تحت تاثیر قرار می دهد، جایی که کشاورزان مجبورند زمین های خود را به شدت آبیاری کنند. مقدار زیاد نمک حل نشده در آب، مانند سدیم و کلوراید در خاک پخش می شوند و بعد ازاینکه آب تبخیر می شود همانجا باقی می مانند. نمک جلو رشد محصولات را می گیرد و حتی در طولانی مدت می تواند خاک را غیر بارور کند.
به گزارش سایت "ساینس دیلی"، پروفسور راینر هدریک، دانشمند گیاهان در دانشگاه جولیوس ماکسیمیلیانوس (JMU) وورزبورگ در بایرن آلمان می گوید: "تمام رویکردهای مربوط به کشت گیاهان تحمل کننده ی نمک تا امروز، باید کمابیش به عنوان شکست در نظر گرفته شوند". هدف تمام آنها ایجاد رشد گیاهان در خاک شور و شناسایی گونه های های پرورشی تحمل کننده نمک در این فرآیند بود. اما این رویکرد نمی تواند کارگر باشد.
هدریک توضیح می دهد که دلیل آن تا امروز این است: "محصولات کشاورزی ما نتیجه هزاران سال کشت هستند. در طول این زمان، انسان آن ها را از تقریبا تمام تاثیرات محیطی منفی حفظ کرده است، در نتیجه آن ها بسیاری از انعطاف پذیری های طبیعی خود را از دست داده اند". "به محض این که این گونه های نخبه با نمک بسیار زیاد در تماس قرار گیرند، معمولا می میرند".
گیاهان مقاوم در مقابل نمک به عنوان مدل استفاده می شوند
بنابراین راینر هدریک، به همراه پروفسور سرگئی شابالا (دانشگاه تاسمانیا) برای توسعه ی یک استرتژی جدید شروع به کار کردند. این دو دانشمند بر روی گیاهانی که به طور طبیعی نمک را تحمل می کنند کار کردند.
یکی از این گیاهان کوینولا است. از کوه های آند می آید، جایی که آن را به عنوان غذا برای ۷۰۰۰ استفاده می کردند. در این میان، دانه های این شبه غله ی آمریکای جنوبی که گلوتن ندارد و غنی از ویتامین هاست، راه خود را به قفسه های سوپر مارکت اروپایی یافته است.
این گیاه نمک را از خاک جذب می کند و آن را در سلول های بادکنکی شکل در سطح برگ ها ذخیره می کند. این کار از فرآیندهای متابولیکی حساس به نمک محافظت می کند و گیاه می تواند حتی در خاک های شور به خوبی رشد کند.
بدون وجود سلول های بادکنکی، کوینولا از فشار نمک رنج خواهد برد.
این پژوهشگران راهی آسان برای اثبات اینکه این واقعا سلول های بادکنکی هستند که تحمل گیاه در مقابل نمک را تضمین می کنند یاقته اند. پروفسور شابالا می گوید «کشیدن تنها چند برس نرم بر روی برگ های کوینولا باعث می شود سلول های بادکنکی از بین بروند». با از بین بردن سلول های بادکنکی نگه دارنده نمک آنها، این گیاهان در خاک های غیر شور درست مانند گونه هایی که سلول های آنها از بین نرفته است رشد می کنند. اما قرار گرفتن در معرض نمک معمولی، جلوی رشد آنها را به طور قابل توجهی می گیرد.
دور سلول های بیضی بادکنکی شکل کوینولا قطری حدود نیم میلی متر دارد. آنها در پادشاهی گیاهان، غول های واقعی هستند و معمولا می توانند با چشم غیر مسلح دیده شوند. گنجایش ظرفیت آنها تا هزار برابر بیشتر از هر نوع سلول نرمال بر روی سطح برگ است.
قیمت دفع نمک، شکر است
برای بدست آوردن بینشی نسبت به "سیستم عامل" کوینولا و سلول های بادکنکی آن، کار گروهی پروفسور ژیان-کانگ ژو (دانشگاه شانگ های) از DNA این غله ی کوه های آند رمزگشایی کرد. سپس تیم پروفسور هدریک ژن های فعال برگ ها و سلول های بادکنکی را با هم مقایسه کردند. تحلیل های بیوانفورماتیک ضروری توسط متخصصان دانشگاه شانگهای و تیم جورج هربر از مرکز هلموهولتز در مونیخ انجام شد.
نتیجه: حتی بدون از بین بردن نمک، ژن هایی وجود دارند که در سلول های بادکنکی کار می کنند که در گونه های دیگر تنها زمانی فعال می شوند که گیاه تحت فشار باشد. آنها شامل انتقال دهندگانی می شوند که یون های سدیم و کلوراید را به سلول های بادکنکی می برند. برانگیخته شدن با نمک، موجب فعال شدن ژن های بیشتر مورد نیاز برای حفظ مسیر سیگنالی برای هورمون استرس ABA می شود.
هدریک توضیح می دهد:"ذخیره کردن نمک انرژی می برد. این انرژی توسط سلول های بادکنکی از مولکول های شکر تولید می شود که آنها به این منظور به طور ویژه از برگ وارد می شوند. سلول های بادکنکی انرژی مورد نیاز را از برگ می گیرند و با جذب نمک سمی معامله به مثل می کنند".
پیوند زدن گیاهان تحمل کننده نمک به محصولات کشاورزی
این یافته های جدید در مجله ی گزارش سلولی چاپ شده است. آنها قرار است در طولانی مدت برای پرورش گیاهان تحمل کننده نمک استفاده شوند. پروفسور هدریک می گوید:"اولین قدم برداشته شده است". "ما اکنون از ترکیبی از ژنتیک های در حال توسعه و تحلیل کارکردی پروتئین های حمل کننده نمک استفاده می کنیم تا مکانیزم های مولکولی را که تحمل نمک را در کوینولا ایجاد و حفظ می کنند بفهمیم".
تیم پژوهشی دانشگاه JMU می خواست گونه های کوینولا را که مجهز به تعداد بسیار زیاد یا بسیار کم سلول های بادکنکی هستند کشف کند. این دانشگاه یک استخر بزرگ دارد: حدود ۲۰۰۰ گونه های وحشی و کشت شده از گیاهانی از کوه های آند که تاکنون شناخته شده اند. آخرین نتایج از کار آنها می تواند نه تنها کشت گونه های کوینولا با تحمل نمک حتی بیشتر باشد بلکه همچنین پیوند ژن های تحمل کننده نمک به محصولات کشاورزی خویشاوند مانند چغندر قند و اسفناج باشد.
مترجم: بهاران پدرام
منبع:ایانا
مدیر عامل شرکت مدیریت منابع آب ایران گفت: بازنگری و بازتخصیص آب و همچنین بازنگری و بازبینی سیمای طرحهای سد سازی از اقدامات فناورانه سازگاری با محیط زیست سدها از منظر توسعه منابع آب در ایران است که در جهت تحقق پایداری منابع آب حوضه با رعایت ملاحظات زیست محیطی به صورت سیستماتیک و با جدیت دنبال میشود.
به گزارش شبکه خبری آب ایران، محمد حاج رسولیها در چهارمین کنفرانس بینالمللی رفتار بلندمدت و فنآوریهای نوسازی سازگار با محیط زیست سدها، بیان کرد: وضعیت آب در جهان بحرانی است و حل این بحران در گرو تدوین سیاستها و برنامههای عملیاتی منسجم با هدف توسعه پایدار است. یکی از این برنامهها، مهار آبهای سطحی از طریق سد سازی و بهرهبرداری پایدار از سدها است.
وی افزود: نظاممند کردن تخصیص آب، رعایت اصل توسعه پایدار و توان مجاز حوضهها و منظور کردن حقابههای زیستمحیطی در تخصیص آب طرحها، زمینه رفتار بلندمدت و فناوریهای نوسازی و سازگار با محیط زیست سدها از منظر توسعه منابع آب در کشورها را فراهم میکند.
به گفته حاج رسولی ها در ایران این مهم بسیار مورد توجه سیاستگذاران، دولت مردان و کارشناسان بوده و برنامههای پیش روی وزارت نیرو از جمله تعیین و ابلاغ سقف مجاز آب قابل برنامهریزی حوضههای آبریز کشور، در سالهای اخیر بهمنظور برنامهریزی و مدیریت منابع آب به تفکیک مصارف شرب، صنعت، کشاورزی و نیازهای زیست محیطی نوید بخش تضمین پایداری زیست محیطی توسعه منابع آب در کشور است.
وی گفت: بازنگری و بازتخصیص آب و همچنین بازنگری و بازبینی سیمای طرحهای سدسازی از اقدامات فناورانه سازگاری با محیط زیست سدها از منظر توسعه منابع آب در ایران است که در جهت تحقق پایداری منابع آب حوضه ا با رعایت ملاحظات زیست محیطی به صورت سیستماتیک و با جدیت دنبال میشود.
مدیر عامل شرکت مدیریت منابع آب ایران افزود: طی ۵ سال اخیر هیچ طرح جدید سدسازی به طرحهای کشور اضافه نشده است و عمده اعتبارات به سمت مباحث بهرهبرداری سوق داده شده است. در فاز بهرهبرداری طرحهای توسعه منابع آب از جمله سد سازی، اهداف و ماموریتهای زیست محیطی عمدتا بر تامین حقابههای زیست محیطی پایین دست بر مبنای تخصیص آب استوار است.
وی ادامه داد: ولی آنچه که رفتار بلندمدت و فناوری های نوسازی و سازگار با محیط زیست سدها از منظر بهرهبرداری را برجستهتر میکند، موضوع مدیریت آلایندهها و پایش آلودگی پیکرههای آبی است که نیاز به مطالعاتِ شناسایی و پایش کیفیت منابع آب و مدل سازی کیفیت آب در رودخانه و مخزن سد دارد.
حاج رسولی ها افزود: لذا در یک جمع بندی کلی میتوان گفت با توجه به افزایش روز افزون تقاضای آب محدود از یک طرف و تخلیه فاضلاب های صنعتی تصفیه نشده به منابع آب و دفع غیربهداشتی زباله ها از طرف دیگر، ضرورت دارد در تدوین نقشه راه رفتار بلندمدت و فناوریهای نوسازی و سازگار با محیط زیست سدها از منظر توسعه و بهره برداری منابع آب، به اهمیت تعاملات و همکاریهای فراسازمانی در خصوص مدیریت کمی منابع آب و مدیریت محیط زیست و کیفی منابع آب توجه جدی بهعمل آید.
وی تاکید کرد: باید با استقرار مدیریت یکپارچه منابع آب حوضههای آبریز و تقویت نظام مدیریت محیط زیست و کیفیت منابع آب حوضهها، در تدوین و اجرای برنامه جامع مدیریت توامان کمی و کیفی منابع آب سدها اقدام اساسی انجام شود تا تمام اهداف مورد نظر در قالب یک سیستم نظام مند، هماهنگ و یکپارچه محقق شود.
همزمان با کم شدن جمعیت برخی حشرات در نقاط مختلف جهان، جمعیت حشرات بالدار در آلمان به حد نگران کنندهای کاهش یافته است.
به گزارش بی بی سی، پژوهشگران در آلمان گفتهاند که شواهدی که گردآوری شده حاکی از آن است که در مقایسه با حدود سه دهه پیش، شمار حشرات بالدار در این کشور به شدت کم شده و در برخی از مناطق این موجودات به ندرت دیده میشوند.
تحقیقات قبلی نشان داده بود که جمعیت بعضی از حشرات به خصوص پروانهها و زنبور عسل وحشی در مناطقی از جهان به خصوص اروپا و آمریکای شمالی در سالهای اخیر تنزل قابل توجهی داشته اما این نخستین گزارش از نابودی بیش از سه چهارم کل جمعیت اکثر حشرات بالدار در آلمان در مقایسه با سال ١٩٨٩ میلادی است.
دلیل احتمالی که مطرح شده استفاده گسترده از سموم دفع آفات و از میان رفتن زیستگاههای مناسب حشرات بوده است.
این تحول از آن جهت باعث نگرانی پژوهشگران شده که حشرات نقشی اساسی در گردهافشانی گیاهان دارند و بخشی مهم از زنجیره غذایی انسان محسوب میشوند. حشرات همچنین خوراک بسیاری از پرندگان و حیوانات کوچک هستند.
در تحقیقات اخیر، پژوهشگران با نصب نوارهای چسب در مناطق مورد نظر و شمارش تعداد حشراتی که به دام افتاده بودند، این آمار را با اطلاعاتی که از گذشته در دست داشتند مقایسه کردند.
این مقایسه نشان داد که طی ٢٧ سال گذشته، جمعیت حشرات بالدار در ٦٣ زیستگاه حفاظت شده در آلمان به طور متوسط ٧٦ درصد کاهش یافته و بیشترین کاهش در فصل تابستان (٨٢ درصد) مشاهده میشود.
موضوع نگرانکننده این است که مناطق مورد مطالعه شامل مناطق طبیعی حفاظت شده بوده و به احتمال زیاد، وضعیت در نقاط دیگر به مراتب بدتر از این است.
در این گزارش دلیل مشخصی برای کاهش در جمعیت حشرات ذکر نشده اما با توجه به اینکه مناطق حفاظت شده مورد نظر در کنار اراضی کشاورزی واقع شده است، احتمال تاثیر سموم دفع آفات در این زمینه وجود دارد.
یکی از دستاندرکاران این تحقیقات گفته است که تمامی اکوسیتسم به وجود حشرات به عنوان خوراک سایر موجودات و عاملان اصلی گردهافشانی گیاهان وابسته است و کاهش جمعیت حشرات میتواند نتایج وخیمی برای طبعیت و انسان داشته باشد. به گفته او، اگرچه ممکن است عوامل متعددی در زمینه کاهش جمعیت حشرات دخیل باشد، اما میدانیم که استفاده از سموم گیاهی یکی از آن هاست و باید تلاش شود کاربرد آن ها حتی الامکان کاهش یابد.
منبع:ایانا
برخی او را بهخاطر سفرهای پرشمارش به نقاط مختلف کشور، مارکوپولو مینامند و برخی به او لقب سخنگوی محیطزیست دادهاند اما فارغ از عناوین و القابی که گاه با حبوبغض هم درآمیخته، تلاشهای او برای حفاظت از محیطزیست را نمیتوان نادیده گرفت.
محمد درویش، دانشآموخته آموزش محیطزیست حالا بیش از 4سال است که مدیرکل مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست است اما این سمت رسمی هم هیچ تغییری در شیوه زندگی او ایجاد نکرده است. او همچون گذشته پای ثابت همه نشستهای محیطزیستی است و هرجا که صحبت از محیطزیست است او هم حضور دارد؛ گاه در جمع دانشآموزان مدرسه و گاه در جمع بومیان بندرعباس و گاه در جمع دانشجویان. او حرفهای شنیدنی بسیاری برای حفظ محیطزیست دارد. درویش میگوید:تنها زمانی حال مردمان یک سرزمین خوب است که حال محیطزیست آن سرزمین خوب باشد. در یک بعدازظهر نخستین روزهای پاییز با او به گفتوگو نشستیم و او از بیمهریهایمان با طبیعت گفت. او گفت:ما آخرین نسلی هستیم که میتوانیم: طبیعت را نجات بدهیم و با آشتی با طبیعت، شادمانی و آرامش را به زندگی بازگردانیم.
«محیطزیست بهصورت مستقیم روی کیفیت زندگی انسانها اثر میگذارد»؛ این را محمد درویش، مدیرکل مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست میگوید و ادامه میدهد که از سال2006 کشورها را براساس وضعیت محیطزیست در حوزه گیاهی، جانوری و مناظر طبیعی و بنا بر شاخص سرزمین شاد(Happy Planet Index) رتبهبندی میکنند. براساس این شاخص، مردمی شادترند و کمتر به افسردگی مبتلا میشوند که محیطزیست سالمی دارند.
او میگوید مدتهاست که گروهی از پزشکان و روانپزشکان، بیماران را با ویتامین گرین(G) - طبیعت - درمان میکنند. آنها بیماران را به حضور در طبیعت و دیدن آبشارها، مناظر طبیعی و دیدن حیاتوحش تشویق میکنند و براساس همین نسخه، بیماری آنان مداوا میشود. این شیوه درمانی 10 سال است که وارد ادبیات پزشکی جهان شده و نشان میدهد که اگر ما تلاش کنیم وضعیت محیطزیست بهتر شود تلاش نکردهایم که آلودگی صوتی کمتر، آسمان آبیتر و وضعیت آب و خاک بهتر شود بلکه تلاش برای ارتقای مولفههای محیطزیست، تلاش برای بهبود کیفیت زندگی، شادمانی و سلامتی انسانهایی است که در یک سرزمین زندگی میکنند. بهخاطر داشته باشیم اگر ما بتوانیم نسل شادمانتری را بپرورانیم ریسک سرمایهگذاری در سرزمینمان کمتر میشود و رشد اقتصادی و رفاه شتاب بیشتری میگیرد.
شهری با رکورد جهانی 400سال بدون خشونت
به گفته درویش، اتهامی که برخی مسئولان به محیطزیست وارد کرده و آن را محیط ایست و مانع از توسعه کشور میدانند ناشی از آن است که از ارزشهای محیطزیست آگاه نیستند؛ درحالیکه بنا بر تجارب جهانی، توجه به ارزشهای محیطزیست ضامن ارتقای کیفیت معیشت مردم یک سرزمین است. مثالهای متعددی در این زمینه وجود دارد؛ برای نمونه، در فریدونشهر اصفهان 400سال است که قتلی اتفاق نیفتاده و این نهتنها در آسیا و خاورمیانه که در جهان یک رکورد بینظیر است. این شهر که در جوار شاهانکوه مشهور به بام ایران واقع شده از طبیعت بینظیری برخوردار است. شاهانکوه، سرچشمه رودخانههای کارون و زایندهرود است و سالانه 2میلیارد مترمکعب آب از آن سرازیر میشود که 2.5برابر حجم آب زاینده رود است.
شاهانکوه، بهترین رویشگاه زاگرسی است که در آنجا زیباترین آبشارها مثل آبشار پونهزار هر بینندهای را مبهوت میکند. آنجا زیستگاه متنوعترین پرندگان ایران است. در این منطقه طبیعت به مردم لبخند میزند و با وجود آنکه قومهای مختلف ترک، فارس، ارمنی، بختیاری و گرجی در کنار هم زندگی میکنند و این تنوع قومی میتواند بسیار تنشزا باشد اما قتلی اتفاق نیفتاده است.
درویش که با هدف جلب مشارکت مردمی برای حفاظت از محیطزیست، بخش عمدهای از روزهای کاری خود را در سفر میگذراند، از منطقه « دیزآبادبالا» در نیشابور بهعنوان منطقه نمونه دیگری یاد میکند که طبیعت سالم و زیبای آن مانع از خشونت و باعث سرزندگی ساکنان آن شده است. در این منطقه هم در طول 100سال اخیر هیچ قتلی گزارش نشده و بهترین تعامل بین مردم و طبیعت را در آنجا میتوان به چشم دید. آنجا محل تولید بهترین محصولات ارگانیک کشور است و گیلاس و گردوی ارگانیک آن شهرت جهانی دارد. آنها هرگز از کود و سم استفاده نمیکنند چون به پرندگان علاقهمندند. آنها دستورالمعل 10مادهای دارند که براساس آن، کسی در دیزآبادبالا حق ندارد درختان بلندقامت را قطع کند چون محل آشیانه پرندگان است، همچنین هر کس بخواهد استخری داشته باشد باید چوبی روی آب قرار دهد تا پرندگان هنگام خوردن آب غرق نشوند.
در دیزآباد بالا اجازه ساخت خانه صادر نمیشود مگر آنکه آشیانهای برای پرندگان بر بام خانه تعبیه شده باشد؛ از همین روست که پرندگان کود زیادی را در سطح روستا تولید میکنند و به همین دلیل زمینهای کشاورزی دیگر نیازی به کود شیمیایی ندارد. تراکتور و شخم مکانیزه هم در این روستا جایی ندارد. گاوآهن همچنان تنها وسیله شخم زدن است؛ ضمن آنکه آنها دریافتهاند گرازها که از آنها بهعنوان باغبان طبیعت نام برده میشود، نقشی مهم در شخم زدن اراضی دارند. کشاورزان دیزآبادبالا در فصل شخم سیبزمینی و میوههای مورد علاقه گرازها را در جایجای زمینهای کشاورزی خود پنهان میکنند و گرازها در فصل شخم با زیرورو کردن و درواقع شخم زدن زمینها، میوهها را پیدا میکنند و جایزه میگیرند. برای جلوگیری از حمله گرازها هم موانعی را ایجاد کردهاند تا وارد مزرعه نشوند. در دیزآباد بالا تابلویی با مضمون «زبالههای شما را میخریم» نصبشده بدینترتیب هیچ گردشگری زباله خود را در طبیعت رها نمیکند و این زبالهها با تحویل به روستاییان تبدیل به کمپوست میشود. به جز فریدونشهر اصفهان و دیزآبادبالا در نیشابور، مردمان روستای «پاقلات» در لامرد فارس و روستاهای پاوه و کرمانشاه هم به گفته درویش، بهخاطر رفتار مناسب با طبیعت زندگی شادتری را تجربه میکنند.
تهران؛ سومین شهر نزاعخیز جهان
مهندس محمد درویش میگوید: اگر ما تلاش کنیم وضع محیطزیست خوب شود فقط برای بهبود وضعیت حیات وحش و بهبود وضعیت منابع آب تلاش نکردهایم بلکه تلاش کردهایم تا زندگی سالمتر و بانشاطتری داشته باشیم. به باور وی، اگر در تهران به ازای هر 100هزار شهروند 7هزار نزاع اتفاق میافتد و تهران سومین شهر نزاعخیز جهان لقب گرفته فقط ناشی از مشکلات اقتصادی و حقکشی نیست بلکه ریشه این نزاعها در مشکلات محیطزیستی است. خوب است بدانیم در زمینه آلودگی صوتی حداکثر تحمل بشر 60دسیبل است درحالیکه آلودگی صوتی در محدوده پل سیدخندان 80دسیبل است و همین آلودگی صوتی انسانها را پرخاشگر میکند و میبینیم که با کوچکترین مسئلهای شهروندان به جان هم میافتند. به گفته درویش، تأکید بیش از حد بر خودرومحوری در تهران، سبب شده تا بهرغم گسترش بزرگراهها، باز هم گرهای از معضلات باز نشود درحالیکه رعایت ملاحظات محیطزیستی از یک سو، هزینه کمتری را بر دولت تحمیل میکند و از سوی دیگر، زندگی بانشاطتری را برای شهروندان به ارمغان میآورد.
سکاندار 65 ساله، اما تازه نفس سازمان حفاظت محیطزیست در مدت کوتاهی که پایش به پردیسان باز شده، تصمیم و اظهارنظرهای جنجالی کمی نگرفته و نداشته، از واگذاری پارک پردیسان به شهرداری تهران بگیرید تا پافشاری بیش از حدش بر مساله بحران آب.
او که دکتری فیزیولوژی و بیوشیمی محصولات زراعیاش را از دانشگاه ایالتی آیوای آمریکا گرفته در اولین نشست خبریاش با این جمله که توان پاسخگویی علمی او به مسائل زیستمحیطی حدود 5 درصد است خبرنگاران را غافلگیر کرد.
به نظر میرسد وزیر کشاورزی پیشین کشور که به دلیل ادغام دو وزارتخانه کشاورزی و جهاد سازندگی کار وزارت را رها کرد برنامههای خبرساز زیادی برای سازمان حفاظت محیطزیست داشته باشد. او برخلاف معصومه ابتکار، رئیس پیشین سازمان حفاظت محیطزیست، تلاشی برای پوشاندن ضعفهای محیطزیست نمیکند و در کنار اعتراف به این کاستیهاب از این میگوید که رئیسجمهور نیز از ضعفهای این سازمان بیاطلاع است. آن طور که از سخنان کلانتری میتوان برداشت کرد قرار است او تغییرات گستردهای نیز در سطح مدیرکلهای استانی داشته باشد، زیرا به نظر او این افراد نباید بومی استان محل خدمتشان باشند. به همین دلیل باید منتظر انقلابی در پردیسان بود، انقلابی که اگر به درستی مدیریت نشود میتواند محیطزیست شکننده کشور را با چالشهای بیشتری روبهرو کند.
با این که محیطزیست کشور مشکلات زیادی دارد از اظهارنظرهای شما میشود به این نتیجه رسید که دغدغه اصلیتان مساله بحران آب است.
دغدغه کم نیست، اما اصلیترین آن، مساله آب است که مشکل جدی کشور محسوب میشود.
انتقادی که از شما میشود، همین پافشاریتان روی مساله آب است، چون با توجه به مسئولیت جدیدتان به عنوان رئیس سازمان حفاظت محیطزیست ابزار کافی و مسئولیت پرداختن به این مساله را ندارید.
مسئولیت این مساله و تمام تخریبهایی را که در محیطزیست اتفاق میافتد به عهده داریم. به همین علت محیطزیست باید در این ارتباط اعلام وجود کند، چون تنها دستگاه حافظ حقوق نسلهای آینده سازمان حفاظت محیطزیست است.
اما وقتی میگوییم محیطزیست باید مسائل دیگری مانند تنوع زیستی و خاک را نیز به یاد داشته باشیم، در حالی که شما فقط روی آب پافشاری میکنید.
درست است مسائلی مانند خاک و آلودگی هوا مطرح است، اما اینها فعلا مشکل اصلی کشور نیست یعنی در مقابل آب مشکل اصلی تلقی نمیشوند یا حیاتوحش یکی از مشکلات اصلی است، اما علت اصلی فرسایش ژنتیک و از بین رفتن حیاتوحش نیز آب است، علاوه بر این دلیل مسالهای مانند فقر نیز آب است.
اما به مسائلی مانند فقر باید نهادهای دیگری رسیدگی کنند.
ارگانهای دیگر نیز محدودیت و اختیاراتی دارند، ولی این که فرض کنیم محیطزیست خاموش باشد تا وزارت نیرو همه آبها را بفروشد نیز درست نیست.
اما وزارت نیرو وظیفه حاکمیتیاش آب است.
این از نظر اجرایی است، اما نهادی که باید جامعه را آگاه کند یا به مسئولان اخطار بدهد محیطزیست است، آب دغدغه 20 سال اخیر من است، اما اکنون که به محیطزیست آمدهام وظیفه اصلیام است، چون بجز ما کسی آینده و حقوق نسل آینده را در نظر نمیگیرد.
این رویکرد باعث نمیشود از مسائل دیگر مانند تنوع زیستی غافل شوید؟
تنوع زیستی نیز قربانی آب است، اکنون مشکل یوز و گور خر و حیاتوحش مساله آب است، چون آب نیست چرخه کامل نیست یعنی حیات گیاهخوار و گوشتخوار تحت تاثیر قرار گرفته است. برای نمونه مساله اصلی یوزپلنگ گرسنگی است، چرا؟ چون جمعیت طعمههایی مانند خرگوش و جبیر کم شده است، به این دلیل که این گونهها نیز به دلیل کمبود آب خوراک کافی ندارند.
درست است، آب نیست، چون کشاورزی ما مناسب نیست، اما سازمان حفاظت محیطزیست چطور میخواهد کشاورزی را درست کند؟
اینها مسائلی متفاوت است. ما به کشاورزی کار نداریم. ما میگوییم استحصال آب نباید بیش از حد باشد. بخش زیستمحیطی آب باید به محیطزیست داده شود، برای نمونه گرد و غبار خوزستان به این علت است که حقابه تالاب و دشتها با ایجاد سدها در نظر گرفته نشده است.
اما خودتان نیز بارها گفتهاید 90درصد آب در بخش کشاورزی مصرف میشود.
این مقدار خیلی زیاد است و باید کم شود. همه کشور اگر کشاورزی است اشکالی ندارد، اما این طور نیست. کشاورزی حق ندارد 90 درصد آب کشور را ببرد. سهم محیطزیست باید داده شود.
50 میلیارد مترمکعب حقابه محیطزیست است که باید از کشاورزی پس گرفته شود. برای این مساله چه برنامهای دارید؟
بله حداکثر باید 40 درصد از آب تجدیدپذیر استفاده شود، اما ما 110درصد استفاده میکنیم، بنابراین یکی از اصلیترین سهمیههایی که محیطزیست دارد و به آن داده نمیشود آب است که من برای آب و به دست آوردن سهم محیطزیست میجنگم.
پس برای آب میجنگید؟
برای گرفتن سهم محیطزیست برای سهم خودم که نمیگویم، من روزی سه لیتر بیشتر آب مصرف نمیکنم.
واقعا سه لیتر آب بیشتر در روز مصرف نمیکنید؟
هر انسانی حداکثر نیازش سه لیتر است به طرق مختلف و بدون در نظر گرفتن مواد غذایی؛ بنابراین محیطزیست باید حقابهاش را بگیرد و متاسفانه با ایجاد سدها این حقآبه قابل وصول نیست مگر این که یک نسل برای آن بجنگد.
زمانی که خانم ابتکار مسئول محیطزیست بود میگفتید محیطزیست کوتاه آمده و زورش نرسیده به همین خاطر حقابهاش را گرفتهاند.
بله، حقآبه دریاچه و تالابهایی مانند دریاچه ارومیه را گرفتهاند.
حرف زدن درباره این مسائل آسان است، اما برای پس گرفتن این حقابهها چه برنامهای دارید؟
برنامهام آگاهسازی 80 میلیون ایرانی است.
اگر بخواهید صادقانه زمان بدهید چه زمانی میتوانید این حقابه را پس بگیرید؟
ما باید حقوق شهروندی خود را انجام بدهیم، زمانش ممکن است پنج یا 20 سال دیگر باشد، اما 20 سال دیگر بخش عمدهای از کشور نابوده شده است، خود مردم باید آگاه شوند، نمیتوانیم اهداف بلندمدت کشور را قربانی اهداف کوتاهمدت کنیم.
نمیتوانید بگویید چند سال دیگر این حقابه را پس میگیرید؟
نمیتوانم زمان بدهم. غیبگو که نیستم، اما همیشه باید مبارزه کرد و به سمت گرفتن حق و حقوق رفت.
به نظر میرسد اگر بخواهید حق و حقوق محیطزیست را بگیرید کشور بههم بریزد. چطور میخواهید کشاورزی را که زندگیاش در کشت خلاصه میشود و طی سالها برایش حق ایجاد شده از کشت و کار منع کنید؟
بالاخره تصمیمگیران کشور باید مواضع خود را مشخص کنند، باید به این نتیجه برسند کشور را بلندمدت میخواهند یا کوتاهمدت، چون توانایی من نیز محدود است، اما همهاش را به کار میگیرم. ولی در نهایت تصمیمگیران، قانونگذاران و مسئولان رده اول کشور باید بگویند چه اتفاقی خواهد افتاد و مسئولیت برنامهها را به عهده بگیرند. چون بدون مسئولیتپذیری نمیشود تصمیم گرفت؛ برای نمونه براساس برنامه ششم توسعه در بخش کشاورزی اگر بخواهیم 95 درصد خودکفا شویم 36 میلیارد مترمکعب آب بیشتر میخواهیم. به همین علت مسئولان باید بدانند چه تصمیمهایی میگیرند و چه تاثیری خواهند گذاشت. آنها در یک خلأ اطلاعاتی برای خوشایند عدهای نمیتوانند تصمیم مخرب بگیرند. دراین میان متاسفانه رسانهها نیز کوتاهی میکنند، چون باید مشکلات را تحلیل کنند و حافظ منافع ملی باشند ولی بهعنوان مثال خبر پارک پردیسان خیلی خوب از سوی رسانهها پوشش داده نشد.
اما برای واگذاری پردیسان نیز انتقادات زیادی به شما وارد است.
این اتفاق در راستای اهداف زیستمحیطی بود که محیطزیست قادر به انجامشان نبود.
اما مسائل زیستمحیطی برای شهرداری در اولویت نیست. شهرداری تهران حدود 5/1 برابر بودجهاش بدهی دارد. پس چگونه میخواهد اهداف زیستمحیطی شما را محقق کند؟
شهرداری برای پردیسان تعهداتی دارد و میخواهد طرح زیستمحیطی را اجرا کند، چون پردیسان در حال خشک شدن است پول آب و برقش را ندارد. شهرداری به داد پردیسان رسیده است.
آخر به چه قیمتی با ساخت باغچه ژاپنی و تخریب گونههای بومی؟
قرار است طرح محیطزیستی پردیسان اجرا شود.
نقدی که به شما وارد است این که روسای قبلی محیطزیست این پارک را حفظ کردند، اما شما آن را واگذار کردید؟
قرار شده شهرداری طرحهای پردیسان را 15 سال انجام بدهد و بعد از این پارک خارج شود. درباره مساله واگذاری نیز باید به عقب برگشت و دید چه کسی پردیسان را نجات داد، پردیسان را من سال 67 از اوقاف پس گرفتم. اولین درخت اینجا را نیز حدود 30 سال پیش رهبر معظم انقلاب کاشتند.
پس چرا برخلاف این همه تلاش کوتاه آمدید تا مخالفان شما بگویند آقای کلانتری که پارک پردیسان را در بیخ گوشش نتوانست حفظ کند چطور میتواند منابع طبیعی کشور را حفظ کند.
خیلی خب، پردیسان را نمیتوانم حفظ کنم باید آتش بزنم؟ این مساله مثل ماجرای محیطبان و خرسی است که داشت دهیار را میکشت. اینجا محیط بان باید تصمیم میگرفت خرس را نجات دهد یا دهیار را. این مساله یک بعدی نگری است. نباید اجازه داد بیپولی، نبود توانمندی و خشکسالی محیطزیست را نابود کند.
اما این سیاستی که در پیش گرفتید و مدام میگویید محیطزیست مستضعف و ضعیف است به نظرتان سبب کمتر شدن اقتدار نامناسب محیطزیست نمیشود؟
محیطزیست توانمند نیست و بیاختیار است. محیطزیست اگر تا دو ماه پاسخ مطالعات زیستمحیطی پروژهای را ندهد حذف میشود. این اتفاق میافتد، بنابراین محیطزیست باید قوی شود تا بتواند جواب بدهد.
برای قوی شدن سازمان حفاظت، این سیاست درستی است که در پیش گرفتهاید؟
محیطزیست کارشناسان مناسب ندارد. اگر محیطزیست میخواهد قوی شود باید تقویت شود.
چه کسی باید محیطزیست را تقویت کند؟
دولت و مجلس باید محیطزیست را تقویت کنند.
اما آقای روحانی که بارها ادعا کرده زیستمحیطیترین دولت تاریخ است.
چون آقای روحانی نمیداند، ضعفهای محیطزیست چیست.
نمیداند؟
به او نگفتهاند و در جریانش نیست. او فکر میکند اینجا پر از دانشمندان درجه یک دنیاست.
شما که قبلا مشاور آقای جهانگیری بودید چرا نگفتید؟
آن زمان داخل نبودیم و از بیرون نظارهگر بودیم و میدانستم، اما وقتی اعلام نمیکنید توانمندی لازم را ندارید کمکتان نمیکنند. واقعا اگر محیطزیست توانمند باشد به نفع همه است. ما با پوشاندن ضعف به خودمان لطمه میزنیم، ما قطعا قوی خواهیم شد.
این مسائل را چگونه به آقای روحانی اطلاع میدهید تا مشکلات رفع شود؟
برنامه میدهیم و آنها اجرا میکنند. ما قرار است به دانشگاهها نزدیک شده و از توانمندی علمی آنها برخوردار شویم و هر جا ضعف باشد از خارج کمک میگیریم. به عنوان مثال سه سال پیش درخواست کردیم پاسخ زیستمحیطی یک طرح را بدهند، اما طرح را متوقف نکردیم و 70درصد پروژه را پیش بردیم، اما محیطزیست پاسخی نداد.
برخی کارشناسان میگویند واقعا دست محیطزیست خالی است وحتی نمیتواند پروژهها را ارزیابی کند.
درد اصلی محیطزیست همین است. معیار وجود دارد، اما توان سنجش ندارد که بتواند اظهارنظر کند. ما ضعف علمی داریم و باید آن را برطرف کنیم.
مساله دیگر این است که شما نیز مانند خانم ابتکار هیچ کدام از معاونانتان را از بدنه سازمان انتخاب نکردهاید.
من باید در این حوزه تشخیص و تصمیمگیری کنم مشکل محیطزیست همین است. اصلا قصد کوچک کردن همکارانم را ندارم، اما برای شرح وظیفهای که این سازمان باید انجام بدهد کارشناسان مناسب خیلی کم دارد، چون سازمان بیپول و ضعیف است، نیروهای انسانی توانمند اینجا نمیمانند. با توجه به شرح وظیفه سنگین سازمان باید کیفیترین نیروی انسانی در آن به کار گرفته شود.
یعنی در مدت حدود 50 سالی که از فعالیت سازمان حفاظت محیطزیست میگذرد یک کارشناس در حد معاونت در سازمان وجود ندارد؟
به نظرم خیلی کم هستند، چون بنیان سازمان شکاربانی بوده و اکنون نیز حدود 70 درصد نیروی آن در حوزه محیط طبیعی فعالند. این افراد برای زیستگاه و پارکهای ملی مناسب هستند، اما کارشناسانی که امروز بیشتر مورد نیازند خیلی محدود است.
آقای کاوه مدنی را چطور به عنوان معاون آموزش و پژوهش سازمان محیطزیست انتخاب کردید؟
ایشان صاحبنظر هستند درخصوص مسائلی مانند توسعه پایدار و آب. آقای مدنی جوانترین استاد اروپای غربی بودهاند.
اما تجربه کار اجرایی نداشتهاند؟
ایشان باید برنامهریز و نظریهپرداز باشد و برای مشارکت مردمی و تحقیق و پژوهش کار خواهد کرد.
برای این که از نظرات کارشناسان خارج از سازمان استفاده کنید برنامهای دارید، چون در زمان خانم ابتکار برخی کارشناسان گله داشتند آنها را حتی به سازمان راه نمیدهند؟
قرار است از خدماتدهی همه دانشگاههای کشور درخصوص مسائلی که خود سازمان در آنها ضعف دارد استفاده شود به این شکل با آنها قراردادهای کوتاه و بلندمدت منعقد شود.
با توجه به کاهش دما و اوج گرفتن آلودگی هوا در کلانشهرها مدتی دیگر انتقادها نسبت به شما بیشتر خواهد شد، چه برنامه کوتاه و بلندمدتی برای کاهش آلودگی هوا دارید؟ آیا سیاستهای روسای پیش سازمان در زمینه درست بوده است؟
برخی سیاستها درست بوده و باید ادامه پیدا کند، اما بخشهایی از آلودگی هوای تهران دیده نمیشود مثلا 30 درصد از آلودگی هوای پایتخت به دلیل تردد شبانه کامیونهای فرسوده است. علاوه بر این حدود 20 درصد آلودگی هوای البرز و تهران هنگام وارونگی هوا به دلیل فعالیت نیروگاه شهید رجایی با سوخت مازوت است. بهعنوان برنامه کوتاهمدت میتوان این موارد را هنگام آلودگی هوا مدیریت کرد و مانع تردد کامیونهای فرسوده و فعالیت نیروگاهها با سوخت مازوت شد.
برنامههای بلندمدت چه؟
در بلندمدت باید مانع تولید خودروهای غیراستاندارد شد و مصرف سوخت را کاهش داد، چون یکی از کشورهای پرمصرف انرژی هستیم، علاوه بر این باید مانع فعالیت صنایع آلاینده نیز شد.
اما چطور میخواهید از لابی صنایع عبور کنید؟
ما ارگانی هستیم که باید وظیفهمان را انجام بدهید، اگر مسئولان بلندپایه بخواهند هوا آلوده باشد کاری از دست ما ساخته نیست، یعنی آنها باید کمک کنند. باید توجه داشت حفظ سلامت مردم به رشد اقتصادی ارجحیت دارد. ما باید درد را درست تشخیص بدهیم و راه درمانش را مشخص کنیم، به همین دلیل در زمان وارونگی هوا، کارخانجات آلاینده تعطیل میشود، علاوه براین باید شرایطی به وجود آورد تا مردم از حق و حقوقشان آگاه شوند. البته در چند سال اخیر به دلیل بهبود کیفیت سوخت از تعداد روزهای ناسالم کاسته شده است.
برای نظارت، ابزار کافی در اختیار دارید؟
مشکل همین است برای رفع این نیاز باید از دانشگاهها کمک گرفت.
چقدر از جانب استانداری یا نهادهای دیگر برای انتخاب مدیر کل استانها تحت فشار هستید؟
دست ما در این خصوص باز است و اگر اختلافی در این باره ایجاد شد معاون اول تصمیم خواهد گرفت. ما جلوی نظر استاندارانی که نظرشان درست نیست، میایستیم.
بحثی که در استان شمالی این روزها مطرح است کشتار پرندگان مهاجر است. میگویند این مساله حل نمیشود چون بسیاری از مسئولان صاحب دامگاه هستند. خانم ابتکار در این خصوص کار تاثیرگذاری نکرد. شما چه برنامهای برای حل این مشکل و دیگر مسائل زیستمحیطی در استانها دارید؟
یکی از دلایلی که اعتقاد دارم مدیرکلها نباید بومی باشند چنین مسائلی است. من بتدریج مدیرکل استانها را از بین افراد غیربومی انتخاب میکنم، چون بومیان گرفتار چنین مسائلی هستند و حداقل استانداردهای محیطزیستی را رعایت میکنند.
برای استانهای سیستان و بلوچستان و خوزستان با توجه به بحران بیآبی و گرد و غبار چه برنامه ویژهای دارید؟
واقعا شرایط ساکنان این استانها سخت است. تلاش شد زندگی اقتصادی این افراد بهبود پیدا کند، اما شرایط بدتر شد. به قول معروف خواستیم ابرویشان را درست کنیم، اما چشمشان را کور کردیم. وقتی سطح زیر کشت زابل را بدون رعایت حق محیطزیست توسعه دادیم یا برای تامین آب آشامیدنی حقوق محیطزیست را زیرپا گذاشتیم به مشکلات افراد اضافه کردیم، چون به این شکل با توسعه نامناسب آسایش کوتاهمدت ایجاد کردیم، اما در بلندمدت آسیب بیشتری به آنها زدیم. ما به دنبال این هستیم وزارت نیرو سهمیه آب برای دشتهای اختصاص دهد تا با رهاکردن آب در این مناطق پیوستگی خاک حفظ و پوشش گیاهی نیز در آن ایجاد شود؛ چون اگر پیوستگی خاک از بین برود گرد و غبار شدت بیشتری خواهد گرفت.
سرانجام دو لایحه حمایت از محیطبانان و حقوق حیوانات چه شد؟
لایحه حمایت از محیطبانان در مجلس در حال پیگیری است و لایحه حقوق حیوانات نیز در کمیسیونهای دولت تحت بررسی است و منتظر نظر قوه قضاییه هستیم.
شایع بود خانم ابتکار به سیاست، سازمانهای مردم نهاد و امور بینالملل علاقه دارند. به همین دلیل متهم به سیاسی کاری میشدند. شما در این باره چه نظری دارید؟
محیطزیست جای سیاسی کاری نیست برای سازمانهای مردم نهاد نیز به آنها که در خدمت محیطزیست هستند کمک خواهیم کرد.
بدون شک از سه دهه قبل بسیاری میدانستند که سیاستهای آبی کشور نادرست است ولی اعتراضی نکردند و سکوت پیشه کردند. سکوت صاحبنظران در خصوص اعمال سیاستهای نادرست آبی باعث شده است امروز کشور به ورشکستگی در بخش آب برسد.» رئیس سازمان محیطزیست کشور با این سخنان بار دیگر نسبت به سیاستهای آبی گذشته اعتراض کرد.
عیسی کلانتری، معاون رئیسجمهوری که پیش از این هم مهمترین مشکل این سرزمین را بیآبی دانسته بود، کسی است که بسیاری منتقدان سیاستهای خود او را در دولتهای سازندگی و اصلاحات یکی از دلایل شرایط کنونی آب کشور میدانند. زمانی تلاش برای رسیدن به خودکفایی در محصولات کشاورزی از بزرگترین افتخارات کلانتری بود و حالا او یکی از منتقدان این سیاست شده و از ورشکستگی آبی و سکوت انجمنهای کشور میگوید.
در حالی که به اعتقاد تعداد زیادی از فعالان محیطزیست، پیش از این نبود نگاه علمی در برنامهریزیها ازجمله در سدسازیهای بیرویه، بخش عمدهای از منابع آبی کشور را از بین برده، رئیس سازمان محیطزیست مدتی است به خطاهایی اعتراف میکند که در دهههای گذشته شرایط امروز را به ارمغان آورده است: خشکیدن تالابها، از بینرفتن رودخانهها، فرونشست دشتها، افزایش گرد و غبار و....دیروز در همایش بررسی ساختار تشکیلاتی مدیریت منابع طبیعی و محیطزیست ایرانعیسی کلانتری بار دیگر حرف خطاهای گذشته را به میان کشید: «متاسفانه در چند دهه گذشته انجمنهای علمی در خصوص منابع طبیعی و محیطزیست به درستی عمل نکردهاند.
انجمنهای علمی از چند دهه قبل وضع امروز منابع طبیعی و محیطزیست کشور را پیشبینی میکردند ولی سکوت کردند و امروز دچار مشکلات عدیده در این حوزه هستیم.»
به گفته او در حالی که سالانه ۸۸میلیارد متر مکعب در کشور آب تولید میشود، مصرف سالانه آن ۹۷میلیارد متر مکعب است.
معاون رئیسجمهوری ماه پیش هم دربرنامهای تلویزیونی گفته بود: «به بهای خودکفایی و افزایش تولید و کاهش وابستگی به خارج محیطزیست را از دست دادهایم. خاک فرسودهشده، پوشش گیاهی از بین رفته است و مواد ژنتیکی گیاهی و جانوری از بین رفته که همه اینها به دلیل استفاده نادرست از محیطزیست بوده است.»
او مدتها پیش هم در سخنانی جنجالی گفته بود: «در ۲۰ سال آینده نیازی به حمله آمریکا و اسراییل نخواهد بود و ایران با این سیاست مصرف منابع زیرزمینی آب و تغییر اقلیم خود به خود نابود خواهد شد. پس اگر دیر بجنبیم آینده بسیار غمانگیزی خواهیم داشت.» حالا او بار دیگر بیآبی را بزرگترین تهدید کشور معرفی کرده است. اینها همه در حالی است که در سالهای گذشته درباره عملکرد کلانتری در زمان وزارتش، این انتقاد مطرح بوده است که توسعه کشاورزی در حوضه دریاچه ارومیه به کاهش حقآبه این دریاچه و خشکیدن تدریجی آن انجامید.
کلانتری که اکنون با حفظ سمت، دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه نیز هست، در همایش دیروز با گلایه از اقدامات نادرست مردم و مسئولان در زمینه محیطزیست گفت: «در طول این سالها اگر هر دشمنی در این سرزمین حاکم میشد این رفتار را با منابع طبیعی و محیطزیست انجام نمیداد.»
او از سکوت صاحبنظران در برابر اجرای سیاستهای غلط آبی گله داشت: «بدون شک از سه دهه قبل بسیاری میدانستند که سیاستهای آبی کشور نادرست است ولی اعتراضی نکردند و سکوت پیشه کردند. سکوت صاحبنظران در خصوص اعمال سیاستهای نادرست آبی باعث شده است امروز کشور به ورشکستگی در بخش آب برسد. بسیاری از این صاحبنظران به علت اینکه اعمال سیاستهای نادرست آبی باعث افزایش درآمدشان میشد نه تنها جلوی اجرای آنها را نگرفتند بلکه خودشان پیشقدم اجرای آنها شدند.»
معاون رئیسجمهوری با توضیح وضع استحصال منابع آبی کشور گفت: «امروز وضع استحصال از منابع آبی تجدیدپذیر کشور به ۱۱۰درصد رسیده و این وضع اسفبار است.»
به گفته او انجمنهای کشور در دهههای گذشته با نیت خیر، راه تخریب منابع طبیعی و محیطزیست را پیش گرفتهاند: «در دهههای گذشته با هدف افزایش محصول، خودکفایی، کاهش وابستگی به خارج و واردات، ضربات محکمی به محیطزیست و منابع طبیعی کشور وارد شده است. متاسفانه مسئولان بهای خودکفایی به دست آمده در بخش کشاورزی را درست محاسبه نکردند وگرنه امروز وضع منابع طبیعی و محیطزیست کشور اینقدر غمانگیز نبود.
بهای بخشی از این خودکفایی این بوده که ایران امروز جزو کشورهای اول جهان در زمینه فرسایش خاک، استحصال منابع آبی، گسترش بیابان و... است.» در حالی که در نخستین نشست خبری کلانتری، او برای توضیح اهمیت مسأله آب، روند رو به انقراض یوزپلنگها را جزیی خوانده بود، اینبار با اشاره به وضع یوزپلنگ ایرانی گفت: «باید بپذیریم یوزپلنگ ایرانی نیز مثل بسیاری از گونههای ایرانی از بین رفته محکوم به نابودی است.
تعداد یوزپلنگهای ایران از ۱۱۲ قلاده به ۴۷ قلاده رسیده است، چون این حیوانات گرسنه هستند و پوشش گیاهی مناسبی وجود ندارد تا امکان رشد حیواناتی که یوزپلنگهای موجود از آنها تغذیه میکنند، فراهم شود.»
او همچنین به وضع تالابهای کشور اشاره کرد: «امروز یک تالاب و دریاچه زنده در کشور نداریم و از این متعجب هستیم که چرا حجم ریزگردهای کشور افزایش یافته است.»
رئیس سازمان حفاظت محیطزیست گفتههای خود را ادامه داد: «ما خودخواهترین نسلی هستیم که در طول هفتهزار سال پیش در این سرزمین زیسته است، چون هر بلایی بر سر حوزه محیطزیست آمده طی چهار دهه گذشته بوده است.
پیش از این مدت، بسیاری از شاخصهای محیط زیستی کشور مثل آب در جایگاه مناسبی قرار داشت. امروز دیگر زمان آن نیست که علت مشکلات و کمکاریهای صورت گرفته را گردن دیگران بیندازیم بلکه باید تلاش کنیم وضع موجود را اگر بهتر نمیکنیم لااقل بدتر نکنیم.»
کلانتری در پایان گفت: «بدون شک این رسم کشورداری نیست و آیندگان ما را قضاوت میکنند چون منابع طبیعی و محیطزیست ارث پدر ما نیست و باید به آیندگان منتقل شود. نباید فکر کنیم چون تکنولوژی داریم باید به هر طریق که میتوانیم شیره منابع طبیعی و محیطزیست را بدون توجه به نیاز آیندگان بکشیم.»
گردوغبار شدیدتر میشود
طوفان ٧٠ساله شن، به طوفان گردوغبار تبدیل شده و به گفته مسئولان محیطزیست کشور، رو به ازدیاد است. ضیاءالدین شعاعی، مدیر ملی ستاد مقابله با پدیده گردوغبار هم دیروز در همایش بررسی ساختار تشکیلاتی مدیریت منابع طبیعی و محیطزیست ایران دراینباره صحبت کرد.
او با اشاره به اینکه شدت گردوغبار در کشور رو به ازدیاد است، گفت: «پدیده طوفان شن در کشور ما ۷۰سال سابقه دارد و جزو اکوسیستم سرزمین ما محسوب میشود و سالیان سال است که مردم ما با این پدیده دستوپنجه نرم میکنند اما طی سالهای گذشته این پدیده به طوفان گردوغبار تبدیل شده است.»
او که در نشست علمی مخاطرات طبیعی، چالشهای زیستمحیطی و بحران آب و خشکسالی در ایران به مناسبت روز جهانی سوانح در دانشکده معدن دانشگاه تهران سخن میگفت، ادامه داد: «باید دنبال تحولاتی باشیم که باعث ایجاد پدیده طوفان گردوغبار شده است، گفت: «فرسایش بادی و طوفانهای گردوغبار تابعی از سرعت باد، اندازه ذرات، رطوبت خاک، نوع خاک و پوشش گیاهی است.»
شعاعی با اشاره به اینکه پدیده گردوغبار و مفاهیم مربوط به آن جدید هستند، گفت: «در خصوصیات طوفان گردوغبار با توجه به اطلاعات بینالمللی و بازنگری آنها از طریق دادههای داخل کشور متوجه میشویم که اندازه ذرات باید ۱۰۰میکروگرم و غلظت ذرات تا حد ۱۰هزار میکروگرم باشد تا طوفان گردوغبار محسوب شود. همچنین زمان ماندگاری این طوفان در هوا چهار تا هفت روز و ارتفاع صعود از سطح زمین تا ۶هزار متر و جابهجایی افقی ذرات تا ۸هزار کیلومتر محاسبه
شده است.»
او با تأکید بر اینکه طوفان شن با طوفان گردوغبار متفاوت است، گفت: «برای وقوع طوفان گردوغبار شرایط زمینی و شرایط آب و هوایی خاصی باید وجود داشته باشد. قابلیت پراکنش خاک و سرعت باد موضوعات مهمی در وقوع طوفان گردوغبار است.»
منبع:سلامت نیوز
دبیر علمی همایش بینالمللی تغییرات اقلیمی و نظام سلامت گفت: تغییرات اقلیمی یکی از بزرگترین تهدیدات سلامت انسان ها در قرن بیست و یکم است.
دکتر نکوئی مقدم با اشاره به برگزاری همایش بینالمللی تغییرات اقلیمی و نظام سلامت در تاریخ ۲۴ و ۲۵ آبان ماه سال جاری در کرمان اظهار کرد: تغییرات اقلیمی یکی از بزرگترین تهدیدات سلامت انسانها در قرن بیست و یکم است و این تهدیدات در حوزه سلامت و رفاه مردم بیشتر نمود پیدا میکند و اثرات زیانبار آن میتواند تهدیدی برای دستیابی به توسعه پایدار در جوامع باشد.
دبیر علمی همایش بینالمللی تغییرات اقلیمی و نظام سلامت با اشاره به نقش حیاتی نظام سلامت در برابر تغییرات اقلیمی گفت: این تغییرات باعث افزایش آسیبهای جسمانی و روانی میشود.
نکوئی مقدم بیان کرد: گسترش اتفاقات آب و هوایی، افزایش بیماریهای عفونی، کاهش عرضه آب سالم، آلودگی هوا، وجود ریزگردها در محیط زندگی انسانها و افزایش گرمایش جهانی روی سیستمهای بیولوژیکی، فیزیکی و نیز سلامت، بهداشت عمومی و محیطی اثرگذار است.
وی بر اهمیت آمادگی در تمام سطوح جامعه در مقابل رخدادهای اقلیمی تاکید کرد و گفت: پاسخ نظام سلامت به این تغییرات، نیازمند رویکرد عملکردی است و بسیج تمام منابع و سازمانها در بخشهای گوناگون در این رابطه ضروری است.
با آنکه افزون بر ١٥ سال است که از پیامدهای ناگوار هرگونه ساختمانسازی در دامنه کوه دراک شیراز گفته شده و خشکیدگی دریاچه مهارلو و انتقال ریزگردهای مسموم آن به شیراز و سروستان تکرار میشود؛ و نامناسببودن سازند گچساران برای مکان بنای سد تنگ سرخ بارها در روزنامهها عنوان شده است؛ هنوز هم سدخواهان از تلاش دست برنمیدارند.
پرسش: چه پیوندی بین نام پلشت بیشرمی مثل صدام که ایرانیان از او مانند اسکندر، چنگیز و تیمور یاد خواهند کرد؛ شاهکار آبی وزارت نیرو در خوزستان؛ و سدی که اگر خرد جمعی پیروز نشود در شیراز ساخته میشود، وجود دارد؟
پاسخ: سازند گچساران!
سد موصل که پیشتر صدام نام داشت و از نظر پایداری خطرناکترین سد در جهان شناخته شده است، و در صورت ویرانی (که برخی کارشناسان آن را حتمی میدانند) نزدیک به ۱.۵ میلیون نفر را در رحمت خدا غرق خواهد کرد، روی سازند فثا (گروه فارس زیرین= گچساران) ساخته شده است. جای شگفتی است؛ سازندی که بهعنوان پوشسنگ برای نفتجویان اسباب رحمت به حساب میآید – یعنی از تبخیر نفت مایع و تبدیل آن به قیر جلوگیری میکند – برای آبجویان، عامل زحمت است.
«پیش از سیل: سد در حال تخریب جان میلیونها عراقی را تهدید میکند»، عنوان مقالهای است که آقای سعید پزشک از گزارش دکستر فیلکینز، شماره دوم ژانویه ٢٠١٧ میلادی مجله نیویورکر، به فارسی برگردانده و در شماره ٩٢ «گزارش: فصلنامه گزارش سازمان نظام مهندسی ساختمان استان فارس» منتشر کردهاند. در این مقاله آمده است که ترس از به دار آویختهشدن به دستور صدام، وزیر آبیاری را بر آن داشت که سد را بسازد. از آنجا که شرکتهای اروپایی از ساختن سد، به دلیل جانمایی آن روی سازند ناپایدار گچساران امتناع ورزیده بودند، چینیها آن را در مدت سه سال بر پا کردند. وجود فروچالهها در آبگیر و ایجاد آنها پس از آبگیری در زیر و پایاب سد، سبب شده است که از سال ١٩٨٤ روزانه ١٠ تن گروت برای کاهش آبدزدی به حفرههای زیر سد تزریق شود. «براساس گزارش گروه مهندسی ارتش آمریکا، حفرههای متعددی زیر سد ایجاد شده بود، برخی به بزرگی ٢٣ هزار مترمکعب».
درباره سد گتوند سخن بسیار رفته است که بازگویی آنها ملال خوانندگان را درپی خواهد داشت. آنچه مورد تأکید در این سوگنامه است، قرارگرفتن بخشی از بدنه سد یادشده روی سازند گچساران، حلشدن نمک آن و شورشدن آب است که گویا قرار است آب شور به وسیله لوله به خلیج فارس منتقل شود. به یاد میآورم که برخی استادان دانشگاه جندیشاپور بارها به بنای سد گتوند اعتراض کرده بودند و کسی به دلایل آنها توجه نکرد. گفتند با پوششی از خاکی رسی از حلشدن نمک جلوگیری میکنیم. پرده دریده شد! با نخستین آبگیری پوشش کارایی خود را از دست داد. و حالا؟
با آنکه افزون بر ١٥ سال است که از پیامدهای ناگوار هرگونه ساختمانسازی در دامنه کوه دراک شیراز گفته شده و خشکیدگی دریاچه مهارلو و انتقال ریزگردهای مسموم آن به شیراز و سروستان تکرار میشود؛ و نامناسببودن سازند گچساران برای مکان بنای سد تنگ سرخ بارها در روزنامهها عنوان شده است؛ هنوز هم سدخواهان از تلاش دست برنمیدارند.
ناداری (فقر)، نادانی و زیادهخواهی (طمع) عوامل مهم بیابانزایی بهشمار آمدهاند. به روایت دکتر عیسی کلانتری در سال ١٣٦٢، رهبر معظم انقلاب که در آن سال ریاستجمهوری را برعهده داشتند، مطلبی را به این مضمون فرموده بودند: «عقبماندگی ما از سه چیز است: حسد، بخل و کوتهفکری» که این پیرمرد فراموشکار (نگارنده این یادداشت) از حروف نخست آنها واژه «حبک» (سوره الذاریات، آیه ٧) را ساخته است. به گمان این خدمتگزار کوچک آب و خاک، حسد و بخل نیز زاییده کوتهفکری است. دکتر عیسی کلانتری در سخنرانی خود در کنفرانس بینالمللی تغییر اقلیم با شعار مدیریت آب، نجات زمین، فرمودهاند: «فقر ریشه محیطزیست را قطع میکند. تغییر اقلیم بیش از آنکه محیطزیستی باشد اقتصادی است. گرسنهنگهداشتن مردم کار درستی نیست». کاش ایشان به فقر فرهنگی (کوتهفکری) نیز پرداخته بودند، چه، بسیاری که تیشه به ریشه این سرزمین میزنند، گرسنه نیستند. شهرستانهایی که با پیروزی انقلاب اسلامی به چپاول آبهای زیرزمینی زادگاهشان که از اواخر دهه ١٣٤٠ ممنوعه اعلام شده بود، پرداختند، گرسنه نبودند. زورمدارانی که میلیونها هکتار از مراتع ما را که هزارهها چراگاههای کوچروان ما بودند، تصرف کردند، گرسنه نبودند. مالکان باغشهرها که به روایت دکتر منصور اسفندیاری بیات، سالانه ١٥٠ میلیون مترمکعب از آبهای آهکی تجدیدنشدنی ما را برای آبیاری تفرجگاههای خویش به مصرف رسانده و شیراز را در آیندهای نزدیک به بیابان تبدیل خواهند کرد، گرسنه نیستند.
پرسش من این است: مسئولان این کشور، از سال ١٣٦٢، برای رفع فقر فرهنگی (کوتهفکری)، بهویژه مدیریت آب و نجات زمین، چه کردهاند؟ ازدستدادن ذخایر چند ١٠ هزار ساله آبهای زیرزمینی و بیابانیشدن میلیونها هکتار، از آن تاریخ به اینسو را باید به چه حسابی گذاشت؟ صداوسیمای توانای ما که با انتشار فرامین رهبری میلیونها نفر را به خیابانها کشانده و عزم ملی ما را به جهانیان نشان میدهد، بدون تردید میتواند در کاهش کوتهفکری (فقر فرهنگی) مؤثر باشد. چه خوب است که آقای دکتر کلانتری که از پشتیبانی رهبر معظم انقلاب برخوردارند، از طریق صداوسیما و دیگر سازمانها، به فقرزدایی فرهنگی نیز بپردازند.
حال دریاچه ارومیه خوب نیست اما مسئولان میگویند حال دریاچه خوب است!» این را یکی از روستاییان روستای آغ زیارت از توابع شهرستان سلماس در حاشیه دریاچه ارومیه میگوید.
مشاهدات از پیکره خشک و شوره زارهای وسیع دریاچه و برخی مناطق پیرامونی آن نیز نشان میدهد که اوضاع دریاچه ارومیه رو به وخامت است. با گذشت چهار سال از تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه، اما حالا بر اساس اعلام این ستاد، تراز فعلی دریاچه با کمترین تراز ثبت شده برای آن در 50 سال گذشته، تنها 23 سانتیمتر فاصله دارد و در مقایسه با سال قبل در همین زمان حدود 10 سانتیمتر هم کاهش داشته است. اوضاع به قدری نگران کننده است که مساحت دریاچه حدود 270 کیلومتر نسبت به سال گذشته در همین زمان کمتر شده و میزان آب موجود در دریاچه نیز با کاهش حدود 400 میلیون متر مکعبی نسبت به سال قبل به کمتر از یک میلیارد مترمکعب در حال حاضر رسیده است. دریاچه در عطش آب میسوزد اما به رغم مصوبات دولت و ستاد احیا، برای ممنوعیت افزایش سطح زیر کشت، همچنان گزارشها از افزایش سطح زیر کشت اراضی زراعی و باغی در استان آذربایجان غربی حکایت میکند.
از ارومیه تا مهاباد به سمت جنوب دریاچه و از ارومیه تا سلماس در شمال، باغات جدیدالاحداث سیب و زمینهایی به چشم میخورد که تاکیلومترها زیر کشت رفته است، زمینهایی که به گفته مدیرکل محیط زیست استان آذربایجان غربی پیشتر اراضی شیبدار یا مرتع بوده که حالا به باغ تبدیل شده یا کشت دیم که امروز به کشت آبی تبدیل شده است! اما در نقطه مقابل بسیاری از باغات و مزارع هم که متأثر از ریزگردهای نمکی خشک شدهاند دو طرف جاده به چشم میخورد. اما از سوی دیگر همزمان با فصل برداشت سیب درختی، در گوشه و کنار شهر ارومیه به ویژه در حاشیه کمربندی شهر، دهها تن سیب در پیاده روها به فاصله هر چند صد متر روی هم انباشته شده تا به قیمت خشکیدگی دریاچه و نابودی منابع آب، حالا به نازلترین قیمت ممکن به فروش برسد.دریاچه تا کیلومترها پسروی کرده و بیش از 30 هزار هکتار کانونهای بحرانی بیابانی در حاشیه دریاچه که از چند سال قبل شروع به گسترش کردهاند همچنان موجی از نگرانیها را در منطقه دامن زده است، در منطقه «جبل کندی» که زمانی جزو پیکره آبی دریاچه بود حالا شدت پیشروی ماسههای روان به قدری زیاد است که نیروهای منابع طبیعی امسال به جای کاشت نهال و بوته برای تثبیت شنهای روان مجبور به ایجاد بادشکن برای جلوگیری از حرکت ماسههای روان شدند.
با وزش کوچکترین بادی، آسمان چنان رنگ سفید به خود میگیرد و ماسه و نمک به هوا بر میخیزد که بیابانهای خوزستان و سیستان در اذهان تداعی میشود. در این میان مردان بیادعای منابع طبیعی تا کیلومترها در حال ایجاد بادشکن هستند.
برای دیدن پیکره آبی دریاچه باید تا مرکز جاده شهید کلانتری برویم اما در آنجا هم چندان خبری از آب نیست و عمق متوسط آب به حدود 30 سانتیمتر در کنارههای پل شهید کلانتری میرسد ولی در عوض استان آذربایجان غربی با تولید 37 درصد سیب کشور و 35 درصد چغندرقند ایران رتبه نخست کشور را در تولید این دو محصول به خود اختصاص داده است.
شگفت آور اینکه بر اساس اعلام مسئولان جهاد کشاورزی استان آذربایجان غربی در رسانهها، میزان تولید سیب در این استان که محصولی با نیاز آبی نسبتاً بالا محسوب میشود از 688 هزار تن در فاصله یکی دوسال به بیش از یک میلیون و 200هزار تن در حال حاضر رسیده است.
در همین حال سخنگوی ستاد احیای دریاچه ارومیه میگوید: وزرا مصوبات ستاد را اجرا نمیکنند. مسعود تجریشی دو روز قبل عدم همکاری دستگاهها و کمبود اعتبارات را عامل عدم موفقیت ستاد معرفی میکند و میگوید: «هم اکنون جمعبندی ما این است که آب مصرفی کشاورزی را با اقدامات مدیریتی میتوان کاهش داد ولی بعد از آن تنش وارد میشود بنابراین وزارت جهاد کشاورزی باید با کشاورزان وارد مذاکره شود که چه الگوی کشتی انجام دهند اما متأسفانه این بخش هم اکنون به عنوان یک چالش مطرح است. همین نقطه ضعف باعث شده طی دو سال، کشت چغندر قند از 29 هزار هکتار به 36 هزار هکتار برسد. سؤال این است که اگر جمعبندی حاکمیت این است که افزایش سطح زیر کشت محصولات آببر به ضرر مردم و اقتصاد منطقه و دریاچه است چرا این اتفاق میافتد؟ چه عاملی باعث میشود وزارت نیرو برود پایین دست حسن لو 200 هکتار کشت آبی چغندر قند افزایش دهد؟»
تجریشی با بیان اینکه تاکنون فقط حدود 26 درصد اعتبارات ستاد احیا پرداخت شده میگوید: اواخر سال گذشته در گزارش محرمانهای به آقای رئیس جمهوری اعلام کردیم که وزرای شما و دستگاههای اجرایی به تعهدات خود در قالب مصوبات ستاد احیا عمل نکرده و از آن تخطی کردند به طور مثال وزارت نیرو بر اساس مکانیزم خود وزارتخانه متعهد شده مقداری آب برای دریاچه اختصاص دهد اما از سال گذشته هنوز آب را در سدها ذخیره نگه داشتهاند. آمارها نشان میدهد که وزارت نیرو نتوانسته حکمرانی خوبی داشته باشد، همچنین برخلاف مصوبه ستاد احیا، توسعه کشاورزی صورت گرفته که نشان میدهد مشکلی در وزارت جهاد کشاورزی داریم.» اما کیومرث دانشجو، مدیرعامل شرکت آب منطقهای آذربایجان غربی در گفتوگو با «ایران» میگوید: ما حتی بیشتر از میزانی که وزارت نیرو ابلاغ کرده بود یعنی حدود دو میلیارد و 26 میلیون مترمکعب آب به عنوان حقابه دریاچه از دریچه مخزن و سرریز سدها در دو سه سال گذشته رهاسازی داشتیم و علت این افزایش هم این بود که خداوند آبی را داده بود که بیشتر از پیشبینی ما بود ولی افزایش 4 درجهای دمای هوا در تابستان امسال باعث شد تا بیشتر آب دریاچه تبخیر شود.
او افزود: الان هم پشت سدهایمان حدود 750 میلیون مترمکعب آب ذخیره داریم اما زمان رهاسازی آب آخر سال است نه الان و میزان رهاسازی را هم باید وزارت نیرو به ما اعلام کند. او در پاسخ به اینکه چه تضمینی وجود دارد همه آب رهاسازی شده به دریاچه برسد و در میانه راه مجدداً توسط کشاورزان پمپاژ و برداشت نشود گفت: ایستگاههای آب سنجی در طول مسیر داریم و میزان آب خروجی از سد و ورودی به دریاچه را مشخص میکنیم و مطمئن هستیم که بیشتر آب وارد دریاچه شده است. اما پرویز آراسته، مدیرکل محیط زیست استان به «ایران» میگوید: امسال حدود 2 درجه سانتی گراد دمای هوا افزایش داشت که این امر موجب تبخیر آب دریاچه شد ضمن اینکه میزان مصرف در بخش کشاورزی همچنان بالاست چون بسیاری از اراضی دیمی که قبلاً با بارندگی آبیاری و کشت میشد حالا به کشت آبی تبدیل شده یا با انتقال آب از طریق لوله آبیاری میشوند یا با چاه یا با تانکر. او میافزاید: «امسال برای تالاب کانی برازان در جنوب دریاچه از آب منطقهای درخواست دو میلیون مترمکعب آب کردیم تا اکوسیستم تالاب نابود نشود اما آبی که از پشت سد رهاسازی و در رودخانه «مهاباد چای» جاری شد به میزان بسیار کمی به دریاچه رسید چون کشاورزان آن را برداشت کردند و اجازه ندادند اصلاً به دریاچه برسد.»
از حرص اقتصادی مان کم کنیم
آراسته میگوید: باید از حرص اقتصادیمان کم کنیم تا دریاچه ارومیه احیا شود، مشکلی که امروز برای دریاچه ارومیه پیش آمده ناشی از فعالیتهای انسانی بوده بنابراین لازم است رفتارمان را در میزان مصرف آب در بخش کشاورزی و نگرشمان را در بخش توسعه تغییر دهیم. او میافزاید: طبیعی است با این وضع افزایش دمای هوا، کاهش منابع آب و روند پراشکال تخصیص اعتبارات و مصرف بیرویه دیگر نمیتوان دریاچهای با وسعت 5 هزار کیلومتر مربع همچون 20 سال گذشته داشته باشیم اما میتوانیم با همین شرایط دریاچه را به سطح تراز اکولوژیک که 4 متر بالاتر از سطح تراز کنونی است در مدت زمان برنامهریزی شده برسانیم اگر همه ما عمق بحران را درک و اقدام کنیم. اما با این روندی که چاههای غیر مجاز را میزنند و میزان تولید چغندر افزایش مییابد کار واقعاً سخت میشود و عوارض این اقدامات در آینده خودش را نشان میدهد. بنابراین باید مردم و مسئولان و کشاورزان همه با هم دست به دست هم بدهند و مشکلات را حل کنند.
مدیرکل منابع طبیعی استان آذربایجان غربی نیز به «ایران» میگوید: اتفاقی که امروز در دریاچه ارومیه رقم خورده حاصل تغییر اقلیم، و عدم مدیریت و برنامهریزی در مدیریت منابع آب و خاک در حوضه آبریز دریاچه ارومیه و عدم استفاده از ظرفیت جوامع محلی بوده که غفلت از اینها باعث شده تا امروز به اینجا برسیم. رحمان وهابزاده میافزاید: حرکت ماسههای روان یک تهدید جدی برای زیست بوم منطقه و حیات وحش است و محیط زیست باید خیلی پیشتر از اینها به این مسائل حساس میشد اما متأسفانه تداوم این روند امروز سلامت مردم منطقه و بخش کشاورزی را تهدید میکند. باید ببینیم چرا به فکر چاره نبودیم؟ چرا برنامه نداشتیم؟ آیا این تغییر اقلیم فقط مختص کشور ما بوده یا همه جا اتفاق افتاده؟ و اگر فقط مختص کشور ماست پس رجوع کنیم به اعمالمان. حالا خوشبختانه در دولت تدبیر و امید با وجود خشکسالی مالی به دلیل پیگیری آقای کلانتری برنامههای خوبی پیاده شده است.
با وجود تشدید نگرانیها نسبت به وخامت اوضاع دریاچه ارومیه اما فرهاد سرخوش مدیر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه نیز به «ایران» میگوید: «میزان بارش در حوضه آبریز ارومیه در سال جاری فقط205 میلیمتر بوده که نسبت به سال گذشته کاهش 36 درصدی را نشان میدهد و بنابراین، این حد افت تراز چندان هم دور از انتظار نبود اما اگر عملیات انتقال آب سد سیلوه و حوضه زاب به ارومیه به اتمام برسد اوضاع بهتر میشود به شرطی که منابع مالی را بموقع تخصیص دهند.» او میگوید: باید این پروژهها سریعاً به بهرهبرداری برسد و مصرف آب در بخش کشاورزی کاهش یابد چون هر روزی که از برنامهها عقب میافتیم احیای دریاچه به تعویق میافتد و از نقشه راه بیشتر دور میشویم و بحران در حوضه آبریز دریاچه ارومیه تشدید میشود.
منبع:سلامت نیوز